Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
gigman
U
کسیکه درشکه تک اسبه دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gigs
U
درشکه تک اسبه که دو چرخ دارد
gig
U
درشکه تک اسبه که دو چرخ دارد
hackney coach
U
کالسکه یا درشکه کرایه درشکه چهارچرخه ودو اسبه
jigger
U
درشکه یک اسبه گاری تک اسبه
shandrydan
U
درشکه تک اسبه قدیمی
troika
U
ارابه یا درشکه سه اسبه
carriole
U
درشکه سبک تک اسبه
shandradan
U
درشکه تک اسبه قدیمی
fly man
U
راننده درشکه تک اسبه کرایهای
cariole
U
درشکه یا کالسکه سبک و کوچک یک اسبه
carryall
U
درشکه یک اسبه وچهارچرخه چنته یا خورجین
carry all
U
درشکه یک اسبه وچهارچرخه چنته یا خورجین
buggies
U
نوعی درشکه سبک یک اسبه حشره دار
buggy
U
نوعی درشکه سبک یک اسبه حشره دار
chaise
U
یکجوردرشکه تک اسبه یادواسبه که معمولاچهارچرخ دارد
liveryman
U
کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
color bearer
U
کسیکه پرچم را درجایگاه نگه می دارد
wisenheimer
U
کسیکه معلومات سطحی درهمه چیز دارد
abstainer
U
پرهیزگار کسیکه از استعمال مسکرات پرهیز دارد
towhead
U
کسیکه موهای مایل به سفیدیا خاکستری دارد
dipsomaniac
U
کسیکه میل مفرط بنوشابههای الکلی دارد
laboratorian
U
کسیکه در ازمایشگاه یاکارخانه شیمیائی تخصص دارد
shoo in
U
کسیکه احتمال زیاد دارد برنده شود
bookworms
U
کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
weisenheimer
U
کسیکه معلومات سطحی در همه چیز دارد
green thumbed
U
کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
bookworm
U
کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
natural philosopher
U
فیزیک خوان کسیکه که عقیده به اصالت طبیعت دارد
hereditarian
U
کسیکه عقیده بتوارث تمایلات طبیعی وروحی دارد
interloper
U
کسیکه در کار دیگران مداخله میکندوایشان را ازسودبردن بازمی دارد
advantaged
U
کسیکه در شرایط بهتری از لحاظ اجتماعی و یا مادی قرار دارد
interlopers
U
کسیکه در کار دیگران مداخله میکندوایشان را ازسودبردن بازمی دارد
usufructuary
U
کسیکه از عین ونماات ملک دیگری حق دارد استفاده کند
negationist
U
کسیکه عادت دارد همه چیز راانکار یا تکذیب کند
monophysite
U
کسیکه عقیده دارد باینکه مسیح دارای یک ذات است و بس
advowee
U
کسیکه حق دارد اشخاصی رابرای تصدی مقامات وقفی کلیسامعرفی کند
nympholept
U
کسیکه جنوی یافتن کمال مطلوب یا پی کردن چیز غیرقابل دسترسی را دارد
metaphrast
U
کسیکه در تبدیل عبارات ادبی یادرتبدیل نظم به نثریانثربه نظم دست دارد
phaeton
U
درشکه سوار درشکه چی
phaethon
U
درشکه سوار درشکه چی
mediaevalist
U
کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
one horse
U
یک اسبه
one-horse
U
یک اسبه
ine horse
U
یک اسبه
scalar
U
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
stripper
U
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
strippers
U
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
tandem
U
دو اسبه دوپشته
tandems
U
دو اسبه دوپشته
harness racing
U
ارابه رانی تک اسبه
quadriga
U
ارابه چهار اسبه رومیان قدیم
four in hand
U
گردونه چهار اسبه که یک راننده داشته باشد
kittereen
U
یکجور گردونه تک اسبه که درwest indies بکار میبرند
coachman
U
درشکه چی
gharry
U
درشکه
speedway
U
درشکه رو
hackie
U
درشکه چی
carriageable
U
درشکه رو
phaeton
U
درشکه
coachmen
U
درشکه چی
four wheeler
U
درشکه
phaethon
U
درشکه
droshky
درشکه
hacks
U
درشکه کرایه
tandems
U
درشکه دو نفری
sleigh
U
درشکه سورتمه
cabriolet
U
درشکه دوچرخه
dash board
U
گل گیر درشکه
sleighs
U
درشکه سورتمه
hack
U
درشکه کرایه
hacked
U
درشکه کرایه
tandem
U
درشکه دو نفری
coach park
U
مکانپارکینگاتوبوسو درشکه
there is a p in the carriage
U
درشکه مسافردارد
sidecars
U
درشکه چهارچرخه
sidecar
U
درشکه چهارچرخه
coach house
U
درشکه خانه
hood
U
کروک درشکه
carriage road
U
راه درشکه رو
horseless carriage
U
درشکه بی اسب
perambulators
U
درشکه بچگانه
cabstand
U
ایستگاه درشکه
hoods
U
کروک درشکه
calash
U
نوعی درشکه
garriage and paie
U
درشکه دواسبه
hackney carriage
U
درشکه کرایهای
perambulator
U
درشکه بچگانه
hansoms
U
درشکه دوچرخه
hansom
U
درشکه دوچرخه
carriage and four
U
درشکه چهاراسبه
to keep a carriage
U
درشکه داشتن
clarence
U
درشکه چهارچرخه پوشیده
Tonga
U
تانگا درشکه هندی
buckboard
U
درشکه بدون کروک
shay
U
درشکه دوچرخه دونفره
bassinet
U
درشکه دستی بچگانه
hackney man
U
راننده درشکه کرایهای
barouche
U
نوعی درشکه چهارچرخه
curricle
U
درشکه دوچرخهای سبک
hackman
U
راننده درشکه کرایهای
hach
U
درشکه کرایهای زحمت
coachload
U
افراد سوار بر درشکه
hackney
U
درشکه کرایه اسب کرایبه
fiacre
U
کالسکه یا درشکه چهارچرخه کرایه
tarantass
U
درشکه بی فنروچهار چرخه روسی
tilbury
U
درشکه روباز سبک دوچرخه
stanhope
U
درشکه چهارچرخه بدون کروک وسبک
calash
U
کروک درشکه نوعی روسری یا باشلق
sleigh
U
درشکه برقی دستگاه کشوی عاید و دافع
kicking strap
U
تسمهای که اسب درشکه راازجفتک زدن بازمیدارد
caroche
U
نوعی کالسکه یادرشکه درشکه سواری کردن
sleighs
U
درشکه برقی دستگاه کشوی عاید و دافع
. The car is gathering momentum.
U
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
jinrikisha
U
درشکه ژاپنی که توسط حمال کشیده میشود ریکشا
coach dog
U
یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
jinriki
U
درشکه ژاپنی که توسط حمال کشیده میشود ریکشا
check string
U
ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
Walls have ears
<idiom>
U
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
U
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
enclave economices
U
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears
U
دیوار موش دارد موش گوش دارد
dragman
U
کسیکه
one who
U
کسیکه
whom
U
کسیکه
gospeller
U
کسیکه
blessed is he who
U
کسیکه
minimalist
U
کسیکه خرسنداست
introspectionist
U
کسیکه معتقد به
whomso
U
بهر کسیکه
long shot
U
کسیکه درمسابقات
constructionist
U
کسیکه قانون
stalker
U
کسیکه میخرامد
benedick
U
کسیکه پس از مدتهاتجرد زن اختیارمیکند
scaler
U
کسیکه مقیاس بکارمیبرد
wonder worker
U
کسیکه معجزه میکند
figurant
U
کسیکه باجمع میرقصد
rumormonger
U
کسیکه شایعه میسازد
obstructionist
U
کسیکه برای جلوگیری
misogynists
U
کسیکه از زن بیزار است
jogger
U
کسیکه اهسته می دود
heliophobe
U
کسیکه ازافتاب بیزاراست
pall bearer
U
کسیکه در همراهی با جنازه
tugger
U
کسیکه کوشش وتقلامیکند
snorter
U
کسیکه خرناس میکشد
misogynist
U
کسیکه از زن بیزار است
nob
U
کسیکه از طبقات بالاباشد
nobs
U
کسیکه از طبقات بالاباشد
euphuist
U
کسیکه باتصنع چیزیراانشامیکند
joggers
U
کسیکه اهسته می دود
depositor
U
کسیکه پول در بانک میگذارد
watchers
U
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
deadhead
U
کسیکه بدون بلیط سوار
sitter
U
کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
revenant
U
کسیکه که ازغربت یاتبعیدبرگشته است
sitters
U
کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
demonist
U
کسیکه معتقدبهستی دیووتوانایی اوست
processionist
U
کسیکه با دستهای راه میافتد
cessionary
U
کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد
chain-smokers
U
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain-smoker
U
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain smoker
U
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
ghost-writers
U
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
purse bearer
U
کسیکه کیف مهربزرگ را میبرد
elephantiac
U
کسیکه دچاربیلپای یاجذام است
faunist
U
کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
embracer
U
کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند
ghost-writer
U
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
lobbyist
U
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
fillbelly
U
کسیکه درکاری حریص باشد
proselyte
U
کسیکه تازه بدینی واردشود
contrapuntist
U
کسیکه درجفت کردن اوازهااستاداست
pranksters
U
کسیکه شوخی زننده کند
sandbagger
U
کسیکه کیسه شن بکار برد
prankster
U
کسیکه شوخی زننده کند
pseudologer
U
کسیکه مرتبا دروغ میگوید
lobbyists
U
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
pseudologist
U
کسیکه مرتبا دروغ میگوید
first nighter
U
کسیکه درنخستین شب هرنمایش بتماشامیرود
ghost writer
U
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
waxer
U
کسیکه موم مالی میکند
paperhanger
U
کسیکه کاغذ دیواری می چسباند
paradoxist
U
کسیکه سخنهای متناقض میگوید
paralogist
U
کسیکه قیاس نادرست میسازد
libertine
U
کسیکه پابند مذهب نیست
sweater
U
کسیکه عرق میکند پلوور
sweaters
U
کسیکه عرق میکند پلوور
libertines
U
کسیکه پابند مذهب نیست
inductee
U
کسیکه وارد خدمت شده
symposiast
U
کسیکه در بزم شرکت میکند
symposiarch
U
کسیکه جلسهای را اداره میکند
ortorian
U
کسیکه شرکت در خواندن بنماید
light sleeper
U
کسیکه خوابش سبک است
lobbyer
U
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
weaner
U
کسیکه بچه را از شیر میگیرد
negroid
U
کسیکه خون سیاهان در او باشد
nightwalker
U
کسیکه شب در خواب راه میرود
non entity
U
کسیکه بودونابوداو یکی است
watcher
U
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
winegrower
U
کشتگر انگور کسیکه انگورمیکارد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com