English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
optimizing compiler U کامپایلر بهینه سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
optimality U بهینه سازی
nonlinear optimization U بهینه سازی
optimization U بهینه سازی
optimize U بهینه سازی
suboptimization U بهینه سازی فرعی
linear optimization U بهینه سازی خطی
unconstrained optimization U بهینه سازی بدون قید
unconstrained optimization U بهینه سازی بدون محدودیت
resource leveling U زمان بندی فعالیت ها بازمان شناور به منطور بهینه سازی بهره گیری از منابع
optimum code U برنامه بهینه دستورالعملهای بهینه
compiler U کامپایلر
native compiler U کامپایلر اختصاصی
metacompiler U فوق کامپایلر
precompiler U پیش کامپایلر
one pass compiler U کامپایلر تک گذر
optimum moisture U نم بهینه
optimized U بهینه
optimal U بهینه
optimum U بهینه
declarative statement U عبارتی در برنامه که به کامپایلر یا مفسر
precompiled code U کد خروجی کامپایلر و آماده اجرا
watfiv U IV FORTRAN Waterloo یک کامپایلر فرترن
optimal performance U کارکرد بهینه
optimize U بهینه ساختن
optimal distribution U توزیع بهینه
optimal solution U راه حل بهینه
optimalization U بهینه کردن
optimized code U برنامه بهینه
optimum temperature U دمای بهینه
pareto optimality U بهینه پاراتو
optimum speed U کندی بهینه
optimal level U سطح بهینه
optimum output U تولید بهینه
optimum value U مقدار بهینه
optimized U بهینه شده
rectification U یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
optimum coding U برنامه نویسی بهینه
optimum tree search U جستجوی بهینه درخت
optimal recalculation U محاسبه مجدد بهینه
optimal planning U برنامه ریزی بهینه
disk optimizer U بهینه ساز دیسک
optimum programming U برنامه نویسی بهینه
optimm programming U برنامه نویسی بهینه
source U که بعداگ توسط کامپایلر به کد ماشین تبدیل میشود
cross reference generator U بخشی از اسمبلر یا کامپایلر یا مفسر که لیستی از برچسبهای برنامه
statements U دستور برنامه برای کنترل صفر زبان به کامپایلر,....
metacompilation U کامپایل که برای تولید کامپایلر دیگر انجام میشود
statement U دستور برنامه برای کنترل صفر زبان به کامپایلر,....
p code U روشی برای ترجمه کد منبع به یک کد واسط بنام کد Pتوسط یک کامپایلر
cbasic U یک کامپایلر مشهور زبان برنامه نویسی که بسیارسریعتر از مترجم BASIC میباشد
compiler U خصوصیتی در کامپایلر که به برنامه نویس کمک میکند خطاها را پیدا کند
wrming message U پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود
objects U برنامه کامپیوتری به صورت کد اصلی که توسط کامپایلر یا اسمبلر تولید شده است
direct objects U برنامه کامپیوتری به صورت کد اصلی که توسط کامپایلر یا اسمبلر تولید شده است
object U برنامه کامپیوتری به صورت کد اصلی که توسط کامپایلر یا اسمبلر تولید شده است
indirect objects U برنامه کامپیوتری به صورت کد اصلی که توسط کامپایلر یا اسمبلر تولید شده است
objected U برنامه کامپیوتری به صورت کد اصلی که توسط کامپایلر یا اسمبلر تولید شده است
objecting U برنامه کامپیوتری به صورت کد اصلی که توسط کامپایلر یا اسمبلر تولید شده است
symbol U لیست بر چسب ها و نام ها در کامپایلر یا اسجلر که مربوط به آدرس آنها در برنامه که ماشین است
machines U زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machined U زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machine U زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
tables U لیست تولید شده توسط کامپایلر یا سیستم محل اندازه و نوع متغییرها , توابع و ماکروها در یک برنامه
tabled U لیست تولید شده توسط کامپایلر یا سیستم محل اندازه و نوع متغییرها , توابع و ماکروها در یک برنامه
table U لیست تولید شده توسط کامپایلر یا سیستم محل اندازه و نوع متغییرها , توابع و ماکروها در یک برنامه
tabling U لیست تولید شده توسط کامپایلر یا سیستم محل اندازه و نوع متغییرها , توابع و ماکروها در یک برنامه
optimize U برنامهای که از بهینه ساز عبور کرده است تا هر که یا عبارت ناکارا را حذف کند
minimal tree U درfکه گرههای آن به روش بهینه سازماندهی شده اند تا بیشترین کارایی را داشته باشند
nonaligned U که به درستی در ارتباط با یکیدرگ قرار نگرفته اند تا کار این بهینه داشته باشند
file level model U نمونهای مربوط به تعریف ساختارهای داده برای کارایی بهینه برنامههای کاربردی یا بررسیهای پایگاه
calculating U دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials U وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
diagnostics U تابعی در کامپایلر که به برنامه نویس کمک میکندخطاهای کد برنامه را بیابد
jagger U الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant U کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
hybrid circuit U ترکیب کامپیوترهای آنالوگ و دیجیتال و قط عات برای تامین سیستم بهینه برای کار مشخص
tunes U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tune U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
object code U خروجی یک کامپایلر یا اسمبلرکه خود کد ماشینی قابل اجرابوده یا برای پردازش بیشتربه منظور تولید چنین کدی مناسب است کد مقصود برنامه مقصود
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
formularization U کوتاه سازی ضابطه سازی
frustration U خنثی سازی محروم سازی
subjugation U مقهور سازی مطیع سازی
irritancy U پوچ سازی باطل سازی
ouster U بی بهره سازی محروم سازی
frustrations U خنثی سازی محروم سازی
imagery U مجسمه سازی شبیه سازی
erasable U 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saved U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
targetted U برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targets U برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targetting U برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
target U برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targeted U برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targeting U برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
symmetrical compression U سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
cross compiler U کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
optimum moisture U رطوبت بهینه رطوبت مناسب
source U مجموعه کدهای نوشته شده توسط برنامه نویس که مستقیماگ توسط کامپیوتر اجرا نمیشوند و باید به برنامه که هدف ترجمه شوند توسط کامپایلر یا منر
sort U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo U فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
externals U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
second best theory U نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
bridgework U پل سازی
individualizes U تک سازی
pavement U کف سازی
stylization U مد سازی
individualised U تک سازی
individualises U تک سازی
bridge building U پل سازی
padding U له سازی
deflexion U خم سازی
idolization U بت سازی
retortion U کج سازی
retortion U خم سازی
repk lection U پر سازی
individualization U تک سازی
individuation U تک سازی
pavements U کف سازی
individualising U تک سازی
flection U خم سازی
truncation U بی سر سازی
compaction U تو پر سازی
local anasthesia U سر سازی
flooring U کف سازی
individualizing U تک سازی
individualize U تک سازی
individualized U تک سازی
bedevilment U شیطان سازی
enthralment U بنده سازی
divestiture U بی بهره سازی
discolourment U بدرنگ سازی
dilution U رقیق سازی
curriery U چرم سازی
beadwork U تسبیح سازی
equality gate U برابر سازی
die shop U حدیده سازی
die making U حدیده سازی
divestiture U برهنه سازی
emulsification U امولسیون سازی
brick works U اجر سازی
dwelling construction U اپارتمان سازی
dwelling construction U خانه سازی
bonification U به سازی محیط
bellfounding U زنگ سازی
elution U پاکیزه سازی
duplexing U مضاعف سازی
belittlement U کم ارزش سازی
emulation U نمونه سازی
domestication U اهلی سازی
detection U اشکار سازی
divestment U بی بهره سازی
detersion U پاک سازی
compactions U فشرده سازی
coordination U هماهنگ سازی
cooperage U چلیک سازی
cavitation U حفره سازی
cartwright's shop U دوچرخه سازی
carnification U گوشت سازی
carcassing U اسکلت سازی
carbonize U کربن سازی
cooperage U پیت سازی
capitalization U سرمایه سازی
countersink U خزینه سازی
ceiling construction U سقف سازی
confectionary U شیرینی سازی
computer simulation U شبیه سازی
compaction U فشرده سازی
coking time U زمان کک سازی
coking period U زمان کک سازی
coking chamber U اطاقک کک سازی
christianization U عیسوی سازی
channelization U تنگه سازی
channelization U مجرا سازی
channelization U ترعه سازی
conceptualization U مفهوم سازی
crystallization U بلور سازی
canalization U کانال سازی
debilitation U ناتوان سازی
deconditioning U ناشرطی سازی
decryption U اشکار سازی
deep foundation U پی سازی در عمق
defeasance U باطل سازی
capital building U سرمایه سازی
denaturation U مصنوعی سازی
denudation U برهنه سازی
deprival U بی بهره سازی
deallocation U ازاد سازی
cabinetwork U قفسه سازی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com