Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pall bearer
U
کسیکه در همراهی با جنازه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
exequy
U
مراسم تشییع جنازه مشایعت کنندگان جنازه مجلس ترحیم
mediaevalist
U
کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
remains
U
جنازه
exequies
U
تشییع جنازه
feral
U
وابسته به تشییع جنازه
funreal rites
U
ایین تشییع جنازه
obsequies
U
ایین تشیع جنازه
casket
U
وسیله حمل جنازه
funerals
U
مراسم تشییع جنازه
caskets
U
وسیله حمل جنازه
bannerol
U
پرچم روی جنازه
funeral
U
مراسم تشییع جنازه
to attend a funeral
U
تشییع جنازه کردن
stripper
U
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
strippers
U
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
funerary
U
وابسته به مراسم تشییع جنازه
funerals
U
وابسته به ایین تشییع جنازه
funeral
U
وابسته به ایین تشییع جنازه
funeral march
U
راه پیمایی درمراسم جنازه
obsequial
U
وابسته به ایین تشیع جنازه باختم مرده
suttee
U
زن هندو که خود راروی جنازه شوهرش میسوزاند
camaraderie
U
همراهی
concomitance
U
همراهی
favouring
U
همراهی
favored
U
همراهی
favors
U
همراهی
send off
U
همراهی
send-off
U
همراهی
send-offs
U
همراهی
accompaniment
U
همراهی
accompaniments
U
همراهی
favour
U
همراهی
favours
U
همراهی
favoring
U
همراهی
companionship
U
همراهی
anent
U
همراهی
sodality
U
همراهی
accompanists
U
همراهی کننده
accomodate
U
همراهی کردن
squire
U
همراهی کردن
squires
U
همراهی کردن
accompanier
U
همراهی کننده
go along
U
همراهی کردن
to go along
U
همراهی کردن
to render a ssistance
U
همراهی کردن
escorted
U
همراهی کردن
accompany
U
همراهی کردن
accompanies
U
همراهی کردن
escort
U
همراهی کردن
accompanied
U
همراهی کردن
escorts
U
همراهی کردن
favourer
U
همراهی کننده
to accompany
U
همراهی کردن
escorting
U
همراهی کردن
conpanion
U
همراهی کردن
accompanist
U
همراهی کننده
escorts
U
همراهی یامحافظت کردن
to vow assistance
U
قول همراهی دادن
escorted
U
همراهی یامحافظت کردن
escort
U
همراهی یامحافظت کردن
to attend a funeral
U
باجنازه همراهی کردن
favored
U
همراهی یا طرفداری کردن با
escorting
U
همراهی یامحافظت کردن
favoring
U
همراهی یا طرفداری کردن با
suffrage
U
کمک همراهی قبول
gain over
U
با خود همراهی کردن
favors
U
همراهی یا طرفداری کردن با
favour
U
همراهی یا طرفداری کردن با
favours
U
همراهی یا طرفداری کردن با
favouring
U
همراهی یا طرفداری کردن با
accompaniments
U
ساز یا اواز همراهی کننده
accompaniment
ساز یا آواز همراهی کننده
please do me a service
U
خواهشمندم یک همراهی بامن بکنید
to go along
U
همراه رفتن همراهی کردن
accomodation
U
تطبیق طرز زندگی با محیط همراهی
we sang them home
U
ایشان را با اواز و سرود تامنزلشان همراهی کردیم
accompanist
همراهی کننده با آواز یا سازی چون پیانو
accompanists
U
همراهی کننده با اواز یاسازی چون پیانو
in tow
<idiom>
U
برده شدن ازجایی به جای دیگر ،همراهی با کسی
ponying
U
همراهی کردن اسب غیرمسابقهای با اسب مسابقه برای تمرین
dragman
U
کسیکه
one who
U
کسیکه
whom
U
کسیکه
blessed is he who
U
کسیکه
gospeller
U
کسیکه
whomso
U
بهر کسیکه
minimalist
U
کسیکه خرسنداست
introspectionist
U
کسیکه معتقد به
constructionist
U
کسیکه قانون
stalker
U
کسیکه میخرامد
long shot
U
کسیکه درمسابقات
befriended
U
دوستانه رفتار کردن همراهی کردن با
befriending
U
دوستانه رفتار کردن همراهی کردن با
befriend
U
دوستانه رفتار کردن همراهی کردن با
befriends
U
دوستانه رفتار کردن همراهی کردن با
obstructionist
U
کسیکه برای جلوگیری
jogger
U
کسیکه اهسته می دود
joggers
U
کسیکه اهسته می دود
nobs
U
کسیکه از طبقات بالاباشد
nob
U
کسیکه از طبقات بالاباشد
misogynist
U
کسیکه از زن بیزار است
wonder worker
U
کسیکه معجزه میکند
snorter
U
کسیکه خرناس میکشد
tugger
U
کسیکه کوشش وتقلامیکند
euphuist
U
کسیکه باتصنع چیزیراانشامیکند
scaler
U
کسیکه مقیاس بکارمیبرد
rumormonger
U
کسیکه شایعه میسازد
benedick
U
کسیکه پس از مدتهاتجرد زن اختیارمیکند
heliophobe
U
کسیکه ازافتاب بیزاراست
figurant
U
کسیکه باجمع میرقصد
misogynists
U
کسیکه از زن بیزار است
demonist
U
کسیکه معتقدبهستی دیووتوانایی اوست
deadhead
U
کسیکه بدون بلیط سوار
processionist
U
کسیکه با دستهای راه میافتد
paralogist
U
کسیکه قیاس نادرست میسازد
personator
U
کسیکه خودرابنام دیگری قلمدادمیکند
pledger
U
کسیکه بسلامتی کسی مینوشد
presentee
U
کسیکه چیزی باوعرضه شده
nightwalker
U
کسیکه شب در خواب راه میرود
depositor
U
کسیکه پول در بانک میگذارد
paradoxist
U
کسیکه سخنهای متناقض میگوید
negroid
U
کسیکه خون سیاهان در او باشد
gigman
U
کسیکه درشکه تک اسبه دارد
gossiper
U
کسیکه شایعات بی اساس میدهد
griper
U
کسیکه مرتب شکایت میکند
gunfighter
U
کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
malaprop
U
کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
hylicist
U
کسیکه معتقد به مادیات است
lobbyer
U
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
light sleeper
U
کسیکه خوابش سبک است
night walker
U
کسیکه در خواب راه میرود
non entity
U
کسیکه بودونابوداو یکی است
liveryman
U
کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
elephantiac
U
کسیکه دچاربیلپای یاجذام است
embracer
U
کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند
paperhanger
U
کسیکه کاغذ دیواری می چسباند
ortorian
U
کسیکه شرکت در خواندن بنماید
faunist
U
کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
fillbelly
U
کسیکه درکاری حریص باشد
first nighter
U
کسیکه درنخستین شب هرنمایش بتماشامیرود
fruiter
U
کسیکه درخت میوه میکارد
fruitarian
U
کسیکه با میوه زندگی میکند .
inductee
U
کسیکه وارد خدمت شده
watcher
U
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
lobbyists
U
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
sitters
U
کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
winegrower
U
کشتگر انگور کسیکه انگورمیکارد
weaner
U
کسیکه بچه را از شیر میگیرد
waxer
U
کسیکه موم مالی میکند
sitter
U
کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
scapegoats
U
کسیکه قربانی دیگران شود
falconer
U
کسیکه با شاهین شکار میکند
falconers
U
کسیکه با شاهین شکار میکند
symposiast
U
کسیکه در بزم شرکت میکند
lobbyist
U
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
pranksters
U
کسیکه شوخی زننده کند
watchers
U
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
sweater
U
کسیکه عرق میکند پلوور
ghost writer
U
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost-writer
U
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost-writers
U
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
chain smoker
U
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain-smoker
U
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
sweaters
U
کسیکه عرق میکند پلوور
chain-smokers
U
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
prankster
U
کسیکه شوخی زننده کند
symposiarch
U
کسیکه جلسهای را اداره میکند
libertine
U
کسیکه پابند مذهب نیست
speller
U
کسیکه لغت را هجی میکند
soliloquist
U
کسیکه باخود حرف میزند
pseudologer
U
کسیکه مرتبا دروغ میگوید
autodidact
U
کسیکه پیش خود میاموزد
contrapuntist
U
کسیکه درجفت کردن اوازهااستاداست
cessionary
U
کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد
pseudologist
U
کسیکه مرتبا دروغ میگوید
proselyte
U
کسیکه تازه بدینی واردشود
purse bearer
U
کسیکه کیف مهربزرگ را میبرد
browser
U
کسیکه جسته وگریخته میخواند
soliloquizer
U
کسیکه باخود حرف میزند
revenant
U
کسیکه که ازغربت یاتبعیدبرگشته است
stargazer
U
کسیکه به ستاره ها خیره شده
sandbagger
U
کسیکه کیسه شن بکار برد
songwriter
U
کسیکه شعراهنگهای معروف را میسراید
libertines
U
کسیکه پابند مذهب نیست
somnambulistic
U
کسیکه درخواب راه میرود
malapropian
U
کسیکه لغات را غلط بکار میبرد
revelationist
U
کسیکه معتقد به الهام ومکاشفه است
milch cow
U
کسیکه باسانی میتوان پول از او در اورد
parroter
U
کسیکه چیزی را طوطی وار یادمیگیرد
irreligionist
U
کسیکه بمسائل دینی اعتنائی ندارد
prison bird
U
کسیکه زندان خانه او شده است
irrepressible joy
U
کسیکه نتوان از او جلو گیری کرد
misanthropist
U
کسیکه از جامعه و از انسان بیزار است
jailŠetc
U
کسیکه زندان خانه اوشده است
knobbler
U
کسیکه سنگ را ازگره صاف میکند
knocker up
U
کسیکه بردرخانه هامیزندتاکارگران را ازخواب بیدارکند
landsman
U
کسیکه زندگی وشغلش در خشکی است
loiterer
U
کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
pone
U
کسیکه ورق بازی رابر میزند
weekender
U
کسیکه به تعطیل اخر هفته میرود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com