Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
engrosser
U
کسیکه اسنادرابخط درشت پاکنویس میکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
strippers
U
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
stripper
U
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
fair or clean copy
U
پاکنویس
wonder worker
U
کسیکه معجزه میکند
griper
U
کسیکه مرتب شکایت میکند
lobbyist
U
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
speller
U
کسیکه لغت را هجی میکند
lobbyer
U
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
falconers
U
کسیکه با شاهین شکار میکند
lobbyists
U
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
fruitarian
U
کسیکه با میوه زندگی میکند .
symposiarch
U
کسیکه جلسهای را اداره میکند
symposiast
U
کسیکه در بزم شرکت میکند
sweaters
U
کسیکه عرق میکند پلوور
waxer
U
کسیکه موم مالی میکند
watchers
U
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
sweater
U
کسیکه عرق میکند پلوور
falconer
U
کسیکه با شاهین شکار میکند
watcher
U
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
air controlman
U
کسیکه حرکت هواپیما را کنترل میکند
knobbler
U
کسیکه سنگ را ازگره صاف میکند
spoilsport
U
کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
demonstrationist
U
کسیکه درنمایش هاوتظاهرات انبازی میکند
wool stapler
U
کسیکه تجارت پشم خام میکند
moonlighter
U
کسیکه بطور قاچاقی کار میکند
spoilsports
U
کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
lumberjack
U
کسیکه الوار وتیر اره میکند
whitener
U
شییی یا کسیکه چیزی راسفید میکند
colonists
U
کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
bedder
U
لله کسیکه بچه را خواب میکند
end gatherer
U
کسیکه اشغال پشم راجمع میکند
garreteer
U
کسیکه دراطاق زیرشیروانی زندگانی میکند
arsonist
U
کسیکه عمدا ایجاد حریق میکند
lumberjacks
U
کسیکه الوار وتیر اره میکند
progress chaser
U
کسیکه برپیشرفت کار نظارت میکند
dragsman
U
لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
colonist
U
کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
gauger
U
کسیکه گنجایش چلیک وغیره رامعین میکند
jawsmith
U
کسیکه با محبت زیاد مردم فریبی میکند
foundationer
U
کسیکه ازدرامدبنگاه وقف شدهای زندگی میکند
lounger
U
کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
quarterfinalist
U
کسیکه در مسابقه یک چهارم نهایی شرکت میکند
wire dancer
U
کسیکه که روی سیم میرقصد و بازی میکند
winnower
U
کسیکه باد افشانی میکند ماشین بوجاری
wine taster
U
کسیکه شراب را بوسیله چشیدن ازمایش میکند
documentarian
U
کسیکه فیلم یا مطالب مستندی را تهیه میکند
inlander
U
کسیکه درون کشور یا دورازمرز زندگی میکند
circumnavigation
U
کسیکه دورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
disseisor
U
کسیکه دیگری را ازتصرف ملک خودمحروم میکند
multitudinist
U
کسیکه توده مردم را بیشتر ازافراد رعایت میکند
paragraphist
U
کسیکه مطلب کوتاه برای روزنامه تهیه میکند
swamper
U
ساکن مرداب کسیکه الوار را جمع اوری میکند
itemizer
U
کسیکه مقالات کوچک برای روزنامه تهیه میکند
wise acre
U
کسیکه ادعای عقل میکند ولی نادان است
wiseacre
U
کسیکه ادعای عقل میکند ولی نادان است
rigorist
U
کسیکه در قوانین مذهبی زیادسخت گیری ودقت میکند
occidentalist
U
کسیکه فرهنگ و اداب باختریان را جستجو میکند باختر شناس
thaumaturge
U
کسیکه که کارهای خارق العاده ومعجزه نما میکند خرق عادت کن
impulsive
U
کسیکه از روی انگیزه انی وبدون فکر قبلی عمل میکند
barker
U
پوست درخت کن کسیکه دم مغازه میایستد وبرای جنسی تبلیغ میکند
ultraist
U
کسیکه در مسائل دینی وسیاسی و مانند انها زیاده روی میکند
private d.
U
کسیکه دست مزد گرفته درکارویژه ایی کاریا اگاهی میکند
lamber
U
کسیکه میش را هنگام زاییدن توجه میکند میشی که درحال زاییدن است
mediaevalist
U
کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
urbanite
U
کسیکه در شهر زندگی میکند شهر نشین
mail server
U
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
close up view
U
نمای درشت نمای نزدیک عکس درشت
dump
U
نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
repeater
U
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
sturdy
U
درشت
hulking
U
درشت
rough-hewn
U
درشت
crass
U
درشت
macro
U
درشت
shin bone
U
درشت نی
rough hewn
U
درشت
sturdiest
U
درشت
shank
U
درشت نی
coarse grained
U
درشت
coarse fibred
U
نخ درشت
of a coarse fibre
U
نخ درشت
rough
U
درشت
roughest
U
درشت
grained
U
درشت
sturdier
U
درشت
magnifier
U
درشت کن
macro generator
U
درشت زا
jumbo
U
درشت
jumbos
U
درشت
majuscular
U
درشت
gross
U
درشت
grossed
U
درشت
gruff
U
درشت
abrupt
U
درشت
grosser
U
درشت
grosses
U
درشت
grossest
U
درشت
harsh
U
درشت
grossing
U
درشت
coarse
U
درشت
tibia
U
درشت نی
harshest
U
درشت
tibias
U
درشت نی
macrosomatic
U
درشت تن
coarsest
U
درشت
harsher
U
درشت
coarser
U
درشت
macrograph
U
خط و تصویر درشت
grits
U
ارد درشت
macrocycle
U
درشت حلقه
macrocode
U
دستورالعملهای درشت
macrocode
U
درشت برنامه
humble bee
U
زنبور درشت
macro processor
U
درشت پردازشگر
costard
U
سیب درشت
grossing
U
درشت بافت
magnified
U
درشت کردن
rappee
U
انفیه درشت
macroscopic
U
درشت نمود
macrography
U
درشت نویسی
snowberry
U
اقطی گل درشت
coarse gravel
U
شن درشت دانه
magnifier
U
درشت نما
grained
U
درشت باف
cobnut
U
فندق درشت
megalopsis
U
درشت بینی
majuscule
U
حرف درشت
megalopsia
U
درشت بینی
macropsia
U
درشت بینی
rough
U
درشت ناهموار
brutish
U
بی شعور درشت
macroinstruction
U
درشت دستور
roughest
U
درشت ناهموار
text hand
U
دستخط درشت
grossest
U
درشت بافت
magnifying
U
درشت کردن
magnify
U
درشت کردن
magnifies
U
درشت کردن
boldface
U
حرف درشت
boldfacing
U
درشت نمایی
bumble bee
U
زنبور درشت
macro
U
درشت دستور
macro assembler
U
درشت همگزار
macro difinition
U
درشت تعریف
largest
U
درشت لبریز
larger
U
درشت لبریز
large
U
درشت لبریز
macro definition
U
درشت تعریف
macro declaration
U
درشت اعلان
macro instruction
U
درشت دستور
largeof limb
U
درشت اندام
grosses
U
درشت بافت
macro call
U
درشت فراخوان
grosser
U
درشت بافت
macro assembler
U
درشت همگذار
kerria
U
برگ درشت
rudas
U
درشت گنده
grit
U
ماسه درشت
kersey
U
شال درشت
rough spoken
U
درشت سخن
gritted
U
ماسه درشت
grossed
U
درشت بافت
gross
U
درشت بافت
macro library
U
درشت کتابخانه
gritting
U
ماسه درشت
macro instruction
U
درشت دستورالعمل
magnification
U
درشت نمایی
exaggerated stereoscopy
U
درشت نما
showering
U
درشت باران
buckshot
U
ساچمه درشت
engross
U
درشت نوشتن
shower
U
درشت باران
showered
U
درشت باران
hulking
U
درشت استخوان
magnifications
U
درشت نمایی
crus
U
درشت نی ساق
lump
U
تکه درشت
chesty
U
درشت پستان
gaint molecule
U
درشت مولکول
grumpish
U
ترشرو درشت
lumped
U
تکه درشت
macromolecule
U
درشت مولکول
showers
U
درشت باران
lumps
U
تکه درشت
demerara sugar
U
شکر زرد و درشت
crepe paper
U
کاغذ الیاف درشت
of a coarse fibre
U
درشت بافت زمخت
capital
U
حرف درشت پایتخت
capitalizes
U
باحروف درشت نوشتن
grit
U
درشت ماسه سنگ
lunker
U
نوعی ماهی درشت
macro
U
کلان درشت دستور
positional macro
U
درشت دستور مرتبهای
coarse aggregate
U
مصالح درشت دانه
jack plane
U
رنده درشت تراش
gross motor skills
U
مهارتهای حرکتی درشت
rip saw
U
اره دندانه درشت
gritted
U
درشت ماسه سنگ
capitalizing
U
باحروف درشت نوشتن
capitalized
U
باحروف درشت نوشتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com