English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pullover gaging U کالیبر سنجی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
calibration U تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
Other Matches
telemetering U ارزیابی کردن موشکها مسافت سنجی کردن مسافت سنجی
bore U وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
bores U وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
calibres U کالیبر
grooves U کالیبر
calibre U کالیبر
calibers U کالیبر
caliber U کالیبر
groove U کالیبر
breaking down pass U کالیبر شکست
preceding pass U کالیبر مقدماتی
blooming pass U کالیبر شمشه
blind pass U کالیبر کور
diamond pass U کالیبر الماسی
wire rod pass U کالیبر سیم
dull finish U کالیبر مرده
roll pass U کالیبر نورد
cogging pass U کالیبر شمشه
subcaliber U توپهای کالیبر کوچک
small arms U سلاحهای کالیبر کوچک
wire rod mill U کالیبر نورد سیم
thirty thirty U تفنگ با فشنگ کالیبر 03 باباروت 03
small arms U جنگ افزارسبک یا کالیبر کوچک
small bore U جنگ افزار کالیبر کوچک
caliber U قطرگلوله قطردهانه تفنگ یا توپ کالیبر
deer refle U تفنگ کالیبر بزرگ برای شکاربزرگ
big bore U اسلحه دارای کالیبر بزرگ بیش از 220
turret guns U توپهایی که کالیبر انها بیش از 6 اینچ است
gun U توپی که طول لوله ان بین 03 تا05 کالیبر باشد
guns U توپی که طول لوله ان بین 03 تا05 کالیبر باشد
click U زنگ خوردن تیک تیک کردن قلاب یا ضامن در دستگاههای زمان سنجی
clicked U زنگ خوردن تیک تیک کردن قلاب یا ضامن در دستگاههای زمان سنجی
clicks U زنگ خوردن تیک تیک کردن قلاب یا ضامن در دستگاههای زمان سنجی
odorimetry U بو سنجی
contrasted U هم سنجی
contrast U هم سنجی
iodometry U ید سنجی
contrasting U هم سنجی
contrasts U هم سنجی
howitzer U توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
capital ship U کشتی جنگی یی که فرفیت ان بیش از ده هزار تن و مسلح به توپهایی با کالیبر بیش از8 اینچ باشد
sociometry U جامعه سنجی
timing U زمان سنجی
telemetry U مسافت سنجی
bathymetric contour U خط عمق سنجی
telemetry U دور سنجی
sociometric technique U فن گروه سنجی
electrometry U برق سنجی
bathymetry U عمق سنجی
turbidimetry U کدری سنجی
motion study U تحرک سنجی
urinalysis U پیشاب سنجی
cost unit U واحدهزینه سنجی
tachometry U سرعت سنجی
spirometry U تنفس سنجی
seismometry U زلزله سنجی
barometric U ارتفاع سنجی
optical pyrometry U تف سنجی نوری
audiometry U شنوایی سنجی
optometry U دید سنجی
hygrometry U رطوبت سنجی
optometry U بینایی سنجی
olfactometry U بویایی سنجی
coulometry U کولن سنجی
oscillometry U نوسان سنجی
hydrometry U ابگونه سنجی
sociometry U گروه سنجی
volumetric pipet U پی پت حجم سنجی
biometrics U زیست سنجی
acetimetry U سرکه سنجی
bolometri U تابش سنجی
actinometry U پرتو سنجی
polarimetry U قطبش سنجی
ebulliometry U غلیان سنجی
pluviometry U باران سنجی
densitometry U چگالی سنجی
crymetry U انجماد سنجی
geodesy U زمین سنجی
alka;imetry U قلیا سنجی
biometry U زیست سنجی
radioscopy U تشعشع سنجی
diffractometry U پراش سنجی
turbidimetry U زلال سنجی
turbidimetric analysis U کدری سنجی
interfrometry U تداخل سنجی
iodimetry U یدی سنجی
potentiometry U پتانسیل سنجی
econometrics U اقتصاد سنجی
quantitation U چندی سنجی
acoumetry U شنوایی سنجی
craniometry U جمجمه سنجی
anthropometry U مردم سنجی
performance appraisal U عملکرد سنجی
anthropometry U اندام سنجی
feasibility study U امکان سنجی
colorimetry U رنگ سنجی
argentometry U نقره سنجی
piezometry U فشار سنجی
psychometrics U روان سنجی
goniometry U زاویه سنجی
psychometrics U هوش سنجی
psychometry U روان سنجی
salinometry U نمک سنجی
planimetry U پهنه سنجی
test chart U لوحه بینایی سنجی
conductometric titration U تیتراسیون رسانایی سنجی
clock frequency U بسامد زمان سنجی
clock pulse U تپش زمان سنجی
tamping volumeter U حجم سنجی کوبشی
bolometric magnitude U قدر تابش سنجی
telemetry U مسافت سنجی رادیویی
horology U فن وهنر وقت سنجی
clock track U شیار زمان سنجی
clock stagger U رتبه زمان سنجی
clock signal U علامت زمان سنجی
clock skew U اریب زمان سنجی
clock interrupt U وقفه زمان سنجی
horlogic U وابسته به زمان سنجی
clock generator U مولد زمان سنجی
mass spectrometry U طیف سنجی جرمی
human biometric U زیست سنجی انسانی
clinometric U وابسته به شیب سنجی
unfathomable U غیرقابل عمق سنجی
cryoscopic U وابسته به انجماد سنجی
polariscopic U قطب سنجی نور
cryoscopic constant U ثابت انجماد سنجی
feasibility study U مطالعه امکان سنجی
gravimetric U وابسته به ثقل سنجی
goniometrical U وابسته به زاویه سنجی
pressure taping U انشعاب فشار سنجی
optometric service U قسمت بینایی سنجی
crygenic region U ناحیه انجماد سنجی
clock rate U نرخ زمان سنجی
rain gauge station U ایستگاه باران سنجی
volumetric flask U بالن حجم سنجی
gravimetrical U وابسته به ثقل سنجی
anthropometry U انسان سنجی جسمانی
altitude datum U سطح مبنای ارتفاع سنجی
stereometry U حجم پیمایی جسم سنجی
radar altimetry U ارتفاع سنجی به وسیله رادار
absorption spectrophometry U طیف نور سنجی جذبی
clocks U تپش زمان سنجی ساعت
clock U تپش زمان سنجی ساعت
chronometry U وقت سنجی بطریق علمی
thermographic U وابسته به گرما سنجی یادمانگاری
direct potentiometric method U روش پتانسیل سنجی مستقیم
light meter U اسباب کوچک نور سنجی
telemetry U چندی سنجی از راه دور
optometric service U بخش بینایی سنجی و چشم پزشکی
direct potentiometric measurement U اندازه گیری پتانسیل سنجی مستقیم
gravitas U موقع سنجی و خوش طبعی در گفتار
line gauge U وسیله اندازه گیری کلفتی خط ضخامت سنجی خط
box pass U جعبه کالیبر جعبه پاس
econometrics U استفاده از روشهای اماری در بررسی مسائل اقتصادی اقتصاد سنجی
three stage least squares method U روش حداقل مربعات سه مرحلهای برای تخمین پارامترهای معادلات همزمانی در اقتصاد سنجی
structural form U شکل اولیه معادلات در سیستم معادلات هم زمانی در اقتصاد سنجی
microbarograph U هوا سنجی که تغییرات کوچک وسریع هوا را ضبط کند
barometric altimeter U ارتفاع سنج بارومتری ارتفاع سنجی که با فشار جو کار میکند
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
countervial U خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
capturing U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo U ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifying U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
foster U تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoot U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoots U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
cross examination U تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
orients U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orienting U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
survey U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orient U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
to temper [metal or glass] U آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
surveys U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
assign U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigns U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
to inform on [against] somebody U کسی را لو دادن [فاش کردن] [چغلی کردن] [خبرچینی کردن]
calk U بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
assigning U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
concentrates U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrate U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrating U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
assigned U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
serve U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
tae U پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
buck up U پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
to appeal [to] U درخواستن [رجوع کردن به] [التماس کردن] [استیناف کردن در دادگاه]
served U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
serves U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
soft-pedaling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com