English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sexto U کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
whitleather U پوستی که با زاج انرا خوراک داده باشند
vacuum concrete U ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
give it a good wash U خوب انرا شستشو بدهید خوب انرا بشویید
colony U گروهی ا ز مردم یک کشور که جایی دور از کشورشان مستقر شده باشند ولی تابع قوانین و حکومت کشورشان در آنجا باشند
anti- U ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
symmetric difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
scribal U کتابی
literay U کتابی
bookish U کتابی
by the book U کتابی
literary U کتابی
bookman U کتابی
the a of a book U خوانندگان کتابی
edition [ed.] [of a book] U چاپ [کتابی]
carpenter stopper U خفت کتابی
credenza U قفسه یا جا کتابی
edition [ed.] [of a book] U ویرایش [کتابی]
Duch arch U قوس کتابی
book learning U علم کتابی
except U تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
equality U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
him who U انرا که
delectus U کتابی که پارههای برگزیده
when reading a book U در حال خواندن کتابی
flex x U خرج انفجار کتابی
needle book U سوزن دان کتابی
To bind a book. U کتابی را جلد کردن
bookplayer U شطرنج باز کتابی
purview of a book U انچه کتابی فرامیگیرد
to inset a sheet in a book U برگی را در کتابی گذاشتن
book move U حرکت کتابی شطرنج
had searched U انرا می یافتید
neither i or he sees it U نه من انرا می بینم نه او
i saw it U انرا دیدم
i have a secure grasp of it U انرا گرفته ام
versions U کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
version U کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
book draw U تساوی کتابی یا تئوریک شطرنج
to license a book U اجازه چاپ کتابی را دادن
the forthcoming book U کتابی که به زودی به فروشگاه می آید
with out book U برون سند کتابی ازبر
he presented me with a book U کتابی بمن پیشکشی کرد
to wade through a book U بکندی وزحمت کتابی راخواندن
i had never seen such a book U من هرگز چنین کتابی ندیده ام
he presented abook to me U کتابی بمن پیشکشی کرد
send it by post U با پست انرا بفرستید
we must winnow away the refuse U اشغال انرا باید
give it a shake U انرا تکان دهید
lowlander U اسکاتلندکه انرا lowlandsمینامند
imyself saw it U من خودم انرا دیدم
i saw it my self U من خودم انرا دیدم
i had it signed U انرا به امضاء رساندم
i can make nothing of it U هیچ انرا نمیفهم
i am out of p with it U دیگرحوصله انرا ندارم
he sold the good ones U خوبهای انرا فروخت
i do not have the courage U جرات انرا ندارم
give it a twist U انرا پیچ بدهید
give it a rinse U انرا بشویید یا اب بکشید
to put any one through a book U کسیرا وادار بخواندن کتابی کردن
scissors and paste U تالیف کتابی با برشهای کتابهای دیگر
pedantry or pedantism U پیروی ازعلم کتابی یا قواعد نظری
interpolator U کسیکه عبارات قلب در کتابی می افزاید
shearling U گوسفندی که یک بار پشم انرا
you have perhaps seen it U شاید انرا دیده باشید
i sold it to one abdullah U به عبدالله نامی انرا فروختم
i am out of p with it U دیگرنمیتوانم انرا تحمل کنم
sculpsit U انرا تراشیده یاحجاری کرد
i cannot a to buy that U استطاعت خرید انرا ندارم
i kind of liked it U من تا اندازهای انرا دوست داشتم
i gave it a slight press U انرا کمی فشار دادم
they give it a good scrub U خوب انرا مالش میدهند
who will pay for it U کی پول انرا خواهد داد
we made heavy weather of it U انرا خیلی سخت دیدیم
who will pay for it U کی هزینه انرا خواهد پرداخت
it mokes it yet easier U انرا اسانترهم میکند انرابازاسانترمیکند
booklore U علم کتابی معلومات ناشی از مطالعه کتاب
to read a book U کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
interleave U برگ سفید لای صفحات کتابی گذاشتن
rubricator U کسیکه عنوانهای کتابی رابخط قرمز مینویسد
interleaf U برگ سفید که لای برگهای کتابی بگذارند
it is past reclaim U دیگر نمیتوان انرا ابادیا احیاکرد
you have perhaps seen it U ممکن است انرا دیده باشید
an inseparable prefix U سر واژهای که نتوان انرا به کار برد
inimitably U چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
i life that better U انرا بیشتر از همه دوست دارم
ormer U یکجور نرم تن یک دریچهای که انرا میخورند
overshot wheel U چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
irrecocilably U چنانکه نتوان انرا وفق داد
accession number U نمره مسلسل کتابی که به کتب کتابخانه افزوده میشود
grangerism U ارایش کتابی باموادچاپی یاعکس هایی که ازکتابهای دیگرببرند
to prefix a chapter to a book U فصلی بطور دیباچه یا مقدمه در جلو کتابی نوشتن
what not U قفسه گنجه طاقچه دار کتاب دان جا کتابی
water bed U تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
loaded dice U طاسی که یکسوی انرا سنگین کرده باشد
indiscerptible U ازهم نپاشیدنی که تجزیه انرا فانی نسازد
reversible propeller U ملخی که میتوان گام تیغههای انرا معکوس کرد
it will not bear repeating U جندان زشت است که نمیتوان انرا بازگو کرد
rickshaws U کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
rickshaw U کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
indian giver U کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد
dress coat U جامه جلوبازمردانه که دامن ان درپشت است ودرمهمانیهای شب انرا
rackets U یکجور توپ بازی با چوگانی که انرا racket میگویند
ricksha U کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
White Paper U کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
White Papers U کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
A to Z U کتابی حاوی اطلاعات مربوط به نقشه راههای یک شهر یا ناحیه مشخص
cheque to a person's order U چکی که گیرنده وجه باید پشت انرا امضا کند
rose gall U برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
judgement dept U بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است
waggonette U گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
to garble the coinage U مسکوکات راصرافی وجورکردن برای اینکه سره انرا اب کنندوناسره ات
leadsman U کسی که گلوله سربی بدریا می اندازد تا عمق انرا تعیین نماید
frumenty U گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
pope's eye U غدهای که در میان ران گوسفندکه چربی پیرامون انرا گرفته است
telescopic chimney U دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
vanishing cream U کرم یا روغنی که چون بصورت بمالندزودخوردبرودیاپوست صورت انرا جذب کند
retro rocket U موشک اضافی فضا پیما که انرا در جهت مخالف حرکت دهد
glossarist U کسی که در پایان کتابی فهرست یا فرهنگی برای لغات دشوار ان تهیه میکند مفسر
money spinner U کارتنه کوچک که انرا نشانه خوشبختی و وسیله پیدا شدن پول میدانند
controllable twist U تیغه رتورهلیکوپتر که میتوان زاویه برخورد انرا درحال پرواز از ریشه تا نوک تغییرداد
prolixity U بی ربط یاغیرلازم در اقرارنامه یااستشهادیه که ممکن است انرا از عداد دلایل خواهان خارج کند
arrays U می باشند
array U می باشند
the like of you U باشند
implications U B درست باشند
shearling U چیده باشند
implication U B درست باشند
inclusion U B درست باشند
permanent income hypothesis U این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
hot money U منظورزمانی استکه مردم بدلیل نرخ تورم بالا مایل به نگهداری پول نیستند و انرا به کالاتبدیل میکنند
duodecimo U کتابی که یک ورق ان یک دوازدهم ورق بزرگ چاپی باشد
twelvemo U کتابی که یک ورق ان یک دوازدهم ورق بزرگ چاپی باشد
flash card U ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد
band project filter U فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
to be tuned in to a channel U کانالی را گرفته باشند
to be of the opinion that ... U به این عقیده باشند که ...
epitomist U شخصی که کتابی را خلاصه کند خلاصه نویس
voter U عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
voters U عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
corporation U که دارای شخصیت حقوقی باشند
silver inwrought with gold U سیمینهای که زردر ان کارکرده باشند
corporations U که دارای شخصیت حقوقی باشند
cradle scythe U داسی که درچهارچوب کارگذاشته باشند
draught beer U ابجوی که درچلیک شیردارریخته باشند
they are t of their doctrines U موافب اصول خودمی باشند
beer on draught U ابجوی که درچلیک شیردارریخته باشند
fettling U شن یاکلوخهای که درته کوره می ریزند تا انرا محافظت کند خاکستر ته کوره
phyrgian cap U یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
loganberries U میوه تمشک قرمز رنگ که انرا تمشک خرس مینامند
loganberry U میوه تمشک قرمز رنگ که انرا تمشک خرس مینامند
you shall rue it U از اینکار پشیمان خواهید شد افسوس انرا خواهید خورد
blue book U کتابی است که وزارت امور خارجه هرکشور هر چند سال یک مرتبه منتشر و مسائل سیاسی عنوان شده در طی ان چندسال را تجزیه و تحلیل وروشن میکند
recognized asylum seeker U پناهنده سیاسی [که درخواستش را پذیرفته باشند]
parallelled U اگر به توجه نیاز داشته باشند
lashkar U گروهی از قبایل هندی که مسلح باشند
covenantee U کسیکه باوپیمانی کرده باشند متعهدله
person entitled to asylum U پناهنده سیاسی [که درخواستش را پذیرفته باشند]
asylee U پناهنده سیاسی [که درخواستش را پذیرفته باشند]
paralleled U اگر به توجه نیاز داشته باشند
as like as two peas مانند سیبی که دو نیم کرده باشند
pinole U ارد ذرت بو داده که با شکرامیخته باشند
picked quarrel U نزاعی که با بهانه یا عمداراه انداخته باشند
parallelling U اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallels U اگر به توجه نیاز داشته باشند
velvet powdered with pearls U مخملی که روی انرابادانههای مرواریداراسته باشند
paralleling U اگر به توجه نیاز داشته باشند
hippocras U شرابی که بان ادویه زده باشند
parallel U اگر به توجه نیاز داشته باشند
floating harbour U لنگرگاهی که ازموج شکنهای شناورساخته باشند
dish water U ابی که دران فرف شسته باشند
special troops U یکانهای مخصوصی که به لشگرمامور شده باشند
dish wash U ابی که دران فرف شسته باشند
duett U قطعهای که برای دوخواننده یادونوازنده ساخته باشند
theocracies U حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
lateral route U جاده هایی که به موازات خط لجمن قرارداشته باشند
octet U گروهی از هشت بیت که به صورت یک واحد باشند
lipoprotein U مواد پروتئینی که حاوی مقداری چربی باشند
The applicants must be above [over] the age of 18. متقاضیان بایستی از هجده سال به بالا باشند
corporative state U حکومتی که صاحبان کلیه مشاغل در ان شریک باشند
like two peas in a pod <idiom> U مثل سیبی که از وسط دو نیم کرده باشند.
varicosity U جایی که چند سیاهرگ گشاد شده باشند
theocracy U حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
mixed marriage U پیوند مرمانی که از دو نژاد یادو کیش باشند
funded debt U وامی که دربرابران وجوهی رااختصاص داده باشند
perfunctoriness U چگونگی کاری که سرسری انجام داده باشند
i p that they are both gone U احتمال کلی می دهم که هردو رفته باشند
sparse array U ارایهای که در ان اکثرورودی ها دارای مقدار صفرمی باشند
lutine bell U زنگ که ازکشتی قدیمی لوتین برداشته شده و در دفتر شرکت بیمه لویدز نصب گردیده و برای اعلام خبرهای مهم انرا به صدا در می اورند
shot group U گروه گلوله هایی که نزدیک هم به هدف خورده باشند
peered U هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
alternates U که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
jump instruction U پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
peer U هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
scrap book U مجموعه عکس هاوقطعاتی که از کتابهای دیگر بریده باشند
peering U هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
Afro- پیشنود به معنی آمریکایی که خانواده او از آفریقا آمده باشند.
to greenwash U نشان دادن که انگاری نگران محیط زیست باشند
Shoppers were scrambling to get the best bargains. U خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
display tolerance U میزان دقتی که با ان اطلاعات گرافیکی می توانند خروجی باشند
alternated U که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com