Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 118 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ablatitious
U
کاهنده قوه جاذبه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
step down transformer
U
ترانسفورماتور کاهنده کاهنده ولتاژ
free air anomaly
U
اختلاف نیروی جاذبه زمین اختلاف جاذبه ازاد
earth's attraction
U
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
extenuative
U
کاهنده
reducer
U
کاهنده
reducing atmosphere
U
جو کاهنده
ablative
U
کاهنده
reductant
U
کاهنده
regressive
U
کاهنده
decreasing
U
کاهنده
depressor
U
کاهنده
decrescent
U
کاهنده
derogatory to
U
کاهنده از
extenuatory
U
کاهنده
dumper
U
کاهنده
reducing agent
U
عامل کاهنده
reducing tee piece
U
سه راه کاهنده
deceleration
U
شتاب کاهنده
dimming rheostat
U
رئوستای کاهنده
regressive taxation
U
مالیات کاهنده
dump valve
U
شیر کاهنده
reducing elbow
U
زانوی کاهنده
anaphrodisiac
U
کاهنده شهوت
reducing adaptor
U
رابط کاهنده
dimming relay
U
رله کاهنده
decreasing order
U
ترتیب کاهنده
damper tube
U
لامپ کاهنده
negative feedback
U
پسخورد کاهنده
softener
U
کاهنده سختی اب
lift dumper
U
کاهنده برا
current limiting reactor
U
پیچک کاهنده
step down transformer
U
مبدل کاهنده
flagging
U
کاهنده ضعیف
disinflationary
U
کاهنده تورم
antidiuretic hormone
U
هورمون کاهنده ادرار
denitrifying bacteria
U
باکتری کاهنده نیترات
depreciatory
U
کاهنده کسر کننده
derogative
U
کاهنده شئونات یابها
adh
U
هورمون کاهنده ادرار
damper winding
U
سیم پیچ کاهنده
reduction gear
U
چرخ دنده کاهنده
regressive tax system
U
نظام مالیاتی کاهنده
reduction gear
U
جعبه دنده کاهنده سرعت
subtractive
U
کاهنده دارای علامت تفریق
speed reduction gear
U
جعبه دنده کاهنده سرعت
roller drive
U
مکانیزم چرخ دنده کاهنده یاافزاینده
appeals
U
جاذبه
appealed
U
جاذبه
appeal
U
جاذبه
law of gravity
U
جاذبه
attraction
U
جاذبه
gravitation
U
جاذبه
gravity
U
جاذبه
attractions
U
جاذبه
valence
U
جاذبه
gravitational attraction
U
جاذبه گرانشی
gravitational constant
U
ثابت جاذبه
gravitational force
U
نیروی جاذبه
gravitational waves
U
امواج جاذبه
magnetic attraction
U
جاذبه مغناطیسی
sexiness
U
جاذبه جنسی
electron capture
U
جاذبه الکترونی
coulomb attraction
U
جاذبه کولنی
absorpthiveness
U
قوه جاذبه
capillary attraction
U
جاذبه شعریه
attration
U
جاذبه کشندگی
attractive force
U
نیروی جاذبه
attraction of current
U
جاذبه میدان
attraction force
U
نیروی جاذبه
cohesion
U
جاذبه مولکولی
gravitation
U
جاذبه گرانشی
gravitation
U
جاذبه ثقلی
gravitation
U
کشش جاذبه
gravitation
U
قوه جاذبه
counter attraction
U
جاذبه متقابله
sex appeal
U
جاذبه جنسی
adhesion
U
جاذبه سطحی
electrostatic attraction
U
جاذبه الکترواستاتیکی
electromagnetic attraction
U
جاذبه الکترومغناطیسی
electric attraction
U
جاذبه الکتریکی
attractive field
U
میدان جاذبه
magnetic dip
U
قوه جاذبه مغناطیسی
law of universal gravitation
U
قانون جاذبه عمومی
geomagnetic
U
وابسته به جاذبه زمین
scenic attractions
U
جاذبه های دیدنی
intermolecular attraction
U
جاذبه بین مولکولی
centripetal force
U
قوه جاذبه مرکز
magnetic dip
U
میدان جاذبه مغناطیسی
intensity of gravity
U
شدت با زیادی جاذبه
intensity of gravity
U
گرانی یا جاذبه زیاد
interionic attraction
U
جاذبه بین یونی
law of electrostatic attraction
U
قانون جاذبه الکترواستاتیکی
gravity
U
جاذبه زمین درجه کشش
gravity
U
جاذبه زمین کشش انحراف
cohesion
U
التصاق یا قوه جاذبه ذرات
intermolecular attractive force
U
نیروی جاذبه بین مولکولی
gravitates
U
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitated
U
بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
gravitated
U
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitates
U
بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
gravitating
U
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitating
U
بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
gravitate
U
بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
gravitate
U
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
cohesion
U
نیروی جاذبه بین ذرات همگن
affinity
U
نیروی جاذبه بین اتمهای یک ملکول
affinities
U
نیروی جاذبه بین اتمهای یک ملکول
centriole
U
ذره کوچکی در مرکز جاذبه میان دانه
geotropism
U
رشدو نمو گیاه تحت تاثیر قوه جاذبه زمین
neap tide
U
دراین حالت نیروی جاذبه ماه وخورشید در خلاف یکدیگر تاثیرمیکند
electrostatics
U
بخشی از علم فیزیک که درباره پدیدههای قوه جاذبه و دافعه بارهای الکتریکی گفتگومینماید
regressive taxes
U
مالیاتهای کاهنده مالیاتهای نزولی
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
collision parameter
U
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
regressive income tax
U
مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
free gyroscope
U
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com