Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 173 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
preceding pass
U
کالیبر مقدماتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
prolegomenon
U
مقدماتی کلمات مقدماتی
basic unit training
U
اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
calibre
U
کالیبر
calibres
U
کالیبر
calibers
U
کالیبر
caliber
U
کالیبر
grooves
U
کالیبر
groove
U
کالیبر
diamond pass
U
کالیبر الماسی
blind pass
U
کالیبر کور
cogging pass
U
کالیبر شمشه
blooming pass
U
کالیبر شمشه
breaking down pass
U
کالیبر شکست
roll pass
U
کالیبر نورد
wire rod pass
U
کالیبر سیم
dull finish
U
کالیبر مرده
pullover gaging
U
کالیبر سنجی کردن
small arms
U
سلاحهای کالیبر کوچک
subcaliber
U
توپهای کالیبر کوچک
wire rod mill
U
کالیبر نورد سیم
thirty thirty
U
تفنگ با فشنگ کالیبر 03 باباروت 03
small arms
U
جنگ افزارسبک یا کالیبر کوچک
small bore
U
جنگ افزار کالیبر کوچک
bore
U
وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
bores
U
وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
deer refle
U
تفنگ کالیبر بزرگ برای شکاربزرگ
caliber
U
قطرگلوله قطردهانه تفنگ یا توپ کالیبر
turret guns
U
توپهایی که کالیبر انها بیش از 6 اینچ است
big bore
U
اسلحه دارای کالیبر بزرگ بیش از 220
gun
U
توپی که طول لوله ان بین 03 تا05 کالیبر باشد
guns
U
توپی که طول لوله ان بین 03 تا05 کالیبر باشد
howitzer
U
توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
capital ship
U
کشتی جنگی یی که فرفیت ان بیش از ده هزار تن و مسلح به توپهایی با کالیبر بیش از8 اینچ باشد
preparative
U
مقدماتی
precursive
U
مقدماتی
prodromal
U
مقدماتی
first
U
مقدماتی
preliminary
U
مقدماتی
elementarily
U
مقدماتی
preludial
U
مقدماتی
prelusive
U
مقدماتی
preliminaries
U
مقدماتی
prolegomenary
U
مقدماتی
preparatory
U
مقدماتی
prolegomenous
U
مقدماتی
introductive
U
مقدماتی
rudimental
U
مقدماتی
elemental
U
مقدماتی
elementary
U
مقدماتی
prolusory
U
مقدماتی
proforma
U
مقدماتی
introductory
U
مقدماتی
tentative
U
مقدماتی
fore exercise
U
تمرین مقدماتی
first cut
U
برش مقدماتی
precompression
U
تراکم مقدماتی
preheater
U
گرمکن مقدماتی
forehearth
U
کوره مقدماتی
pilot study
U
بررسی مقدماتی
pilot injection
U
تزریق مقدماتی
introduction to physics
U
فیزیک مقدماتی
junior high school
U
دبیرستان مقدماتی
preliminary budget
U
بودجه مقدماتی
preliminary design
U
طرح مقدماتی
preliminary expenses
U
هزینههای مقدماتی
prolusion
U
مقاله مقدماتی
propaedeutic
U
تعلیمات مقدماتی
propaedeutic
U
تحصیلات مقدماتی
responsions
U
ازمون مقدماتی
rudiment
U
علوم مقدماتی
subassembly
U
مونتاژ مقدماتی
Travaux preparatoires
U
کارهای مقدماتی
proforma invoice
U
سیاهه مقدماتی
proem
U
رساله مقدماتی
prime color
U
رنگ مقدماتی
preliminary investigation
U
بررسی مقدماتی
preliminary negotiations
U
مذاکرات مقدماتی
preliminary test
U
ازمایش مقدماتی
preliminary treatment
U
عملیات مقدماتی
preliminary works
U
کارهای مقدماتی
prep
U
مدرسه مقدماتی
preparative
U
کار مقدماتی
preparatory response
U
پاسخ مقدماتی
preselection
U
انتخاب مقدماتی
preselector
U
سلکتور مقدماتی
pretest
U
امتحان مقدماتی
primary
U
ابتدایی مقدماتی
preliminary
U
مقدمات مقدماتی
basic training
U
اموزش مقدماتی
basic research
U
تحقیقات مقدماتی
elementary item
U
قلم مقدماتی
first aid
U
کمکهای مقدماتی
basic hole
U
سوراخ مقدماتی
basic course
U
دوره مقدماتی
preludes
U
قسمت مقدماتی
interlude
U
نگهداری مقدماتی
interludes
U
نگهداری مقدماتی
prelude
U
قسمت مقدماتی
preliminaries
U
مقدمات مقدماتی
preliminaries
U
امتحان مقدماتی
preliminary
U
امتحان مقدماتی
primary
U
مقدماتی اصلی
primary
U
مقدماتی نخستین
preliminaries
U
دور مقدماتی
bottom blown converter
U
مبدل دم مقدماتی
elementary
U
مقدماتی پایهای
basic
U
اساسی مقدماتی
elementary gate
U
دریچه مقدماتی
basics
U
مقدماتی اساسی
elimination heat
U
دوره مقدماتی
basics
U
اساسی مقدماتی
perlim
U
دوره مقدماتی
basic
U
مقدماتی اساسی
economizer
U
کرمکن مقدماتی
preliminary
U
دور مقدماتی
preparation
U
اقدام مقدماتی
preparations
U
اقدام مقدماتی
heat
U
مسابقه مقدماتی
heats
U
مسابقه مقدماتی
basic bessemer converter
U
مبدل مقدماتی بسمر
rudimentary knowledge
U
دانش مقدماتی یا نخستین
reconnaissance
U
بازدید مقدماتی اکتشاف
black pickling
U
اسید شویی مقدماتی
pre heat
U
حرارت دادن مقدماتی
supercharge
U
متراکم کردن مقدماتی
elementary algebra
U
جبر مقدماتی
[ریاضی]
fundamental
U
اصولی مقدماتی اساسی
prolusion
U
اثر هنری مقدماتی
preselect
U
انتخاب کردن مقدماتی
pre design estimate
U
براورد مقدماتی طرح
incipincy
U
وضع مقدماتی ابتدایی
incipience
U
وضع مقدماتی ابتدایی
pre load
U
بار کردن مقدماتی
basic machine unit
U
واحد دستگاه مقدماتی
basic bessemer steel
U
فولاد مقدماتی بسمر
basic bessemer process
U
فرایند مقدماتی بسمر
magnetic biasing
U
مغناطیس گردانی مقدماتی
preparatory students
U
شاگردان تهیه یا مقدماتی
eliminator
U
برنه در دور مقدماتی
basic combat training
U
اموزش رزم مقدماتی
literacy
U
فهمیدن اصول مقدماتی کامپیوتر
strategic reconnaissance
U
بررسی مقدماتی وضع دشمن
junior college
U
دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
basic bessemer pig iron
U
اهن خام مقدماتی توماس
protocol
U
مقاوله نامه موافقت مقدماتی
pretest
U
امتحان مقدماتی بعمل اوردن
white primary
U
اخذ اراء مقدماتی حزبی
preliminary budget forecast
U
پیش بینی مقدماتی بودجه
protocols
U
مقاوله نامه موافقت مقدماتی
flight
U
بهترین نتیجه دور مقدماتی
house of delegates
U
مجلس مقننه مقدماتی ویرجینیا ومریلند
preparatory
U
تیراندازی مقدماتی تیر تهیه برای تک
basic relay post
U
پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
microcontroller
U
RAM و زبان برنامه نویسی مقدماتی است
investigating
U
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigates
U
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigated
U
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigate
U
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
box pass
U
جعبه کالیبر جعبه پاس
exempt player
U
بازیگر معاف از انجام مراحل مقدماتی به علت سوابق او
calibration
U
تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
juniorate
U
مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
WordPad
U
امکان نرم افزاری در ویندوز که توابع مقدماتی Microsoft Word را دارد
protocols
U
خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
protocol
U
خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
characters
U
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character
U
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
premedical
U
دوره مقدماتی پزشکی وابسته به پیش پزشکی
charactristics
U
مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
pre-treatment
U
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
basic ration
U
جیره مقدماتی جیره مبنا
first pickling
U
اسیدشویی مقدماتی اسیدشویی اولیه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com