Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
depreciation
U
کاهش بها استهلاک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
accelerated depreciation
U
استهلاک زودرس
[روش استهلاک دارایی در مدتی کمتر از زمان مقرر]
tax friction
U
کاهش تولید ناشی از تغییر رفتاراقتصادی بمنظور کاهش بارمالیاتی
kerning
U
کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها
compression
U
روش کاهش اندازه بلاک داده با کاهش فضا وحذف فضاها و مواد بی استفاده
decrease
U
کاهش یافتن کم شدن کاهش
decreased
U
کاهش یافتن کم شدن کاهش
decreases
U
کاهش یافتن کم شدن کاهش
dampest
U
استهلاک
wear and tear
U
استهلاک
merger
U
استهلاک
mergers
U
استهلاک
depreciation
U
استهلاک
damp
U
استهلاک
replacement investment
U
استهلاک
dampers
U
استهلاک
sublation
U
استهلاک
amortisement
U
استهلاک
amortization
U
استهلاک
damping
U
استهلاک
capital depreciation
U
استهلاک سرمایه
sinking
U
استهلاک نشست
depreciable
U
استهلاک پذیر
allowance for depreciation
U
ذخیره استهلاک
accelerated depreciation
U
استهلاک سریع
depreciation allowances
U
ذخیره استهلاک
damping power
U
امکان استهلاک
depreciation
U
استهلاک ناچیزشماری
attenuation coefficient
U
ضریب استهلاک
redemption
U
بازپرداخت استهلاک
amortization fund
U
وجه استهلاک
damping
U
استهلاک ارتعاش
depreciation rate
U
نرخ استهلاک
accelerated depreciation
U
استهلاک سریع
electrodynamic damping
U
استهلاک الکترودینامیکی
amortization
U
استهلاک وام
sinking fund
U
دخیره استهلاک دین
straight line method of depreciation
U
استهلاک به روش خط مستقیم
date of acquisition
از آن به بعد استهلاک محاسبه میشود
corrosion fatigue
U
استهلاک در اثر زنگ زدگی
appraisal method of depreciation
U
روش تعیین هزینه استهلاک
decrease
U
کاهش دادن کاهش
decreases
U
کاهش دادن کاهش
decreased
U
کاهش دادن کاهش
retardation
U
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
economic of scale
U
کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
accelerationists
U
شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
maintenance
U
جلوگیری ازاستهلاک یا کند کردن استهلاک ماشینها و وسایل صنعتی ازطریق اعمال طرق فنی
acid reduction
U
کاهش در محیط اسیدی کاهش اسیدی
capital consumption allowance
U
کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
date of acquisition
U
تاریخی که به عنوان شروع دوره استیلای خریدار بر مال دردفتر ثبت و اگر مال استهلاک پذیر باشد
pigou effect
U
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
amortization
U
استهلاک کردن مستهلک کردن
spoiling
U
کاهش
reductions
U
کاهش
spoil
U
کاهش
spoiled
U
کاهش
spoils
U
کاهش
declining
U
کاهش
subtraction
U
کاهش
degression
U
کاهش
rebate
U
کاهش
rebates
U
کاهش
decrement
U
کاهش
shrinkage
U
کاهش
abatement
U
کاهش
declines
U
کاهش
imminution
U
کاهش
damp
U
کاهش
dampers
U
کاهش
dampest
U
کاهش
diminution
U
کاهش
depreciatory
U
کاهش
downturn
U
کاهش
downturns
U
کاهش
decline
U
کاهش
declined
U
کاهش
attenuation
U
کاهش
decreased
U
کاهش
slowdown
U
کاهش
concession
U
کاهش
subrtraction
U
کاهش
decrease
U
کاهش
deduction
U
کاهش
reduce/enlarge
U
کاهش
slowdowns
U
کاهش
subraction
U
کاهش
wastage
U
کاهش
falling-off
U
کاهش
falling off
U
کاهش
mitigation
U
کاهش
devaluation
U
کاهش
acceptances
U
کاهش
acceptance
U
کاهش
slow down
U
کاهش
relief
U
کاهش
scale down
U
کاهش
decreases
U
کاهش
reduction
U
کاهش
decrementation
U
کاهش پلهای
drive reduction
U
کاهش سائق
palliation
U
کاهش درد
decrement
U
میزان کاهش
clemmensen reduction
U
کاهش کلمنسنی
abatement
[of pain]
U
کاهش درد
relief
[from pain]
U
کاهش درد
alleviation
U
کاهش درد
easement
U
کاهش درد
easing
U
کاهش درد
decrease in value
U
کاهش ارزش
lapse rate
U
اهنگ کاهش
detraction
U
کاهش کسرشان
reduction factor
U
ضریب کاهش
mitigative
U
مایه کاهش
minuend
U
کاهش یاب
mark down
U
کاهش قیمتها
mark down
U
کاهش قیمت
logarithmic decrement
U
کاهش لگاریتمی
lapse time
U
زمان کاهش
taper off
U
کاهش یافتن
tax cuts
U
کاهش مالیات
monetary contraction
U
کاهش پول
palliation
U
کاهش دادن
speed reduction
U
کاهش سرعت
reduction of armamentes
U
کاهش تسلیحات
price reduction
U
کاهش قیمت
reduction ratio
U
نسبت کاهش
reductional
U
تبدیل کاهش
reductionism
U
کاهش گری
scale down
U
کاهش تدریجی
prereduction
U
کاهش اولیه
scale down
U
کاهش مقیاس
palliator
U
کاهش دهنده
tax deduction
U
کاهش مالیات
wage cuts
U
کاهش دستمزد
dishoarding
U
کاهش اندوخته
dishoarding
U
کاهش ذخیره
detraction
U
کاهش توجه
intensity decrease
U
کاهش شدت
indiminishable
U
کاهش ناپذیر
waney
U
کاهش یافته
wany
U
کاهش یافته
fall in temperature
U
کاهش دما
drop in temperature
U
کاهش دما
disinvestment
U
کاهش سرمایه
disinflation
U
کاهش ورم
disinflation
U
کاهش تورم
shrinks
U
کاهش یافتن
abatement
U
کاهش الودگی
deceleration
U
کاهش سرعت
abatable
U
کاهش پذیر
decreases
U
کاهش یافتن
decreased
U
کاهش یافتن
decrease
U
کاهش یافتن
deduction
U
کاهش تفریق
lessen
U
کاهش دادن
reduction
U
کاهش احیاء
devaluation
U
کاهش نرخ
depreciation
U
کاهش بها
extinction
U
کاهش نور
slake
U
کاهش فرونشستن
slaked
U
کاهش فرونشستن
rebate
U
تخفیف کاهش
slakes
U
کاهش فرونشستن
shrink
U
کاهش یافتن
shrinking
U
کاهش یافتن
reductions
U
کاهش احیاء
lessens
U
کاهش دادن
waned
U
کاهش یافتن
wanes
U
کاهش یافتن
reducing
U
کاهش یافتن
reduces
U
کاهش یافتن
waning
U
کاهش یافتن
wane
U
کاهش یافتن
depopulation
U
کاهش نفوس
anaphrodisia
U
کاهش شهوت
reduce
U
کاهش یافتن
lessened
U
کاهش دادن
lessening
U
کاهش دادن
rebates
U
تخفیف کاهش
work decrement
U
کاهش بازده کار
devaluation
U
کاهش ارزش پول
irreducible representation
U
نمایش کاهش ناپذیر
depletion
U
کاهش منابع طبیعی
reduction
U
تحویل استحاله کاهش
redox system
U
سیستم اکسایش- کاهش
reducible representation
U
نمایش کاهش پذیری
reduced mass
U
جرم کاهش یافته
oxidation reduction reaction
U
واکنش اکسایش- کاهش
redox reaction
U
واکنش اکسایش- کاهش
redox potential
U
پتانسیل اکسایش- کاهش
oxidation reduction potential
U
پتانسیل اکسایش- کاهش
mitigatory
U
مایه کاهش یا ارامش
reductions
U
تحویل استحاله کاهش
slumps
U
کاهش فعالیت رکود
slumping
U
کاهش فعالیت رکود
slumped
U
کاهش فعالیت رکود
slump
U
کاهش فعالیت رکود
disparagement
U
خوار شماری کاهش
to cut something
U
چیزی را کاهش دادن
to cut back
[on]
something
U
چیزی را کاهش دادن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com