Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
jerkin
U
کت چرمی مردانه که به تن چسبیده باشد
jerkins
U
کت چرمی مردانه که به تن چسبیده باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
linter
U
ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
coherent
U
چسبیده
stickit
U
چسبیده
skin-tight
U
چسبیده
close aboard
U
چسبیده به
adhesives
U
چسبیده
sessile
U
چسبیده
adhesive
U
چسبیده
conglutinate
U
به هم چسبیده
clung
U
چسبیده
adnascent
U
چسبیده
adherent
U
بهم چسبیده
impacted
U
بهم چسبیده
sealed
U
محکم چسبیده
adherents
U
بهم چسبیده
skintight
U
چسبیده بتن
concrete
U
بهم چسبیده
serried
U
بهم چسبیده
incompact
U
بهم چسبیده
seried
U
بهم چسبیده
adnate
U
بهم چسبیده
skintight
U
بپوست چسبیده
syndactylism
U
چسبیده انگشتی
coadunate
U
بهم چسبیده
syndacty
U
چسبیده انگشت
parabiotic twins
U
دوقلوهای بهم چسبیده
Siamese twins
U
دوقلوهای بهم چسبیده
gomerulus
U
توده بهم چسبیده
adheres
U
بهم چسبیده بودن
adhering
U
بهم چسبیده بودن
hide bound
U
پوست بتن چسبیده
adequateness
U
بهم چسبیده بودن
hidebound
U
پوست بتن چسبیده
adhere
U
بهم چسبیده بودن
adhered
U
بهم چسبیده بودن
leatherly
U
چرمی
leathern
U
چرمی
leathery
U
چرمی
systylous
U
دارای خامههای بهم چسبیده
syndactyle
U
دارای دو یا چندانگشت بهم چسبیده
siamese twin
U
یکی از دو قلوهای بهم چسبیده
leather
U
بند چرمی
medicine ball
U
توپ چرمی
bullwhip
U
شلاق چرمی
kid gloves
U
دستکش چرمی
leather
U
قیش چرمی
leather
U
چرمی کردن
valises
U
کیسه چرمی
strap
U
بند چرمی
straps
U
بند چرمی
valise
U
کیسه چرمی
holster
U
جلد چرمی
holsters
U
جلد چرمی
jerkin
U
نیمتنه چرمی
jerkins
U
نیمتنه چرمی
leather belt
U
تسمه چرمی
taws
U
تازیانه چرمی
syndactyl
U
دارای دو یاچند انگشت بهم چسبیده
flocculous
U
مانند دستههای پشم بهم چسبیده
leathers
U
لباس چرمی محافظ
blackjack
U
چماق یا شلاق چرمی
cf
U
مخفف جلد چرمی
shiner
U
کفش چرمی برقی
finger tab
U
دستکش چرمی سوراخدارکمانگیر
gaskets
واشر مقوایی یا چرمی
lederhosen
U
شلوار چرمی
[پوشاک و مد]
leather trousers
{pl}
U
شلوار چرمی
[پوشاک و مد]
gasket
U
واشر مقوایی یا چرمی
leather pants
{pl}
[American]
U
شلوار چرمی
[پوشاک و مد]
plectognath
U
ماهی ای که ارواره زبرینش بکاسه سر چسبیده است
flocculose
U
مانند دسته پشم بهم چسبیده کرکی
gyrus
U
لبه بهم چسبیده بین شیارهای مغز
sweatbands
U
نوار چرمی دور کلاه
holsters
U
در جلد چرمی قرار دادن
portfolio
U
کیف چرمی بزرگ مقام
aparejo
U
نوعی پالان چرمی یا پارچهای
portfolios
U
کیف چرمی بزرگ مقام
holster
U
در جلد چرمی قرار دادن
palm and needle
U
کفه چرمی ملوانی و سوزن
sweatband
U
نوار چرمی دور کلاه
manful
U
مردانه
masculinely
U
مردانه
manwise
U
مردانه
manfully
U
مردانه
gamely
U
مردانه
virile
U
مردانه
manly
U
مردانه
mannish
U
مردانه
a closed mouth catches no flies
<proverb>
U
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine
U
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
armguard
U
قطعه چرمی محافظ دست کمانگیر
welt
U
حاشیه چرمی دور چیزی مغزی
welts
U
حاشیه چرمی دور چیزی مغزی
butting
U
حلقه چرمی دور دستگیره پارو
grape shot
U
گلولههای بهم چسبیده چون خوشه انگورکه یکباردرتوپ گذارند
kilt
U
دامن مردانه
kilts
U
دامن مردانه
men's apartments
U
قسمت مردانه
male courage
U
جرات مردانه
unisex
U
زنانه - مردانه
t shirt
U
زیرپیراهنی مردانه
sportsmanly
U
مردانه وار
half hose
U
جوراب مردانه
man power
U
نیروی مردانه
mannishness
U
ادای مردانه
mannishly
U
با ادای مردانه
saloon
U
آرایشگاه مردانه
smoking jacket
U
ژاکت مردانه
singlets
U
زیرپوش مردانه
gentlemen's agreement
U
قول مردانه
menswear
U
لباس مردانه
men's rooms
U
مستراح مردانه
men's room
U
مستراح مردانه
paroled
U
قول مردانه
paroling
U
قول مردانه
male
U
مردانه نرینه
virile strength
U
نیروی مردانه
paroles
U
قول مردانه
ulster
U
پالتوگشاد مردانه
parole
U
قول مردانه
masculine
U
نرینه مردانه
singlet
U
زیرپوش مردانه
hottest
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
keepers
U
تورزیر اب حلقه چرمی وصل به تسمه تفنگ
keeper
U
تورزیر اب حلقه چرمی وصل به تسمه تفنگ
trap
U
فاصله چرمی بین شست انگشتان دستکش
back slide
U
شناورشدن روی اب به پشت با بازوهای چسبیده به بدن وحرکت به عقب با فشار پا
sartorial
U
مربوط بلباس مردانه
dress shirt
U
پیراهن سفید مردانه
mannish
U
دارای رفتار مردانه
pyjamas
U
لباس خواب مردانه
play fair
U
مردانه بازی کردن
haberdashery
U
مغازه ملبوس مردانه
play fair
U
مردانه معامله کردن
barytone
U
میان صدای مردانه
Stage party ( films , movies ) .
U
میهمانی ( فیلمهای ) مردانه
stags
U
جلسه یا مهمانی مردانه
stag
U
جلسه یا مهمانی مردانه
top hats
U
کلاه مردانه استوانهای
cuffed
U
سردست پیراهن مردانه
cuffs
U
سردست پیراهن مردانه
cuffing
U
سردست پیراهن مردانه
dress shirts
U
پیراهن سفید مردانه
dress shirts
U
پیراهن عصر مردانه
haberdashers
U
فروشنده لباس مردانه
strong minded
U
دارای افکار مردانه
cuff
U
سردست پیراهن مردانه
black tie
U
کت نیمه رسمی مردانه
top hat
U
کلاه مردانه استوانهای
haberdasher
U
فروشنده لباس مردانه
dress shirt
U
پیراهن عصر مردانه
fedora
U
کلاه نمدی مردانه
to die game
U
مردانه جان دادن
black tie
U
لباس عصر مردانه
escutcheon
U
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
thoroughbrace
U
تسمه چرمی متصل کننده بدنه کالسکه به فنر
sporran
U
چنته یاکیسه چرمی جلو دامن اسکاتلندیهای کوهستانی
spread eagle
U
سرخوردن با عقب اسکیتهای چسبیده بهم بجا گذاشتن میلههای 2 و 3 و 4 و 6 و 7 و01 بولینگ
inverness
U
یکجور ردای بی استین مردانه
cassi mere
U
پارچه پشمی جناغی مردانه
night shirt
U
پیراهن خواب مردانه یاپسرانه
tenors
U
تمایل صدای زیر مردانه
tenor
U
تمایل صدای زیر مردانه
mess jacket
U
ژاکت تنگ وکوتاه مردانه
hotbed
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
tuxedo
U
لباس مردانه مخصوص چای عصر
masculinize
U
شخصیت مردانه در زنی بوجود اوردن
tuxedos
U
لباس مردانه مخصوص چای عصر
tux
U
لباس مردانه مخصوص چای عصر
This is the latest mens fashion.
U
این آخرین مد لباس مردانه است
imperfect competition
U
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
shirt-tails
U
بخشی از پیراهن مردانه که زیر شلوار میرود
frock coats
U
نیم تنه دامن بلند مردانه فراک
shirt-tail
U
بخشی از پیراهن مردانه که زیر شلوار میرود
frock coat
U
نیم تنه دامن بلند مردانه فراک
crupper
U
تکه چرمی که به پشت زین بسته میشود واز زیر دم اسب میگذرد
sabretache
U
خرجین یاکیسه چرمی پهن که بکمر بند سرباز سواره نظام اویخته است
key
O
کاغذی که روی کلیدهای صفحه کلید چسبیده میشود تا تابع خاص آنها را برای عملی بیان کنند
musub duchi
U
موسوب داچی ایستادن بگونه ایکه پاشنه پاها به هم چسبیده و پنجه ها به اندازه 54 درجه زاویه داشته باشند
open back
U
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
billycock
U
نوعی کلاه گرد مردانه که ازنمد نرم ساخته میشود
codpieces
U
روکش یا کیسهای که دکمههای جلو شلوار و برجستگی آلت مردانه رامیپوشاند
codpiece
U
روکش یا کیسهای که دکمههای جلو شلوار و برجستگی آلت مردانه رامیپوشاند
laptop
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
wellŠsuppose it is so
U
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
Zel-i Sultan vase
U
طرح گلدان ظل السلطان
[این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design
U
لچک ترنج کاراچف
[این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
half bound
U
درپشت وگوشه هاچرمی ودردوطرف پارچهای چرمی پارچهای
holster
U
جلد چرمی هفت تیر وتپانجه جلد
attache case
U
کیف اداری
[کیف جعبه ای دستی چرمی]
brief case
[briefcase]
U
کیف اداری
[کیف جعبه ای دستی چرمی]
holsters
U
جلد چرمی هفت تیر وتپانجه جلد
charges
U
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge
U
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush
U
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
contraltos
U
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com