Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
flashing
U
کاهش حوزه مغناطیسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
magnetic field
U
حوزه مغناطیسی
magnetic fields
U
حوزه مغناطیسی
magnetic deflection
U
انحراف در حوزه مغناطیسی
period of concentration
U
در یک حوزه ابریز رودخانه مدت زمانی که یک قطره اب از ابتدای حوزه تا خروج از حوزه را
degaussing
U
تعدیل حوزه میدان مغناطیسی ناو دیگازینگ
magnetic induction
U
چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
tax friction
U
کاهش تولید ناشی از تغییر رفتاراقتصادی بمنظور کاهش بارمالیاتی
kerning
U
کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها
compression
U
روش کاهش اندازه بلاک داده با کاهش فضا وحذف فضاها و مواد بی استفاده
accelerator winding
U
سیم پیچی سری که در تنظیم کنندههای ولتا از نوع نوسان ساز با باز شدن دوسر پلاتین میدان مغناطیسی را به سرعت کاهش میدهد وباعث بسته شدن هرچه سریعتر پلاتین میشود
decreases
U
کاهش یافتن کم شدن کاهش
decreased
U
کاهش یافتن کم شدن کاهش
decrease
U
کاهش یافتن کم شدن کاهش
softer
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
softest
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
mediums
U
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
medium
U
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
soft
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
ferromagnetic material
U
هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود
magnetic tapes
U
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tape
U
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
tapes
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
degauss
U
پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
magnetic ink character recognition
U
تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
taped
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tape
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
record
U
گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
magnetic skin effect
U
جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
magnetic blowout
U
خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
permalloy
U
خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
decreases
U
کاهش دادن کاهش
decreased
U
کاهش دادن کاهش
decrease
U
کاهش دادن کاهش
magnaflux
U
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
retardation
U
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
economic of scale
U
کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
magnetic ritation
U
گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی
magnetic reluctance
U
مقاومت مغناطیسی رلوکتانس مغناطیسی
magnetic deflector
U
یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی
magnetic flow
U
فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی
accelerationists
U
شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
magnetic flux density
U
چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
precinct
U
حوزه
departments
U
حوزه
zone
U
حوزه
realm
U
حوزه
extent
U
حوزه
sphere
U
حوزه
areas
U
حوزه
district
U
حوزه
realms
U
حوزه
aquifer
U
حوزه
spheres
U
حوزه
department
U
حوزه
jurisdication
U
حوزه
scope
U
حوزه
area
U
حوزه
zones
U
حوزه
districts
U
حوزه
basin
U
حوزه
domain
U
حوزه
domains
U
حوزه
fields
U
حوزه
range
U
حوزه
ranged
U
حوزه
ranges
U
حوزه
field
U
حوزه
fielded
U
حوزه
basins
U
حوزه
presidency
U
حوزه
circuity
U
حوزه
ambit
U
حوزه
zero field
U
بی حوزه
precincts
U
حوزه
acid reduction
U
کاهش در محیط اسیدی کاهش اسیدی
scope
U
قلمرو حوزه
chapelry
U
حوزه کلیسا
seepage area
U
حوزه تراوش
circled
U
محفل حوزه
drainge area
U
حوزه زهکشی
circles
U
محفل حوزه
circling
U
محفل حوزه
drainage area
U
حوزه ابخیز
drainage basin
U
حوزه زهکش
electorates
U
حوزه انتخابیه
catchment areas
U
حوزه ابریز
module
U
حوزه گنجایش
constituency
U
حوزه انتخاباتی
constituencies
U
حوزه انتخاباتی
precinct
U
بخش حوزه
constituencies
U
حوزه انتخابیه
constituency
U
حوزه انتخابیه
electorate
U
حوزه انتخابیه
precincts
U
بخش حوزه
circle
U
محفل حوزه
department
U
حوزه کمیته
apanage
U
حوزه درامداتفاقی
modules
U
حوزه گنجایش
catchment area
U
حوزه ابریز
departments
U
حوزه کمیته
span of control
U
حوزه نظارت
judicature
U
حوزه قضایی
kingdom
U
حوزه اقتدار
test bay
U
حوزه ازمایش
circuits
U
حوزه قضائی
circuits
U
جریان حوزه
circuit
U
حوزه قضائی
circuit
U
جریان حوزه
scope of coverage
U
حوزه عمل
prefecture
U
حوزه اداری
domain
U
حوزه دایره
free field
U
حوزه ازاد
ground water basin
U
حوزه اب زیرزمینی
f.of operations
U
حوزه عملیات
domains
U
حوزه دایره
image field
U
حوزه تصویر
induction field
U
حوزه القائی
catchment area
U
حوزه ابخیز ابگیر
venues
U
حوزه صلاحیت دادگاه
princedom
U
حوزه حکومت شاهزاده
polled
U
حوزه رای گیری
venue
U
حوزه صلاحیت دادگاه
sees
U
مقر یا حوزه اسقفی
polls
U
حوزه رای گیری
constituencies
U
هیات موکلان یک حوزه
compass
U
حدود وثغور حوزه
poll
U
حوزه رای گیری
see
U
مقر یا حوزه اسقفی
constituency
U
هیات موکلان یک حوزه
catchment areas
U
حوزه ابخیز ابگیر
basin area
U
حوزه ابریز رودخانه
circuits
U
حوزه صلاحیت دادگاه
basin
U
حوزه رودخانه ابگیر
active zone of well
U
حوزه فعال چاه
free trade area
U
حوزه تجارت ازاد
intersplere
U
در حوزه یکدیگر امدن
coil field
U
حوزه سیم پیچ
intendancy
U
مدیریت حوزه مباشرت
bolson
U
حوزه ابریز بسته
basins
U
حوزه رودخانه ابگیر
circuit
U
حوزه صلاحیت دادگاه
flooding area
U
حوزه سیل گیر
catchment
U
حوزه ابریز مرزی
military area
U
حوزه جغرافیایی نظامی
blind drainage area
U
حوزه ابریز بسته
well field
U
حوزه تغذیه کننده چاه
plural vote
U
رای یک تن در چند حوزه انتخابی
to come within the scope of the law
U
در حوزه عمل قانون بودن
circuit
U
حوزه قضایی یک قاضی دور
circuits
U
حوزه قضایی یک قاضی دور
magnetic flux
U
فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی
reluctivity
U
مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
dispersion
U
پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
magnetic nuclear resonance
U
تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
runoff
U
جریان اب حاصل ازبارندگی در حوزه ابریز
pigou effect
U
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
pocket borough
U
حوزه انتخاباتی تحت نفوذ یک نفر یا یک خانواده
vicariate
U
قلمرو خلافت حوزه تحت نظر خلیفهء اعظم
vicarate
U
قلمرو خلافت حوزه تحت نظر خلیفهء اعظم
devaluation
U
کاهش
reductions
U
کاهش
acceptances
U
کاهش
acceptance
U
کاهش
concession
U
کاهش
falling off
U
کاهش
falling-off
U
کاهش
reduction
U
کاهش
diminution
U
کاهش
subraction
U
کاهش
subrtraction
U
کاهش
slowdown
U
کاهش
abatement
U
کاهش
shrinkage
U
کاهش
slowdowns
U
کاهش
reduce/enlarge
U
کاهش
rebates
U
کاهش
rebate
U
کاهش
slow down
U
کاهش
depreciatory
U
کاهش
degression
U
کاهش
decreased
U
کاهش
imminution
U
کاهش
decrement
U
کاهش
attenuation
U
کاهش
scale down
U
کاهش
decline
U
کاهش
downturns
U
کاهش
downturn
U
کاهش
dampest
U
کاهش
dampers
U
کاهش
damp
U
کاهش
spoils
U
کاهش
spoiling
U
کاهش
spoiled
U
کاهش
declined
U
کاهش
subtraction
U
کاهش
declining
U
کاهش
declines
U
کاهش
spoil
U
کاهش
deduction
U
کاهش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com