Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
found shipment
U
کالای بدون بارنامه یا رسید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ocean manifest
U
بارنامه حمل کالای دریایی
contract shipment number
U
شماره بارنامه کالای ارسالی
clean bill of lading
U
بارنامه بدون قیدوشرط
found shipment
U
بار بدون بارنامه
dead stock
U
کالای بدون خریدان
he muddled through
U
بدون هیچ زرنگی یا مهارت بمقصود خود رسید
to pay against receipt
U
در برابر رسید پرداختن درمقابل رسید دادن
labeled cargo
U
کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
bear
U
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bears
U
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
giffen good
U
نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
manifesting
U
بارنامه
road bill
U
بارنامه
manifested
U
بارنامه
manifest
U
بارنامه
blading
U
بارنامه
consignment note
U
بارنامه
manifests
U
بارنامه
b/l
U
بارنامه
bill of lading
U
بارنامه
way bill
U
بارنامه
waybill
U
بارنامه
through bill of exchange
U
بارنامه سراسری
dirty bill od lading
U
بارنامه مشروط
ocean manifest
U
بارنامه دریایی
bill of loading
U
بارنامه کشتی
dirty bill od lading
U
بارنامه مغشوش
short form bill of exchange
U
بارنامه ملخص
clean bill of lading
U
بارنامه بی نقض
foul bill of lading
U
بارنامه نادرست
foul bill of lading
U
بارنامه مشروط
way bill
U
بارنامه دریایی
through bill of lading
U
بارنامه سراسری
clean bill of lading
U
بارنامه ساده
flight manifest
U
بارنامه هواپیما
clean bill of lading
U
بارنامه بی نقص
clean bill of exchange
U
بارنامه بی نقص
claused bill og exchange
U
بارنامه مشروط
combined bill of laning
U
بارنامه مرکب
clean bill of lading
U
بارنامه تمیز
supply manifest
U
بارنامه امادی
inland waterway bill of lading
U
بارنامه ابراه داخلی
reconsignment
U
تجدید بارنامه کردن
combined bill of laning
U
بارنامه حمل مرکب
railway bill of lading
U
بارنامه راه اهن
on board bill of exchange
U
بارنامه روی کشتی
airway bill
U
بارنامه حمل هوایی
awb
U
بارنامه حمل هوایی
air bill
U
بارنامه محموله هوایی
way bill
U
بارنامه راه اهن
supply manifest
U
بارنامه اقلام تدارکاتی
house airway bill
U
بارنامه داخلی هوایی
cargo documentation
U
بارنامههای کشتی بارنامه کردن
fiata combined transport bill of lading
U
بارنامه حمل ترکیبی "فیاتا"
contract shipment number
U
شماره بارنامه مواد مربوط به قرارداد
flight manifest
U
بارنامه پرواز یا لیست مسافرین هواپیما
reconsignment
U
تنظیم مجدد بارنامه برای تحویل
freight release
U
بارنامه بمنظور اعلام دریافت هزینه حمل
without any reservation
U
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally
U
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed
U
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
fbl
U
lading of bill combinedtransport FIATA بارنامه حمل ترکیبی "فیاتا"
flat
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest
U
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
independently
U
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
due date
U
سر رسید
quittance
U
رسید
receipt
U
رسید
when it came to a push
U
رسید
receipt statement
U
رسید
receipts
U
رسید
maturity
U
سر رسید
Taoism
U
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
it crossed my mind
U
بنظرم رسید
the post has come
U
پست رسید
world came that
U
خبر رسید که
to fall due
U
سر رسید شدن
matured
U
سر رسید شده
receipt
U
قبض رسید
official receipt
U
رسید رسمی
summer is in
U
تابستان رسید
dock warrant
U
رسید لنگرگاه
dock receipt
U
رسید لنگرگاه
What time do we arrive?
U
کی خواهیم رسید؟
hand receipt
U
رسید دستی
quittance
U
رسید مفاصا
scrip
U
رسید موقتی
chitty
U
یادداشت-رسید
It crossed my mind.
U
به نظرم رسید.
receipts
U
قبض رسید
It occurred to me.
U
به فکرم رسید.
vouchers
U
قبض رسید
voucher
U
قبض رسید
It occurred to me.
U
به نظرم رسید.
It came home to me.
U
به نظرم رسید.
It came home to me.
U
به فکرم رسید.
It crossed my mind.
U
به فکرم رسید.
warehouse receipt
U
رسید انبار
binder
U
رسید بیعانه
It's over.
U
به پایان رسید.
certificate of receipt
U
گواهی رسید
binders
U
رسید بیعانه
to a receipt
U
رسید گرفتن
debit note
U
رسید بدهکار
he thought out a plan
U
فکری بنظرش رسید
appropriation receipt
U
رسیدسپرده رسید اعتبار
i am in receipt of your letter
U
نامه شما به من رسید
railway receipt
U
رسید راه اهن
he was overtake by a storm
U
طوفانی باودر رسید
acknowledgement
U
اعلام وصول رسید
receipts
U
رسید پیام دریافت شد
receipts
U
دریافت رسید دادن
receipt
U
رسید پیام دریافت شد
data fright receipt
U
رسید اماری حمل
the hour has struck
U
موقع بحران رسید
data freight receipt
U
رسید اماری حمل
air mail receipt
U
رسید پست هوایی
dock warrant
U
رسید انبار بارانداز
We just received word that . . .
U
هم اکنون اطلاع رسید که …
At this point of the conversation.
U
صحبت که به اینجا رسید
He was sick to death . He was fed up to the back teeth .
U
جانش به لب آمد ( رسید )
it received royal assent
U
به توشیح ملوکانه رسید
point of intersection
U
نقطه بهم رسید
receipt
U
دریافت رسید دادن
appropriation receipt
U
رسید سپرده قانونی
mate's receipt
U
رسید کاپیتان کشتی
mate's receipt
U
رسید معاون ناخدا
clean receipt
U
رسید بی قید و شرط
it was signed by his majesty the shah
U
به توشیح همایونی رسید
At that point
[stage]
, ...
U
وقتی که موقعش رسید...
acknowledgments
U
اعلام وصول رسید
i am through with my work
U
کارم به پایان رسید
acknowledgements
U
اعلام وصول رسید
parataxis
U
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
U
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unstressed
U
بدون اضطراب بدون کشش
unbranched
U
بدون انشعاب بدون شعبه
offhand
U
بدون مقدمه بدون تهیه
achylous
U
بدون کیلوس بدون قیلوس
He arrived in the nick of time .
U
درست به موقع رسید ( سر بزنگاه )
It changed hands a few times before I got it.
U
چند دست گشت تا به من رسید
offenders will be punished
U
متخلفین بکیفر خواهند رسید
forwarder's receipt
U
رسید متصدی حمل و نقل
The train came in on time .
U
قطار به موقع رسید ( سروقت )
The negotiations were successful ( inconclusive ) .
U
مذاکرات به نتیجه رسید ( نرسید )
I heard a sound .
U
صدائی به گوشم خورد( رسید )
The train was 10 minutes late.
U
قطار 10 دقیقه دیر رسید
now and then a guest w come
U
گاه گاهی میهمانی می رسید
the bill will mature to morrow
U
سر رسید پرداخت ان قبض فردا است
The project was terminated as of July 1.
U
پروژه از اول ژولیه به پایان رسید.
A solution suddenly proffered itself.
U
ناگهان راه حلی به نظر رسید.
bill falls due on
U
تاریخ سر رسید اسناد مدت دار
the bill is overdraw
U
سر رسید برات منقضی شده است
deferred liability
U
بدهیی که درسر رسید پرداخت نشده است
Luchily for me the train was late.
U
خوش شانسی آوردم قطار دیر رسید
The ceremony concluded with the recital of an apropos poem.
U
مراسم با تلاوت شعر شایسته به پایان رسید.
process
U
تعداد کارهایی که باید انجام شوند تا به هدف رسید
processes
U
تعداد کارهایی که باید انجام شوند تا به هدف رسید
date of grace
U
مدت مجاز برای پرداخت سفته و برات پس از سر رسید
constructive receipt billing
U
ارسال صورت اقلام ارسالی روش ارسال بارنامه
giffen good
U
کالای گیفن
purpose made
U
کالای سفارشی
contraband
U
کالای قاچاق
in wards
U
کالای رسیده
consignment
U
کالای امانی
scaron
U
کالای کمیاب
easy commodity
U
کالای نا مرغوب
contraband
U
کالای غیرمجاز
staple
U
کالای عمده
end item
U
کالای ضروری
merchandise
U
کالای تجارتی
normal good
U
کالای معمولی
shoddy
U
کالای تقلبی
free good
U
کالای رایگان
final goods
U
کالای نهائی
rip-off
U
کالای قلابی
goods in pledge
U
کالای گروی
fakement
U
کالای قلب
economic good
U
کالای اقتصادی
import
U
کالای وارده
smuggled merchandise
U
کالای قاچاق
knit goods
U
کالای کش بافت
stolen goods
U
کالای مسروقه
commodities
U
کالای مصرفی
normal good
U
کالای عادی
the goods in question
U
کالای موردبحث
goods afloat
U
کالای در راه
import
U
کالای رسیده
imported
U
کالای رسیده
importing
U
کالای رسیده
naval stores
U
کالای دریایی
frustrated cargo
U
کالای سرگردان
general cargo
U
کالای معمولی
inferior good
U
کالای پست
smuggled goods
U
کالای قاچاق
luxury good
U
کالای لوکس
consignments
U
کالای امانی
importing
U
کالای وارده
labeled cargo
U
کالای ویژه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com