English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pontoon U کرجی ته پهن که ازروی ان عبور کنند
pontoons U کرجی ته پهن که ازروی ان عبور کنند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
token bus network U EEEL استاندارد برای شبکههای محلی به صورت کابل توپولوژی باس . ایستگاههای کاری داده را با عبور Token منتقل می کنند
midship U میان کشتی یا کرجی وسطکشتی یا کرجی
injudiciously U بیخردانه ازروی بیخردی یا بی عقلی ازروی بی احتیاطی
fast and loose U ازروی بی باکی ازروی مکرو حیله
pig headedly U ازروی کله شقی ازروی کودنی
impartially U ازروی بیطرفی ازروی راست بینی
discerningly U ازروی بصیرت یابینایی ازروی تشخیص
pusillanimously U ازروی کم دلی یا بزدلی ازروی جبن
expertly U ازروی خبرگی ازروی کارشناسی
to provoke somebody until a row breaks out <idiom> U کسی را اینقدر اذیت کنند که شروع کنند به دعوی و پرخاش
phraseologically U ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
multiprocessing system U سیستمی که چندین واحد پردازنده به هم کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
multiprocessor U تعداد واحدهای پردازش که با هم یا جداگانه کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
noncompatibility U دو یا چند سخت افزار که نمیتوانند داده رد و بدل کنند یا از وسیله جانبی یکسان استفاده کنند
When brothers quarrel, only fools believe. <proverb> U برادران جنگ کنند ابلهان باور کنند.
modes U حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
mode U حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
collision detection U پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
wading crossing U عبور از اب درقسمتهای قابل عبور
energy transition U عبور انرژی [ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
MMU U مدارهای منط قی الکترونیکی که سیگنالهای تنظیم حافظه تولید می کنند و تط بیق آدرس حافظه مجازی به محلهای حافظه فیزیکی را کنترل می کنند. MMU در قطعه پردازنده مجتمع شده است
CSMA CD U پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
companding U دو فرآیندی که داده را پیش از ارسال یا ذخیره فشرده می کنند و سپس داده فشرده را به صورت اولیه ذخیره می کنند
barque U کرجی
barquentine U کرجی
crabber U کرجی
barges U کرجی
barged U کرجی
barge U کرجی
hoy U کرجی
towing boat U کرجی
small craft U کرجی ها
cockboat U کرجی کوچک
cockle shell U کرجی کوچک
pug U کرجی بان
dingey U کرجی پارویی
pugs U کرجی بان
praam U کرجی ته پهن
oarsmanship U کرجی رانی
davit U کرجی بلندکن
penteconter U کرجی 05پارویی
flyboat U کرجی تندرو
long boat U کرجی بزرگ
falt U کرجی ته پهن
dragboat U کرجی لاروب
drag boat U کرجی لاروب
pleasure boat U کرجی تفرجی
life boat U کرجی نجات
row boat U کرجی پارویی
pair oar U کرجی دو پارویی
shallop U کرجی پارویی
singlisticker U کرجی شراعی
boatman U کرجی بان
rower U کرجی ران
cutters U نوعی کرجی
rowers U کرجی ران
bargeman U کرجی بان
trawler U کرجی ماهیگیری
bargee U کرجی بان
gondoliers U کرجی بان
trawlers U کرجی ماهیگیری
cutter U نوعی کرجی
landing craft U کرجی ساحلی
ferryman U کرجی بان
sloop of war U کرجی جنگی
steam boat U کرجی بخار
cock boat U کرجی کوچک
gondolier U کرجی بان
caique U کرجی که دربوسفوربکارمیرود
fosher boat U کرجی ماهی گیری
hackney boat U کرجی یاکشتی کرایهای
keelboatman U کرجی بان رودخانه
regatta U مسابقه کرجی رانی
regattas U مسابقه کرجی رانی
motor launch U قایق موتوری کرجی
gondoliers U راننده کرجی ونیزی
gondolier U راننده کرجی ونیزی
sloop U کرجی یک دگلی قدیمی
fishing boat U کرجی ماهی گیری
flag boat U کرجی نشان دار
barcarolle U سرود کرجی بان
dory U کرجی ته پهن ماهیگیری
tugboat U کرجی یا کشتی یدک کش
bumboat U کرجی سورسات فروش
praam U کرجی یا پارویی اسکاندیناوی
skiff U کرجی پارویی کوچک
flag boat U کرجی پرچم دار
barcarole U سرود کرجی بان
packet boat U کرجی پستی کشتی مسافربر
fishermen U صیاد ماهی کرجی ماهیگیری
fisherman U صیاد ماهی کرجی ماهیگیری
puntist U راننده کرجی نام دارد
pitpan U یکجور کرجی دراز و ته پهن
fisher U جانور ماهیخوار کرجی ماهیگیری
boats U کرجی هرچیزی شبیه قایق
fly boat U کرجی تندروکه درترعه هابکارمیرود
row a race U مسابقه کرجی رانی دادن
galliot U کرجی باری یا ماهی گیری
dumb barge U کرجی بی بادبان یابی موتور
boat U کرجی هرچیزی شبیه قایق
inboard engined boat U کرجی که موتورش در میان انست
to row a race U در مسبابقه کرجی رانی شرکت کردن
gigs U نوعی کرجی پارویی یابادبانی نیزه
gig U نوعی کرجی پارویی یابادبانی نیزه
carvel U کشتی کوچک سریع السیر کرجی
galiot U کرجی باری یاماهی گیری هلندی
yachts U کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
to pull any one across a river کسی را با کرجی پارویی ازرودخانه گذراندن
speedboat U کرجی یا قایق موتوری سریع السیر
speedboats U کرجی یا قایق موتوری سریع السیر
pontoar U نوعی کرجی برای پل بندی کلک
yacht O کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
long boat U بزرگترین کرجی که وابسته بکشتی بازرگانی است
an outboard engine boat U کرجی ای که موتور ان دربیرون ان واقع شده است
traffic post U پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
paddle boat U کرجی بخاری که با چرح پره دار رانده میشود
paddle boats U کرجی بخاری که با چرح پره دار رانده میشود
nuggar U بکجور کرجی بزرگ که دررودخانه نیل بکار میرود
he stroked U درعقب کرجی نشسته پارومیزدبدان سام که پاروزنان دیگر .....میزدند
from U ازروی
constantly U ازروی ثبات
huffily U ازروی زودرنجی
grammatically U ازروی دستور
by i U ازروی ندانستگی
shabbily U ازروی پستی
by the book U ازروی کتاب
pettishly U ازروی کج خلقی
querulousy U ازروی کج خلقی
finically U ازروی وسواس
discontentedly U ازروی نارضایتی
excursively U ازروی بی ترتیبی
to get off U برخاستن ازروی
flatulently U ازروی نفخ
stupidly U ازروی نادانی
perfidiously U ازروی خیانت
frivolously U ازروی نادانی
inefficiently U ازروی بی کفایتی
antagonistically U ازروی رقابت
fractiously U ازروی کج خلقی
basely U ازروی پستی
distractedly U ازروی گیجی
floutingly U ازروی اهانت
floutingly U ازروی استهزاء
blamelessly U ازروی بی گناهی
flightily U ازروی بوالهوسی
blunderingly U ازروی اشتباه
inefficiently U ازروی بی عرضگی
huffily U ازروی کج خلقی
fatuously U ازروی بیشعوری
distastefully U ازروی بی رغبتی
dissolutely U ازروی هرزگی
disobilgingly U ازروی نامهربانی
contumaciously U ازروی سرکشی
disingenuously U ازروی تزویر
dishonorable U ازروی بی شرمی
disgustedly U ازروی بیزاری
corruptly U ازروی تباهی
politicly U ازروی مصلحت
deridingly U ازروی ریشخند
powerlessly U ازروی ضعف
crookedly U ازروی نادرستی
profligately U ازروی هرزگی
dizzily U ازروی گیجی
contextually U ازروی قراین
doubliy U ازروی تزویر
circumspectly U ازروی احتیاط
facetiously U ازروی شوخی
experientially U ازروی تجربه
discursively U ازروی استدلال
evadingly U ازروی تجاهل
equivocally U ازروی ایهام
enterprisingly U ازروی توکل
submissively U ازروی فروتنی
emulously U ازروی هم چشمی
cold heartedly U ازروی بی عاطفگی
egotistically U ازروی خودبینی
considerately U ازروی ملاحظه
constrainedly U ازروی اجبار
purposelessly U ازروی بی مقصودی
flatulently U ازروی لاف
open mindldly U ازروی بی تعصبی
insesately U ازروی بی عاطفگی
insesately U ازروی بیحسی
inquisitively U ازروی کنجکاوی
courageously U ازروی جرات
glaringly U ازروی خودنمائی
brotherly U ازروی دوستی
inexactly U ازروی بی دقتی
dissolute U ازروی هرزگی
flippantly U ازروی سبکی
childishly U ازروی بچگی
indelicately U ازروی بی نزاکتی
indecisively U ازروی دو دلی
indecently U ازروی بی شرمی
irritably U ازروی تندمزاجی
irritably U ازروی تندی
irefully U ازروی تندی
obedienlv U ازروی فرمانبرداری
impatiently U ازروی ناشکیبایی
impatiently U ازروی بی صبری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com