English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (40 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
there is no p of doing it U کردن انکارهیچ امکان ندارد هیچ نمیتوان انکار راکرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
estoppel U عدم امکان انکار پس از اقرار
there is no p of his going U رفتن وی هیچ امکان ندارد
estoppel U اقراریاعملی که انکاریانقص ان قانوناممنوع باشد مانع قانونی برای انکارپس ازاقرارعدم امکان انکار پس از اقرار
race condition U حالت نامعینی که به هنگام عملکرد همزمان ددستورالعملهای دو کامپیوتربوجود می اید و امکان شناخت این مسئله که کدام یک از انها ابتدا تمام خواهند شدوجود ندارد
he did it of his own a U بطیب خاطرانکار راکرد
He did it to save his face. U برای حفظ آبرواینگار راکرد
He did it with his fathers knowledge. U با اطلاع پدرش اینکار راکرد
He did it out of friendship. U ازروی دوستی اینکار راکرد
renounce انکار کردن
repudiate U انکار کردن
repudiates U انکار کردن
repudiating U انکار کردن
disclaiming U انکار کردن
disclaims U انکار کردن
renounced U انکار کردن
disclaimed U انکار کردن
disclaim U انکار کردن
back-pedals U انکار کردن
renounces U انکار کردن
renouncing U انکار کردن
denied U انکار کردن
gainsaid U انکار کردن
gainsaying U انکار کردن
disaffirm U انکار کردن
reneging U انکار کردن
reneges U انکار کردن
reneged U انکار کردن
renege U انکار کردن
back-pedal U انکار کردن
back-pedalled U انکار کردن
back-pedalling U انکار کردن
denying U انکار کردن
deny U انکار کردن
denies U انکار کردن
gainsay U انکار کردن
recants U انکار کردن
forswearing U انکار کردن
recanted U انکار کردن
recanting U انکار کردن
abnegate U انکار کردن
gainsays U انکار کردن
recant U انکار کردن
forswears U انکار کردن
forswear U انکار کردن
deny U انکار یا حاشا کردن
negative U رد یا تکذیب یا انکار کردن
negatives U رد یا تکذیب یا انکار کردن
denying U انکار یا حاشا کردن
denied U انکار یا حاشا کردن
forswear U باسوگند انکار کردن
denies U انکار یا حاشا کردن
forswears U باسوگند انکار کردن
forswearing U باسوگند انکار کردن
There is no point in it . It doest make sense . It is meaningless. U معنی ندارد ! ( مورد و مناسبت ندارد )
He that blows in the dust fills his eyes. <proverb> U کسى که شرم ندارد وجدان هم ندارد.
owning to his i. to do that U نظر به عجزاواز کردن انکار
to make [deny] an allegation U تهمتی زدن [ را انکار کردن]
disclaim all liability U کلیه بدهیها را انکار کردن
one must U نمیتوان گفت
it is hard to say U نمیتوان گفت
window U تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
there is no mistaking U نمیتوان اشتباه کرد
he is second to none U دومی ندارد بالادست ندارد
nemo tenetur ad impossible U هیچ کس را نمیتوان به انجام کار
it is hard to say U به اسانی نمیتوان قضاوت کرد
we cannot undo the past U چیز گذشته را نمیتوان برگرداند
this report is incredible U این گزارش را نمیتوان باورکرد
edlin U در DOS-MS امکان سیستمی که به کاربر امکان می ددهد تغییرات را خط به خط در هر لحظه بر فایل اعمال کند
it is not p to climb it U نمیتوان از ان بالارفت بالارفتن از ان ممکن نیست
it is past reclaim U دیگر نمیتوان انرا ابادیا احیاکرد
it is not d. U نمیتوان ازان صرف نظر کرد
snow under <idiom> U قبول چیزی که نمیتوان از آن مراقبت کرد
life is not worth an hour's p U ساعتی هم نمیتوان به زندگی اطمینان داشت
scheduler U امکان نرم افزاری که به کاربر امکان مدیریت جلسات , قرار ملاقاتها یا استفاده از منابع میدهد.
forsakes U رها کردن انکار کردن
forsaking U رها کردن انکار کردن
forsake U رها کردن انکار کردن
drop dead halt U توقفی که نمیتوان ان رامورد پوشش قرار داد
nemo de domo sua extrahi debet U هیچ کس را نمیتوان به زوراز خانه اش خارج کرد
it will not bear repeating U جندان زشت است که نمیتوان انرا بازگو کرد
short run U زمان موقت مدتی که در طی ان مقدارتولید یک کالا را نمیتوان تغییر داد
residents U ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
resident U ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
nescience U اعتقاد باینکه حقایق غایی را نمیتوان بوسیله قیاس عقلانی فکر درک نمود
copyright U که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
copyrights U که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
Winsock U امکان نرم افزاری برای کنترل مودم هنگام اتصال به اینترنت تحت DOS-MS یا ویندوز که به کامپیوتر امکان ارتباط تحت پروتکل TCP/IP میدهد
Windows Explorer U امکان نرم افزاری در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده پرونده ها و فایل ها روی دیسک سخت فلاپی دیسک , ROM-CD , و هر درایو اشتراکی شبکه را میدهد
to throw open the door to U امکان پذیر کردن
fullest U پر کردن درون چیزی تا حد امکان
full U پر کردن درون چیزی تا حد امکان
resident U داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
residents U داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
autos U امکان بار کردن خودکار برنامه پس از روشن شدن کامپیوتر
auto U امکان بار کردن خودکار برنامه پس از روشن شدن کامپیوتر
write permit ring U چرخ نوار مغناطیسی که امکان نوشتن مجدد یا پاک کردن به نوارمیدهد
networking U در یک شهر یا شهرهای مختلف که به آنها امکان ردو بدل کردن اطلاعات میدهد
responses U صفحهای در سیستم ویدیوی متن که به کاربر امکان وارد کردن داده میدهد
response U صفحهای در سیستم ویدیوی متن که به کاربر امکان وارد کردن داده میدهد
public U متن یا برنامهای که حق کپی ندارد و توسط هر کسی قابل کپی کردن است
disclamation U انکار
recantation U انکار
gainsaid U انکار
disavowal U انکار
disaffirmation U انکار
denial U انکار
abnegation U انکار رد
denials U انکار
disproval U انکار
retractaion U انکار
repudiation U انکار
abjuration U انکار
disavows U انکار
disavow U انکار
negation U انکار
disavowed U انکار
disavowing U انکار
gainsays U انکار
gainsay U انکار
contradiction U انکار
contradictions U انکار
denegation U انکار
gainsaying U انکار
self denial U انکار نفس
irrefutable U انکار ناپذیر
palinode U صنعت انکار
undeniable U انکار ناپذیر
unchallenged U انکار ناپذیر
self renunciation U انکار نفس
irrefutability U انکار ناپذیری
undeniably U انکار ناپذیر
self abnegation U انکار نفس
retractable U انکار پذیر
deniable U قابل انکار
self-denial U انکار خویشتن
denier U انکار کننده
self-denial U انکار نفس
forswore U انکار کرد
gainsayer U انکار کننده
language U نرم افزاری که به کاربر امکان وارد کردن برنامه به زبان خاص و سپس اجرای آن میدهد
languages U نرم افزاری که به کاربر امکان وارد کردن برنامه به زبان خاص و سپس اجرای آن میدهد
fire capabilities U چارت امکان تیر توپخانه نمودار امکان تیر یکانهای توپخانه
port U مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خارج کردن یا ارسال داده به ماشین دیگر یا وسیله دگر میدهد
he has a good mind U که انکار را انجام دهد
atheism U انکار وجود خدا
peremptory U غیر قابل انکار
atheistic U وابسته به انکار خدا
renunciative U ناشی از انکار نفس
renunciatory U ناشی از انکار نفس
negation of statement U انکار یا تکذیب گفتهای
negatory U مبنی بر نفی یا انکار
compiles U برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compile U برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiled U برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiling U برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
reader U یکی از دو حالت که به کاربر امکان کار کردن با یک برنامه چند رسانهای میدهد ولی آنرا تغییر نمیدهد
readers U یکی از دو حالت که به کاربر امکان کار کردن با یک برنامه چند رسانهای میدهد ولی آنرا تغییر نمیدهد
texts U سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
text U سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
disparages U انکار فضیلت چیزی راکردن
disparaged U انکار فضیلت چیزی راکردن
self abnegating U انکار کننده نفس خود
disparage U انکار فضیلت چیزی راکردن
the odds are that he will doit U احتمال دارد که انکار را بکند
rebuttable presumption U فرض قانونی قابل انکار
irrefragable U غیر قابل انکار و تکذیب
how nicely he did it U چقدرخوب انکار را انجام داد
redliner U خصوصیتی در گروه کاری یا نرم افزای کلمه پرداز که امکان رنگی کردن نوشتار متن در جاهای مختلف میدهد
conclusive or irrebuttable presumption U فرض قانونی غیر قابل انکار
personal U محدوده سیستمهای بی سیم ارتباطی که امکان رد و بدل کردن داده کامپیوتر با وسایل دیگر مثل چاپگر یا PDA را فراهم میکند
escape character U کلیدی روی صفحه کلید که به کاربر امکان وارد کردن کد espace را میدهد برای کنترل حالت ابتدایی یا عملیات کامپیوتر
issue of fact U نکته موضوع بحث که درنتیجه انکار مطلبی پیدامیشود
graphics U وسیله سطح که به کاربر امکان وارد کردن اطلاعات گرافیکی در کامپیوتر با رسم روی سطح آن میدهد
tablets U صفحه گرافیکی یا وسیله مسط ح که به کاربر امکان وارد کردن اطلاعات گرافیکی در کامپیوتر با رسم روی سطح آن میدهد
tablet U صفحه گرافیکی یا وسیله مسط ح که به کاربر امکان وارد کردن اطلاعات گرافیکی در کامپیوتر با رسم روی سطح آن میدهد
report program generator U زبان برنامه نویسی درکامپیوترهای شخصی برای آماده کردن گزارشات تجاری که به دادههای درون فایل , پایگاه داده ها و...امکان شامل شدن میدهد
infra red link U سیستمی که به دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و یک چاپگر امکان رد و بدل کردن اطلاعات با استفاده از اشعه مادون قرمز میدهد تا داده را حمل کند
estopel U عملی که باعث میشود عامل از طرح دعوی یاادعا یا تکذیب و انکار
HyperTerminal U برنامه ارتباطی که در ویندوز وجود دارد و به کاربر امکان صدا کردن کامپیوتر راه دور از طریق مودم و فایلهای ارتباطی میدهد
microcomputer U کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
micro U کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
micros U کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
it does not weigh with me U ندارد
flicker free U ی ندارد
there is no style about her U ندارد
he is not of that stamp U را ندارد
there is no limit to it U حد ندارد
he hasno notion of going U سر رفتن ندارد
he has nothing of his own U چیزی ندارد
he has nostomach for the fight U سر دعوا ندارد
he has no temperature to day U امروز تب ندارد
he has no manners U اداب ندارد
he has no excuse what U عذری ندارد
he has an a. to grind U غرضی ندارد
it lacks soul U روح ندارد
it does not matter U اهمیت ندارد
he is out of huomor U دماغ ندارد
It is o. k . ( all right ) . it doesent matter . U عیب ندارد
it is nothing new U تازگی ندارد
it is nothing out of the way U غرابتی ندارد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com