English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 238 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ibm personal computer xt U کامپیوتر شخصی ای بی ام مدل XT
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
desktop U متن و جدول تولید شده و طراحی شده روی صفحه نمایش کامپیوتر شخصی
answering machine U نرم افزار کاربردی روی یک کامپیوتر شخصی که مودمی را که در ارسال صوت را بر عهده دارد کنترل میکند
answering machines U نرم افزار کاربردی روی یک کامپیوتر شخصی که مودمی را که در ارسال صوت را بر عهده دارد کنترل میکند
at U استاندارد کامپیوتر شخصی IBM که از پردازنده تک بیتی استفاده میکند
operator U شخصی که با کامپیوتر کار میکند
operators U شخصی که با کامپیوتر کار میکند
drive U حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
drives U حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
centered U شخصی که مراقب عملیات کامپیوتر مرکزی است
centers U شخصی که مراقب عملیات کامپیوتر مرکزی است
centre U شخصی که مراقب عملیات کامپیوتر مرکزی است
centred U شخصی که مراقب عملیات کامپیوتر مرکزی است
invalid U شخصی که مجاز به استفاده از کامپیوتر یا اتصال به یک شبکه نیست
invalids U شخصی که مجاز به استفاده از کامپیوتر یا اتصال به یک شبکه نیست
user U 1-شخصی از کامپیوتر یا ماشین یا نرم افزار استفاده میکند. 2-به ویژه اپراتورصفحه کلید
users U 1-شخصی از کامپیوتر یا ماشین یا نرم افزار استفاده میکند. 2-به ویژه اپراتورصفحه کلید
personal computer U کامپیوتر شخصی
personal computers U کامپیوتر شخصی
alt key U کلید خاص روی صفحه کلید کامپیوتر شخصی برای انجام عملیات خاص در برنامههای کاربردی
archimedes U کامپیوتر شخصی شرکت Computers Acom که بر پایه پردازش مرکزی RICS است و با PC IBM یا Macintosh Apple سازگار نیست
center U شخصی که موافب عملیات کامپیوتر مرکزی است
COMPAQ U شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود
databank U 1-حجم بزرگی از داده که به صورت ساخت یافته ذخیره شده است . 2-رکوردهای شخصی که در کامپیوتر ذخیره شده اند
IBM U اصط لاح کلی برای کامپیوتر شخصی که با سخت افزار و نرم افزار کامپیوتر IBM سازگار است بدون توجه به اینکه پردازنده Intel از کدام استفاده میکند. حاوی با EISA,ISA یا MCA است
IBM U کامپیوتر شخصی بر پایه IBM PC ولی به همراه درایو دیسک سخت داخلی و باس ISA
ibm pc compatible computer U کامپیوتر شخصی سازگار باای بی ام
ibm personal computer at U کامپیوتر شخصی ای بی ام مدل AT
ibm personal computer system/ U کامپیوتر ای بی ام سیستم شخصی 2
leading edge model U IB سازگار است یک میکروکامپیوتر کم هزینه که با کامپیوتر شخصی
luggable U کامپیوتر شخصی قابل حمل که باتری اش معمولا تمام نمیشود.
naive user U شخصی که می خواهد کاری را با کامپیوتر انجام دهد امافاقد تجربه لازم برای برنامه نویسی با کامپیوتر میباشد
palmtop U کامپیوتر شخصی که آن قدر کوچک است که در یک است جا میشود و با دست دیگر پردازش میشود
pc dos U سیستم عامل دیسک برای کامپیوتر شخصی
pc xenix U IBپیاده سازی UNIX روی کامپیوتر شخصی AT
pc/ix U IBپیاده سازی UNIX روی کامپیوتر شخصی XT
personal computing U استفاده ازیک کامپیوتر شخصی
turbo porolog U POROLO برای استفاده روی کامپیوتر شخصی
Other Matches
f.drss U جامه شخصی که باتفتن شخصی دوخته درمجلس رقص بپوشند
subscriber U 1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
subscribers U 1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
minicomputer U کامپیوتر کوچک با محدوده دستوران و توان پردازش بیشتر از ریز کامپیوتر ولی غیرقابل مقایسه با سرعت و فرفیت ارسال داده کامپیوتر main frame
upload U 1-ارسال فایلهای داده یا برنامه از یک کامپیوتر کوچک به CPU اصلی . 2-ارسال فایل از یک کامپیوتر به BBS یا کامپیوتر میزبان .
external U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
mini U کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
remoter U نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remote U نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remotest U نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
slaves U کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
assembler U اسمبلی که کد ماشین را از یک کامپیوتر در حین اجرای کامپیوتر دیگر تولید ی کند
load module U یک برنامه کامپیوتر به شکلی که میتواند فورا" توسط کامپیوتر اجرا شود
slaved U کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
slaving U کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
slave U کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
literate U قادر به فهمیدن اصط لاحات مربوط به کامپیوتر و نحوه استفاده از کامپیوتر
downward U توانایی سیستم کامپیوتر پیچیده برای کار با یک کامپیوتر ساده
processor U استفاده از چندین کامپیوتر کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
interfacing U سخت افزار یا نرم افزاری که واسط بین دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و وسیله است
downsize U انتقال یک شرکت از یک سیستم کامپیوتر بر پایه کامپیوتر mainframe مرکزی به محیط شبکه .
host computer U کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
host computers U کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
identification U تابعی که توسط کامپیوتر میزبان استفاده میشود تا مافیت و مشخصات کامپیوتر یا کاربر را بیان کند.
identification U حرف که بر کامپیوتر میزبان ارسال میشود تا ماهیت و محل کامپیوتر دور یا ترمینال مشخص شود
CTR U کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترلی به کامپیوتر می فرستد
preprocessor U کامپیوتر کوچک که برخی پردازشهای ابتدایی روی داده خام انجام میدهد پیش از ارسال آن به کامپیوتر اصلی
outputs U 1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر
output U 1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر
layers U استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
reset key کلیدی روی یک صفحه کامپیوتر که معمولا برای برگرداندن قسمتهای یک کامپیوتر به حالت قبل از اجرا شدن برنامه بکار می رود
layer U استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
infra red link U سیستمی که به دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و یک چاپگر امکان رد و بدل کردن اطلاعات با استفاده از اشعه مادون قرمز میدهد تا داده را حمل کند
computing U مربوط به کامپیوتر یا اجرا روی کامپیوتر ها
number cruncher U کامپیوتر کاملا" عددی کامپیوتر محاسباتی
special purpose computer U کامپیوتر تک منظوره کامپیوتر با منظور خاص
applebus U امکان میدهد که به سایرکامپیوترها وصل شده و یک شبکه ایجاد کند تا اطلاعات یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگرانتقال یابدیک دستگاه بیرونی که به ریزکامپیوتر ACINTOSH
ctrl U کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
voice grade channel U ارتباطات کامپیوتر به کامپیوتر بااستفاده از خطوط عادی بکاربرده شده در ارتباطات تلفنی مجرای از دریچه صدایی
automonitor U ثبت کننده عملیات کامپیوتر برنامه کامپیوتری که وفایف عملیاتی کامپیوتر را ثبت میکند
three address computer U کامپیوتر با سه نشانی کامپیوتر سه ادرسه
primary memory U حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
main store U حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
main memory U حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
computer memory U حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
processor U پردازندهای که بین منبع ورودی و کامپیوتر مرکزی است , کار آن پردازش داده دریافتن برای کاهش بار کاری کامپیوتر اصلی است
remotest U سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remote U سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remoter U سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
bootstrap U مجموعه دستوراتی که پیش از بار شدن برنامه توسط کامپیوتر اجرا میشود که معمولاگ سیستم عامل را بار میکند وقتی که کامپیوتر روشن میشود
FEP U پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
power down U خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
RPC U روش ارتباط بین دو برنامه روی دو کامپیوتر جدا ولی مرتبط . یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر در شبکه درخواست پردازش یک مشکل را میکند و سپس نتیجه را نمایش میدهد. و در برنامههای client / server استفاده میشود
embedded code U کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
stored program computer U کامپیوتر با برنامه انباشته کامپیوتر با برنامه ذخیره شده
Random-access memory U رم کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
RAM [random access memory] U رم کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
remote U روش ارتباط بین دو برنامه که روی دو کامپیوتر اجرا شوند که متصل هستند. یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر روی شبکه می پرسد تا مشکل را پردازش کند ونتیجه را نمایش دهد. در برنامههای server-client به کار می رود
remotest U روش ارتباط بین دو برنامه که روی دو کامپیوتر اجرا شوند که متصل هستند. یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر روی شبکه می پرسد تا مشکل را پردازش کند ونتیجه را نمایش دهد. در برنامههای server-client به کار می رود
remoter U روش ارتباط بین دو برنامه که روی دو کامپیوتر اجرا شوند که متصل هستند. یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر روی شبکه می پرسد تا مشکل را پردازش کند ونتیجه را نمایش دهد. در برنامههای server-client به کار می رود
one U شخصی
ones U شخصی
some one U شخصی
personal U شخصی
informal U شخصی
personable U شخصی
civilians U شخصی
personas U شخصی
personae U شخصی
civil U شخصی
private U شخصی
civilian U شخصی
privates U شخصی
persona U شخصی
level two cache U حافظه پنهان سریع که مناسب با تخته اصلی کامپیوتر است بجز کامپیوتر با پردازنده Pentium Pro که حافظه بخشی از طراحی قطعه پردازنده است
NIC U تخته جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. تخته داده کامپیوتر را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند که در امتداد در کابل شبکه ارسال خواهد شد
pens U نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pen U نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penning U نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penned U نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
self intrest U نفع شخصی
personal staff U ستاد شخصی
private property U دارایی شخصی
self interest U غرض شخصی
bomb scare U اطلاعتلفنیازوجودبمبدرمکانیتوسط شخصی
on one's shoulders <idiom> U مسئولیت شخصی
personal right U حقوق شخصی
under one's belt <idiom> U میل شخصی
personal exemptions U معافیتهای شخصی
proenomen U نام شخصی
self will U اراده شخصی
separate estate U اموال شخصی زن
personal affairs U امور شخصی
personalty U دارایی شخصی
personalty U اموال شخصی
under one's thumb <idiom> U زیرنظر شخصی
personalized form letter U فرم شخصی
hire out <idiom> U اجاره شخصی
personal service U ابلاغ شخصی
particular good U عین شخصی
personal interest U نفع شخصی
personal influence U نفوذ شخصی
personal income U درامد شخصی
passanger car U اتومبیل شخصی
personal identity U هویت شخصی
whoso U هر شخصی که باشد
personal action U دعوی شخصی
whosoever U هر شخصی که باشد
personal error U خطای شخصی
personal constructs U سازههای شخصی
personal motive U غرض شخصی
private motive U غرض شخصی
personal outlays U هزینههای شخصی
personal service U خدمت شخصی
personal saving U پس انداز شخصی
personal requirment U حوائج شخصی
personal requirment U احتیاجات شخصی
self-employed U کار شخصی
A private car. U اتوموبیل شخصی
personal remarks U انتقادات شخصی
self employed U کار شخصی
personal property U مایملک شخصی
personal property U اموال شخصی
personal ownership U مالکیت شخصی
personal computing U محاسبات شخصی
very own <adj.> U خصوصی [شخصی]
oomph U چاذبه شخصی
somebody U یک شخص شخصی
ibm personal computer U IBکامپیوتر شخصی
personal pronoun U ضمیر شخصی
personal effects U لوازم شخصی
paraphernalia U اموال شخصی زن
by end U غرض شخصی
ea state in severalty U ملک شخصی
self interest U نفع شخصی
personal pronouns U ضمائر شخصی
idiograph U نشان شخصی
backcourt foul U خطای شخصی
informal observations U مشاهدات شخصی
individual foul U خطای شخصی
who U چه شخصی چه اشخاصی
self-interest U نفع شخصی
idols of the cave U اوهام شخصی
general purpose computer U کامپیوتر همه منظوره کامپیوتر چند منظوره
cads U محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
cad U محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
bunched income U درامد خدمات شخصی
valor U ارزش شخصی واجتماعی
owning U شخصی مال خودم
bye end U غرض شخصی قصدپنهان
personal identification number U شماره شناسایی شخصی
self interested U در بند نفع شخصی
onother's money U پول شخصی دیگر
paraphernal U وابسته به دارایی شخصی زن
own U شخصی مال خودم
owned U شخصی مال خودم
personal chattels U دارایی شخصی منقول
in one's hair <idiom> U عصبانی کردن شخصی
self-interested U در بند نفع شخصی
to hold in d. U درتصرف شخصی داشتن
theatergoer U شخصی که مکرر به تئاترمیرود
privy seal U مهر شخصی پادشاه
pocket expenses U هزینه مختصر شخصی
mannerisms U اطوار واخلاق شخصی
personalize U جنبه شخصی دادن به
self regard U حفظ منافع شخصی
mannerism U اطوار واخلاق شخصی
self intrested U دربند نفع شخصی
unbeknown U خارج از معلومات شخصی
unbeknownst U خارج از معلومات شخصی
pin U شماره شناسایی شخصی
personal property U دارایی شخصی منقول
pinned U شماره شناسایی شخصی
in one's best interest U به صلاح خود شخصی
pinning U شماره شناسایی شخصی
valour U ارزش شخصی واجتماعی
owns U شخصی مال خودم
private property U دارایی شخصی بلامعارض
individual income tax U مالیات بر درامد شخصی
turn (someone) on <idiom> U به هیجان آوردن شخصی
mend one's ways <idiom> U اثبات عادت شخصی
put in one's two cents <idiom> U به شخصی نظریه دادن
fill (someone) in <idiom> U جزئیات را به شخصی گفتن
leave alone <idiom> U راحت گذاشتن (شخصی)
duffle bag U کیسه لوازم شخصی
author U شخصی که برنامه می نویسد
personal income tax U مالیات بر درامد شخصی
individualization of punshment U شخصی کردن مجازاتها
play (someone) for something <idiom> U به بازی گرفتن شخصی
home use entry U اعلامیه مصرف شخصی
With my own capital . U با سرمایه شخصی خودم
toe the line <idiom> U انجام وفایف شخصی
lifeguards U نجات غریق محافظ شخصی
take to the cleaners <idiom> U همه پولهای شخصی رابردن
accessor U شخصی که به داده دسترسی دارد
sender U شخصی که پیام ارسال میکند
message U اطلاع تارسالی از شخصی به دیگری
stentor U شخصی که صدای بلندی دارد
take for <idiom> U اشتباه شخصی برای چیزی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com