English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
indiminishable U کاهش ناپذیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
irreducible representation U نمایش کاهش ناپذیر
waisting U کاهش موضعی قطر ناشی ازجریان برگشت ناپذیر حاصل از تنش در نقطه شکست
Other Matches
tax friction U کاهش تولید ناشی از تغییر رفتاراقتصادی بمنظور کاهش بارمالیاتی
kerning U کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها
compression U روش کاهش اندازه بلاک داده با کاهش فضا وحذف فضاها و مواد بی استفاده
immedicable U درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
invulnerable U زخم ناپذیر اسیب ناپذیر
decreases U کاهش یافتن کم شدن کاهش
decreased U کاهش یافتن کم شدن کاهش
decrease U کاهش یافتن کم شدن کاهش
irrevocably U بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
decreased U کاهش دادن کاهش
decreases U کاهش دادن کاهش
decrease U کاهش دادن کاهش
retardation U [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
economic of scale U کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
accelerationists U شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
acid reduction U کاهش در محیط اسیدی کاهش اسیدی
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
waterproofed U نم ناپذیر
inappeasable U ناپذیر
waterproofs U نم ناپذیر
imperviable U نم ناپذیر
waterproof U نم ناپذیر
unchallenged U بحث ناپذیر
watertight U اب ناپذیر
inirritable U تحریک ناپذیر
infrangible U تجزیه ناپذیر
unexceptionable U استثناء ناپذیر
unassailable U یورش ناپذیر
irrevocably U بطورفسخ ناپذیر
immutable U تغییر ناپذیر
immiscible U امتزاج ناپذیر
inseparable U تفکیک ناپذیر
unalterable U تغییر ناپذیر
invariable U تغییر ناپذیر
inalienable U بیع ناپذیر
immiscible U امیزش ناپذیر
unavoidable U چاره ناپذیر
unavoidable U اجتناب ناپذیر
incurable U علاج ناپذیر
adamantly U تزلزل ناپذیر
adamant U تزلزل ناپذیر
inconceivable U تصور ناپذیر
undeniably U انکار ناپذیر
undeniable U انکار ناپذیر
immobile U جنبش ناپذیر
impregnable U رسوخ ناپذیر
inflexible U انحناء ناپذیر
overpowering U مقاومت ناپذیر
incurable U بهبودی ناپذیر
incurable U درمان ناپذیر
unceasing U ایست ناپذیر
disconsolate U تسلی ناپذیر
irreconcilable U اشتی ناپذیر
irreconcilable U وفق ناپذیر
irreversible U واگشت ناپذیر
voracious U سیری ناپذیر
incomparable U مقایسه ناپذیر
uncompromisingly U مصالحه ناپذیر
uncompromising U مصالحه ناپذیر
indeterminable U تعیین ناپذیر
immitigable U تخفیف ناپذیر
unceasing U پایان ناپذیر
irreversible U برگشت ناپذیر
inscrvtable U تفحص ناپذیر
achromic U رنگ ناپذیر
non descript U تشریح ناپذیر
stainless U زنگ ناپذیر
non descript U وصف ناپذیر
nanoaddressable U نشانی ناپذیر
joiner door U دربهای اب ناپذیر
irriversible U برگشت ناپذیر
deathless U فنا ناپذیر
nondescript U وصف ناپذیر
atomic U تجزیه ناپذیر
irresolvable U تجزیه ناپذیر
irresistable U مقاومت ناپذیر
unappealabe U پژوهش ناپذیر
spanless U پیمایش ناپذیر
nonsuperimposable U انطباق ناپذیر
raintight U باران ناپذیر
achromatic U رنگ ناپذیر
air proof U هوا ناپذیر
indefatigable U خستگی ناپذیر
irredeemable U پایان ناپذیر
indestructible U فنا ناپذیر
incorrigible U اصلاح ناپذیر
invincible U شکست ناپذیر
irreparable U جبران ناپذیر
remediless U درمان ناپذیر
sateless U سیری ناپذیر
beyond bearing U تحمل ناپذیر
unappeasable U استمالت ناپذیر
unchangeable U تغییر ناپذیر
uncomputable U محاسبه ناپذیر
irrecocilably U بطوروفق ناپذیر
ireversible U تغییر ناپذیر
invariant U تغییر ناپذیر
drainless U خستگی ناپذیر
intangibly U بطورلمس ناپذیر
insusceptible U تایید ناپذیر
ego alien U خود ناپذیر
engrained U چاره ناپذیر
exhautless U خستگی ناپذیر
fatigueless U خستگی ناپذیر
unwearying U خستگی ناپذیر
insol U انحلال ناپذیر
irrecoverable U جبران ناپذیر
sure-fire U شکست ناپذیر
unconquerable U تسخیر ناپذیر
undecidable U تصمیم ناپذیر
uninflammable U اشتعال ناپذیر
unobjectionable U اعتراض ناپذیر
unsearchable U کاوش ناپذیر
untouchability U لمس ناپذیر
irremissible U اغماض ناپذیر
water proof U رطوبت ناپذیر
waterproof wire U سیم نم ناپذیر
indescribable U وصف ناپذیر
infallible U لغزش ناپذیر
irrecoverably U بطوراصلاح ناپذیر
insoluble U انحلال ناپذیر
irreversible U بازگشت ناپذیر
indecomposable U فساد ناپذیر
unaccountable U توضیح ناپذیر
immortal U فنا ناپذیر
unerring U خطا ناپذیر
unalterable <adj.> U اجتناب ناپذیر
irremediable U چاره ناپذیر
inconsolably U دلداری ناپذیر
impassive U تالم ناپذیر
passives U اثر ناپذیر
passive U اثر ناپذیر
indefectible U خلل ناپذیر
unaccountably U توضیح ناپذیر
inscrutable U نفوذ ناپذیر
indefeasible U فسخ ناپذیر
absolute <adj.> U اجتناب ناپذیر
indefeasible U بطلان ناپذیر
inalienable <adj.> U اجتناب ناپذیر
inaccessible U دسترسی ناپذیر
inaccessible U ارتباط ناپذیر
intangible U لمس ناپذیر
indispensable <adj.> U اجتناب ناپذیر
inevitable <adj.> U اجتناب ناپذیر
unalienable <adj.> U اجتناب ناپذیر
interminable U پایان ناپذیر
impossible [colloquial] <adj.> U تحمل ناپذیر
integral U جدایی ناپذیر
inexplorable U کاوش ناپذیر
ineludible U گریز ناپذیر
rigid U انعطاف ناپذیر
irrefutable U تکذیب ناپذیر
inestimable U تخمین ناپذیر
inexcitable U هیجان ناپذیر
inexhaustibly U بطورپایان ناپذیر
unbeatable U باخت ناپذیر
insufferable U تحمل ناپذیر
uncontrollable U کنترل ناپذیر
indisciplinable U انظباط ناپذیر
inconsolable U دلداری ناپذیر
intolerable U تحمل ناپذیر
insupportable U تحمل ناپذیر
indispansably U بطورچاره ناپذیر
indisributable U بخش ناپذیر
indubious U تردید ناپذیر
imperturbable U تزلزل ناپذیر
uncontrollably U کنترل ناپذیر
unbearably U تحمل ناپذیر
inappellable U پژوهش ناپذیر
inappealable U پژوهش ناپذیر
incommutably U تبدیل ناپذیر
unfeasible <adj.> U انجام ناپذیر
incompressible U تراکم ناپذیر
incoercible U انقباض ناپذیر
ineluctable U چاره ناپذیر
impermeable U نشت ناپذیر
incommutable U استحاله ناپذیر
inevitable U اجتناب ناپذیر
inextinguishably U بطورتسکین ناپذیر
inexecutable <adj.> U انجام ناپذیر
unchallenged U انکار ناپذیر
impracticable <adj.> U انجام ناپذیر
incommensurable U سنجش ناپذیر
incodensable U انقباض ناپذیر
incommensurable U مقایسه ناپذیر
incompressible U فشار ناپذیر
impenitent U توبه ناپذیر
impermeable U رطوبت ناپذیر
unbearable U تحمل ناپذیر
impartible U بخش ناپذیر
imperviable U سرایت ناپذیر
incorruptibly U بطورفساد ناپذیر
impermeable U تراوش ناپذیر
irrefutable U انکار ناپذیر
incommutable U تخفیف ناپذیر
inconvertible U مبادله ناپذیر
inalterable U تغییر ناپذیر
unanswerable U جواب ناپذیر
unanswerable U تکذیب ناپذیر
irreversible damage U اسیب جبران ناپذیر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com