Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8619 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Main Street
[American English]
U
کسب و کار و خانواده های متوسط در اجتماعی به عنوان یک گروه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
upper middle class
U
طبقه متوسط بالا
[در اجتماعی]
What does Main Street think of this policy?
U
بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
societies
U
نظام اجتماعی گروه
society
U
نظام اجتماعی گروه
target audience
U
گروه اجتماعی که هدف تبلیغ هستند
pack
U
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs
U
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
rule the roost
<idiom>
U
عزیز خانواده بودن ،سوگلی خانواده
titles
U
صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
title
U
صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
beach group
U
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
eponym
U
عنوان دهنده عنوان مشخص
commodity groups
U
گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party
U
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
civil reserve air fleet
U
گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component
U
بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing
U
یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party
U
گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
countervailing power
U
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task forces
U
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task force
U
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
kaldor criterion
U
ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
broached
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
amphibious task group
U
گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
landing group
U
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
stables
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
hordes
U
گروه بیشمار گروه
horde
U
گروه بیشمار گروه
stbtitle
U
عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
battery of tests
U
گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
mean sea level
U
ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
family
U
خانواده
ilk
U
خانواده
gens
U
خانواده
clans
U
خانواده
wife
U
خانواده
families
U
خانواده
household
U
خانواده
menage
U
خانواده
households
U
خانواده
clan
U
خانواده
patriarch
U
رئیس خانواده
patriarchs
U
رئیس خانواده
crustacean
U
خانواده خرچنگ
patriarchate
U
ریاست خانواده
mustelidea
U
خانواده سمور
strips
U
موسس خانواده
family expenditure
U
هزینه خانواده
family law
U
حقوق خانواده
family of computers
U
خانواده کامپیوترها
family structure
U
ساخت خانواده
crustaceans
U
خانواده خرچنگ
family therapy
U
خانواده درمانی
patronymic family
U
خانواده پدرنامی
royalty
U
از خانواده سلطنتی
nuclear family
U
خانواده هستهای
bring home the bacon
<idiom>
U
نانآور خانواده
goodman
U
بزرگ خانواده
apiaceae
U
خانواده چتریان
home visit
U
بازدید خانواده
penates
U
خدایان خانواده
lanthanide series
U
خانواده لانتانیدها
broken homes
U
خانواده گسیخته
broken home
U
خانواده گسیخته
family doctor
U
پزشک خانواده
gas family
U
خانواده گاز
horseflesh
U
خانواده اسب
font family
U
خانواده فونت
matronymic family
U
خانواده مادرنامی
schizogenic family
U
خانواده اسکیزوفرنی زا
motorola 000 family
U
خانواده موتورولا
family doctors
U
پزشک خانواده
nuclear families
U
خانواده هستهای
sheik
U
رئیس خانواده
family budget
U
بودجه خانواده
arachnida
U
خانواده کارتنه
subfamily
U
خانواده فرعی
matriarchs
U
رئیسه خانواده
the girls
U
دخترهای یک خانواده
citrus
U
خانواده مرکبات
to maintain one's family
U
خانواده خود را
turnicidae
U
خانواده بلدرچین
turnix
U
خانواده بلدرچین
type font
U
خانواده حروف
circuit family
U
خانواده مداری
matriarch
U
رئیسه خانواده
sheiks
U
رئیس خانواده
sheikhs
U
رئیس خانواده
actinide series
U
خانواده اکتینیدها
accipitres
U
خانواده لاشخوران
sheikh
U
رئیس خانواده
member of a family
U
عضو خانواده
family planning
U
تنظیم خانواده
batrachia
U
خانواده غوکان
paterfamilias
U
سالار خانواده
paterfamilias
U
بزرگ خانواده
zinnia
U
خانواده گل اهاری
conjugal family
U
خانواده زن و شوهری
familial
U
مربوط به خانواده
culicidae
U
خانواده پشه
culex
U
خانواده پشه
nation
U
خانواده طایفه
consanguine family
U
خانواده هم خون
crustaceous
U
خانواده خرچنگ
royalties
U
از خانواده سلطنتی
crustacea
U
خانواده خرچنگ
cruciferae
U
خانواده چلیپاییان
computer family
U
خانواده کامپیوتر
nations
U
خانواده طایفه
extended family
U
خانواده گسترده
clansman
U
عضو خانواده
clannishness
U
خانواده پرستی
ecomania
U
بیزاری از خانواده
cycas
U
گیاه از خانواده سیکاس
saltbush
U
خانواده گیاهان قازایاغی
to return to the fold
[family]
U
به خانواده خود برگشتن
materfamilas
U
مادر خانواده کدبانو
family planning programs
U
برنامههای تنظیم خانواده
family planning
U
برنامه ریزی خانواده
napoleonic
U
وابسته به خانواده ناپلئون
acarina
U
خانواده کرم جرب
pyralidid
U
خانواده بزرگی ازپروانه ها
acalephe
U
خانواده گزنه دریایی
nabid
U
خانواده کک و ساس و حشرات
nabidae
U
خانواده کک و ساس و حشرات
salicaceous
U
وابسته به خانواده بید
family size
U
تعداد افراد خانواده
royalty
U
اعضای خانواده سلطنتی
cetaceous
U
وابسته به خانواده بال
canine
U
وابسته به خانواده سگ سگ مانند
ganoidei
U
خانواده سگ ماهی مینافلسان
apiaceous
U
وابسته به خانواده چتریان
wear the pants in a family
<idiom>
U
رئیس خانواده بودن
family men
U
مرد خانواده - دوست
mangrove
U
خانواده شاه پسند
mangroves
U
خانواده شاه پسند
family man
U
مرد خانواده - دوست
urticaceous
U
وابسته به خانواده گزنه
viverrine
U
خانواده گربه زباد
lady beetle
U
سوسک خانواده Coccinellidae
born in the purpule
U
عضو خانواده سلطنتی
lady bird
U
سوسک خانواده Coccinellidae
patriarchs
U
رئیس خانواده یا طایفه
He left his family in Europe .
U
خانواده اش را دراروپ؟ گذاشت
patriarch
U
رئیس خانواده یا طایفه
lobelia
U
خانواده گیاهان لوبلیا
royalties
U
اعضای خانواده سلطنتی
A curse has been laid on the family .
U
خانواده لعنت شده یی است
styloipodium
U
ته خامه گیاهان خانواده هویج
stuart
U
خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
tudor
U
خانواده سلطنتی تودور درانگلیس
pteridophyta
U
گیاهان اوندی خانواده سرخس
to provide for one's family
U
خوارباربرای خانواده خودتهیه کردن
pteridophyte
U
گیاهان اوندی خانواده سرخس
crocodilian
U
وابسته به خانواده تمساح یانهنگ
santalaceous
U
وابسته به تیره یا خانواده صندل
plantagenet
U
خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
cimex
U
سرخک خانواده ساس وسرخک
clannishly
U
مانند یک خانواده یاقبیله دراتحاد
convolvulaceous
U
وابسته به خانواده نیلوفرپیچ پیچکی
feverweed
U
دستهای از گیاهان خانواده بوقناق
habit family hierarchy
U
سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
gadoid
U
وابسته به خانواده ماهی روغن
leguminous
U
وابسته به خانواده پروانه اسایان
Generosity runs in the family.
U
سخاوت دراین خانواده ارثی است
maccabees
U
خانواده میهن پرستان مکابی یهود
sequoia
U
سرخ چوب که ازدختان خانواده کاج
aaron's beard
U
گیاهی از خانواده هوفاریقون بنام hypericumcalycinum
ferula
U
خانواده انقوزه وشقاقل و رازیانه ومانندانها
I am the bread winner of the family .
U
نان آور خانه ( خانواده ) هستم
gasteropod
U
حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون
vestal
U
روستایی وابسته به الهه کانون خانواده
Our grandmother wears the trousers ( breeches , pants ) in our family .
U
مادر بزرگمان مرد خانواده است
koalas
U
کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
koala
U
کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
societal
U
اجتماعی
ecclesiastic
U
اجتماعی
socio economic
U
اجتماعی
ecclesiastics
U
اجتماعی
Republican
U
اجتماعی
communal
U
اجتماعی
public
U
اجتماعی
anti-social
U
ضد اجتماعی
anti social
U
ضد اجتماعی
Republicans
U
اجتماعی
communally
U
اجتماعی
socio political
U
اجتماعی
social
U
اجتماعی
the herd instinct
U
حس اجتماعی
processionary
U
اجتماعی
albatrosses
U
یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
lancastrian
U
در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
albatross
U
یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
one of the most respected families
U
یکی از خانواده های بسیار محترم شمرده
rushing
U
بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
rush
U
بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
Recent search history
Forum search
1
olivine
1
Social worker job is to serve everyone without any discrimaintion
1
etaye namayandegi اعطای نمایندگی
1
آسیب شناسی مولفه های موثر بر تحکیم بنیان خانواده و ارائه راه کارهای مدیریتی
1
If he had gone back,it would have been brought disgrace on the family.
3
she brought disgrace on the family.
3
she brought disgrace on the family.
3
she brought disgrace on the family.
1
afghan diversity development and social services australia
1
social
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com