English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Main Street [American English] U کسب و کار و خانواده های متوسط در اجتماعی به عنوان یک گروه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
upper middle class U طبقه متوسط بالا [در اجتماعی]
What does Main Street think of this policy? U بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
societies U نظام اجتماعی گروه
society U نظام اجتماعی گروه
target audience U گروه اجتماعی که هدف تبلیغ هستند
pack U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
rule the roost <idiom> U عزیز خانواده بودن ،سوگلی خانواده
titles U صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
title U صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
beach group U گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
eponym U عنوان دهنده عنوان مشخص
commodity groups U گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party U گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
civil reserve air fleet U گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component U بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing U یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party U گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
countervailing power U قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task forces U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task force U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
kaldor criterion U ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
broached U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
amphibious task group U گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
hordes U گروه بیشمار گروه
horde U گروه بیشمار گروه
stbtitle U عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
battery of tests U گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
mean sea level U ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
family U خانواده
ilk U خانواده
gens U خانواده
clans U خانواده
wife U خانواده
families U خانواده
household U خانواده
menage U خانواده
households U خانواده
clan U خانواده
patriarch U رئیس خانواده
patriarchs U رئیس خانواده
crustacean U خانواده خرچنگ
patriarchate U ریاست خانواده
mustelidea U خانواده سمور
strips U موسس خانواده
family expenditure U هزینه خانواده
family law U حقوق خانواده
family of computers U خانواده کامپیوترها
family structure U ساخت خانواده
crustaceans U خانواده خرچنگ
family therapy U خانواده درمانی
patronymic family U خانواده پدرنامی
royalty U از خانواده سلطنتی
nuclear family U خانواده هستهای
bring home the bacon <idiom> U نانآور خانواده
goodman U بزرگ خانواده
apiaceae U خانواده چتریان
home visit U بازدید خانواده
penates U خدایان خانواده
lanthanide series U خانواده لانتانیدها
broken homes U خانواده گسیخته
broken home U خانواده گسیخته
family doctor U پزشک خانواده
gas family U خانواده گاز
horseflesh U خانواده اسب
font family U خانواده فونت
matronymic family U خانواده مادرنامی
schizogenic family U خانواده اسکیزوفرنی زا
motorola 000 family U خانواده موتورولا
family doctors U پزشک خانواده
nuclear families U خانواده هستهای
sheik U رئیس خانواده
family budget U بودجه خانواده
arachnida U خانواده کارتنه
subfamily U خانواده فرعی
matriarchs U رئیسه خانواده
the girls U دخترهای یک خانواده
citrus U خانواده مرکبات
to maintain one's family U خانواده خود را
turnicidae U خانواده بلدرچین
turnix U خانواده بلدرچین
type font U خانواده حروف
circuit family U خانواده مداری
matriarch U رئیسه خانواده
sheiks U رئیس خانواده
sheikhs U رئیس خانواده
actinide series U خانواده اکتینیدها
accipitres U خانواده لاشخوران
sheikh U رئیس خانواده
member of a family U عضو خانواده
family planning U تنظیم خانواده
batrachia U خانواده غوکان
paterfamilias U سالار خانواده
paterfamilias U بزرگ خانواده
zinnia U خانواده گل اهاری
conjugal family U خانواده زن و شوهری
familial U مربوط به خانواده
culicidae U خانواده پشه
culex U خانواده پشه
nation U خانواده طایفه
consanguine family U خانواده هم خون
crustaceous U خانواده خرچنگ
royalties U از خانواده سلطنتی
crustacea U خانواده خرچنگ
cruciferae U خانواده چلیپاییان
computer family U خانواده کامپیوتر
nations U خانواده طایفه
extended family U خانواده گسترده
clansman U عضو خانواده
clannishness U خانواده پرستی
ecomania U بیزاری از خانواده
cycas U گیاه از خانواده سیکاس
saltbush U خانواده گیاهان قازایاغی
to return to the fold [family] U به خانواده خود برگشتن
materfamilas U مادر خانواده کدبانو
family planning programs U برنامههای تنظیم خانواده
family planning U برنامه ریزی خانواده
napoleonic U وابسته به خانواده ناپلئون
acarina U خانواده کرم جرب
pyralidid U خانواده بزرگی ازپروانه ها
acalephe U خانواده گزنه دریایی
nabid U خانواده کک و ساس و حشرات
nabidae U خانواده کک و ساس و حشرات
salicaceous U وابسته به خانواده بید
family size U تعداد افراد خانواده
royalty U اعضای خانواده سلطنتی
cetaceous U وابسته به خانواده بال
canine U وابسته به خانواده سگ سگ مانند
ganoidei U خانواده سگ ماهی مینافلسان
apiaceous U وابسته به خانواده چتریان
wear the pants in a family <idiom> U رئیس خانواده بودن
family men U مرد خانواده - دوست
mangrove U خانواده شاه پسند
mangroves U خانواده شاه پسند
family man U مرد خانواده - دوست
urticaceous U وابسته به خانواده گزنه
viverrine U خانواده گربه زباد
lady beetle U سوسک خانواده Coccinellidae
born in the purpule U عضو خانواده سلطنتی
lady bird U سوسک خانواده Coccinellidae
patriarchs U رئیس خانواده یا طایفه
He left his family in Europe . U خانواده اش را دراروپ؟ گذاشت
patriarch U رئیس خانواده یا طایفه
lobelia U خانواده گیاهان لوبلیا
royalties U اعضای خانواده سلطنتی
A curse has been laid on the family . U خانواده لعنت شده یی است
styloipodium U ته خامه گیاهان خانواده هویج
stuart U خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
tudor U خانواده سلطنتی تودور درانگلیس
pteridophyta U گیاهان اوندی خانواده سرخس
to provide for one's family U خوارباربرای خانواده خودتهیه کردن
pteridophyte U گیاهان اوندی خانواده سرخس
crocodilian U وابسته به خانواده تمساح یانهنگ
santalaceous U وابسته به تیره یا خانواده صندل
plantagenet U خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
cimex U سرخک خانواده ساس وسرخک
clannishly U مانند یک خانواده یاقبیله دراتحاد
convolvulaceous U وابسته به خانواده نیلوفرپیچ پیچکی
feverweed U دستهای از گیاهان خانواده بوقناق
habit family hierarchy U سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
gadoid U وابسته به خانواده ماهی روغن
leguminous U وابسته به خانواده پروانه اسایان
Generosity runs in the family. U سخاوت دراین خانواده ارثی است
maccabees U خانواده میهن پرستان مکابی یهود
sequoia U سرخ چوب که ازدختان خانواده کاج
aaron's beard U گیاهی از خانواده هوفاریقون بنام hypericumcalycinum
ferula U خانواده انقوزه وشقاقل و رازیانه ومانندانها
I am the bread winner of the family . U نان آور خانه ( خانواده ) هستم
gasteropod U حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون
vestal U روستایی وابسته به الهه کانون خانواده
Our grandmother wears the trousers ( breeches , pants ) in our family . U مادر بزرگمان مرد خانواده است
koalas U کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
koala U کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
societal U اجتماعی
ecclesiastic U اجتماعی
socio economic U اجتماعی
ecclesiastics U اجتماعی
Republican U اجتماعی
communal U اجتماعی
public U اجتماعی
anti-social U ضد اجتماعی
anti social U ضد اجتماعی
Republicans U اجتماعی
communally U اجتماعی
socio political U اجتماعی
social U اجتماعی
the herd instinct U حس اجتماعی
processionary U اجتماعی
albatrosses U یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
lancastrian U در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
albatross U یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
one of the most respected families U یکی از خانواده های بسیار محترم شمرده
rushing U بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
rush U بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com