English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
circumnavigation U کسیکه دورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
circumavigator U کسی که دور گیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
circumnavigate U دورتادورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی کردن
orthodromy U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
stripper U کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
strippers U کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
inland navigation U کشتی رانی در رودخانه ها
nautically U از لحاظ کشتی رانی
seaworthy U قابل کشتی رانی
aerostation U کشتی رانی هوایی
cabotage U کشتی رانی ساحلی
innavigable U غیرقابل کشتی رانی
shippable U قابل کشتی رانی
sailing orders U دستور کشتی رانی
shipping company U شرکت کشتی رانی
loxodromics U کشتی رانی در خط مایل
navigation river U رودخانه قابل کشتی رانی
loxodromic U وابسته به کشتی رانی در خط مایل
oceanshipping U روشهای کشتی رانی دراقیانوس
coasting U کشتی رانی در طول ساحل
portolano U راهنمای کشتی رانی با شرح بنادر
wonder worker U کسیکه معجزه میکند
waxer U کسیکه موم مالی میکند
watcher U کسیکه پاسداری و نظارت میکند
griper U کسیکه مرتب شکایت میکند
watchers U کسیکه پاسداری و نظارت میکند
lobbyer U کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
sweater U کسیکه عرق میکند پلوور
symposiarch U کسیکه جلسهای را اداره میکند
symposiast U کسیکه در بزم شرکت میکند
sweaters U کسیکه عرق میکند پلوور
lobbyists U کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
speller U کسیکه لغت را هجی میکند
falconer U کسیکه با شاهین شکار میکند
falconers U کسیکه با شاهین شکار میکند
lobbyist U کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
fruitarian U کسیکه با میوه زندگی میکند .
dragsman U لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
colonists U کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
progress chaser U کسیکه برپیشرفت کار نظارت میکند
arsonist U کسیکه عمدا ایجاد حریق میکند
wool stapler U کسیکه تجارت پشم خام میکند
end gatherer U کسیکه اشغال پشم راجمع میکند
demonstrationist U کسیکه درنمایش هاوتظاهرات انبازی میکند
knobbler U کسیکه سنگ را ازگره صاف میکند
colonist U کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
spoilsport U کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
engrosser U کسیکه اسنادرابخط درشت پاکنویس میکند
lumberjacks U کسیکه الوار وتیر اره میکند
lumberjack U کسیکه الوار وتیر اره میکند
spoilsports U کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
garreteer U کسیکه دراطاق زیرشیروانی زندگانی میکند
whitener U شییی یا کسیکه چیزی راسفید میکند
moonlighter U کسیکه بطور قاچاقی کار میکند
bedder U لله کسیکه بچه را خواب میکند
air controlman U کسیکه حرکت هواپیما را کنترل میکند
foundationer U کسیکه ازدرامدبنگاه وقف شدهای زندگی میکند
jawsmith U کسیکه با محبت زیاد مردم فریبی میکند
wine taster U کسیکه شراب را بوسیله چشیدن ازمایش میکند
gauger U کسیکه گنجایش چلیک وغیره رامعین میکند
disseisor U کسیکه دیگری را ازتصرف ملک خودمحروم میکند
inlander U کسیکه درون کشور یا دورازمرز زندگی میکند
winnower U کسیکه باد افشانی میکند ماشین بوجاری
wire dancer U کسیکه که روی سیم میرقصد و بازی میکند
lounger U کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
documentarian U کسیکه فیلم یا مطالب مستندی را تهیه میکند
quarterfinalist U کسیکه در مسابقه یک چهارم نهایی شرکت میکند
rigorist U کسیکه در قوانین مذهبی زیادسخت گیری ودقت میکند
paragraphist U کسیکه مطلب کوتاه برای روزنامه تهیه میکند
itemizer U کسیکه مقالات کوچک برای روزنامه تهیه میکند
swamper U ساکن مرداب کسیکه الوار را جمع اوری میکند
multitudinist U کسیکه توده مردم را بیشتر ازافراد رعایت میکند
wise acre U کسیکه ادعای عقل میکند ولی نادان است
wiseacre U کسیکه ادعای عقل میکند ولی نادان است
occidentalist U کسیکه فرهنگ و اداب باختریان را جستجو میکند باختر شناس
dump U شکست دادن حریف درمسابقه موتورسیکلت رانی یااتومبیل رانی یا قایق قایقرانی سرعت
thaumaturge U کسیکه که کارهای خارق العاده ومعجزه نما میکند خرق عادت کن
impulsive U کسیکه از روی انگیزه انی وبدون فکر قبلی عمل میکند
barker U پوست درخت کن کسیکه دم مغازه میایستد وبرای جنسی تبلیغ میکند
private d. U کسیکه دست مزد گرفته درکارویژه ایی کاریا اگاهی میکند
ultraist U کسیکه در مسائل دینی وسیاسی و مانند انها زیاده روی میکند
territorial U اقلیمی
continentals U اقلیمی
continental U اقلیمی
climatic region U ناحیه اقلیمی
tramp steamer U کشتی که به هرمحلی که مشتری بخواهدسفر میکند
dockers U کارگری که کشتی رابارگیری و تخلیه میکند
docker U کارگری که کشتی رابارگیری و تخلیه میکند
lamber U کسیکه میش را هنگام زاییدن توجه میکند میشی که درحال زاییدن است
dead light U روزنهای که اطاق کشتی راازطوفان حفظ میکند
mediaevalist U کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
urbanite U کسیکه در شهر زندگی میکند شهر نشین
floatable U قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
mail server U کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
dump U نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
repeater U وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
ranee U رانی
rani U رانی
femoral U رانی
crural U رانی
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard U از کشتی بدریا روی کشتی
sailboat U کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats U کشتی بادبانی کشتی بادی
canoes U قایق رانی
wheelchairs U ویلچر رانی
d. of a speech U سخن رانی
canoe U قایق رانی
wheelchair U ویلچر رانی
motoring U اتومبیل رانی
salaciousness U شهوت رانی
voluptuousness U شهوت رانی
oratorship U سخن رانی
repression U واپس رانی
ejection U بیرون رانی
oarsmanship U کرجی رانی
inguinal U کشاله رانی
salacity U شهوت رانی
extrusion U روزن رانی
voluptuously U باشهوت رانی
yachting U قایق رانی
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
regatta U مسابقه کرجی رانی
pultrusion process U فرایند کشش رانی
drive way U مسیر اتومبیل رانی
boat U قایق رانی کردن
pawn push U پیاده رانی شطرنج
funeral oration U سخن رانی برسرجنازه
libidinously U از روی شهوت رانی
auto drome U پیست اتومبیل رانی
ease all U درکرجی رانی ایست
salaciously U از روی شهوت رانی
boats U قایق رانی کردن
auto racing U مسابقه اتومبیل رانی
ox goad U نیزه گاو رانی
to go on the stump U سخن رانی کردن
to give a lecture U سخن رانی کردن
lectureships U سمت سخن رانی
lectureship U سمت سخن رانی
extrudate U محصول روزن رانی
platforms U سخن رانی کردن
sprinting U مسابقه اتومبیل رانی
to gratify ones passions U شهوت رانی کردن
harness race U مسابقه ارابه رانی
regattas U مسابقه کرجی رانی
harness racing U ارابه رانی تک اسبه
magnetic potential U نیروی مغناطیس رانی
pawn roller U پیاده رانی شطرنج
platform U سخن رانی کردن
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
drag racing U مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت
red flag U پرچم قرمز اتومبیل رانی
row a race U مسابقه کرجی رانی دادن
trialling U مسابقه ازمایشی موتورسیکلت رانی
active emf U نیروی برق رانی موثر
contact electromotive force U نیروی برق رانی مجاورتی
effective electromotive force U نیروی برق رانی موثر
harness horse U اسب مخصوص ارابه رانی
lift U سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
Carpool U هم سفری [گردشگری] [خودرو رانی]
car passenger U سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
matinTes U مسابقه ارابه رانی در روز
motor vehicle passenger U سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
matinees U مسابقه ارابه رانی در روز
matinee U مسابقه ارابه رانی در روز
motor vehicle passenger U مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
car passenger U مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
ride [American E] U سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
moto U بخشی از مسابقه موتورسیکلت رانی
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
starter U راه انداز [استارتر] [اتومبیل رانی ]
starter motor U راه انداز [استارتر] [اتومبیل رانی ]
starting motor U راه انداز [استارتر] [اتومبیل رانی ]
under- U در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
sapphic vice U شهوت رانی زنان نسبت به یکدیگر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com