English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wreck U کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
wrecking U کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
wrecks U کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wreckage U کالای بازیافتی از کشتی و.....
wreckage piece U تکه کالای بازیافتی از کشتی و غیره
salvage U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaging U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaged U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvages U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
castway U کشتی شکسته
wrecked U کشتی شکسته
wrech U کشتی شکسته
shipwreck U کشتی شکسته شدن
shipwrecked U کشتی شکسته شدن
shipwrecks U کشتی شکسته شدن
cast away U کشتی شکسته مطرود
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
wrech U شکسته یا خراب شدن کشتی
jettison U بدریا ریزی کالای کشتی
ship ton U وزن کالای ارسالی با کشتی به تن
jettisons U بدریا ریزی کالای کشتی
jettisoning U بدریا ریزی کالای کشتی
jettisoned U بدریا ریزی کالای کشتی
inbound cargo U کالای پیاده نشده از کشتی یاهواپیما
bulk carriers U کشتی که کالای فله حمل مینماید
bulk carrier U کشتی که کالای فله حمل مینماید
shipment U ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
shipments U ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
hulls U خانه رعیتی تنه کشتی
hull U خانه رعیتی تنه کشتی
labeled cargo U کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
telescopic U دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
compressor U دستگاه یاماشین فشردن هوا
compressors U دستگاه یاماشین فشردن هوا
spinner U عنکبوتی که تار می تند کارگر یاماشین نخ ریسی
bears U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bear U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
salvaged U بازیافتی
salvages U بازیافتی
salvage U بازیافتی
salvaging U بازیافتی
drill press U متهای که با فشار دست یاماشین چیزی را حفر میکند مته فشاری
salvage material U اقلام بازیافتی
giffen good U نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
inhibiting U اغشتن سطوح داخلی دستگاه یاماشین با ماده ضدخوردگی قبل از انبار کردن ان
recovery procedures U روشهای تخلیه اقلام بازیافتی
nonrecoverable item U اقلام غیر قابل تعمیریا بازیافتی
recovery party U گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
reconstitution site U قرارگاه یا ستاد بازیافتی ازیک یکان منهدم شده
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
lady help U زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole U کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy U خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house U تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house U خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
salvage group U تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
houndstooth check U طرح خانه خانه مورب پارچه
hound's tooth check U طرح خانه خانه مورب پارچه
tricotine U پارچه زبر لباسی خانه خانه
toft U عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
our neighbour door U کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
homebody U ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
honeycomb U ارایش شش گوش خانه خانه کردن
honeycombs U ارایش شش گوش خانه خانه کردن
Honey comb design U طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
cellular U لانه زنبوری خانه خانه
bagnio U فاحشه خانه جنده خانه
weigh house U قپاندار خانه ترازودار خانه
garde manger U سرد خانه اشپز خانه
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
wastry U ویران
ravager U ویران گر
subversives U ویران
barren <adj.> U ویران
desolater U ویران گر
desolator U ویران گر
subversive U ویران
bleak <adj.> U ویران
galley west U ویران
deserted <adj.> U ویران
in a ruined condition U ویران
ruined U ویران
dilapidated U ویران
desolate <adj.> U ویران
blasted [uninhabitable] <adj.> U ویران
ruinous U ویران
wastery U ویران
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
demolishes U ویران کردن
demolish U ویران کردن
ruinate U ویران کردن
demolished U ویران کردن
to lie in ruin U ویران بودن
harrying U ویران کردن
to make havoc of U ویران کردن
devastate U ویران کردن
havoc U ویران کردن
gaunt U ویران کردن
rubble U ویران کردن
lay waste U ویران کردن
to lay in ruin U ویران کردن
ravage U ویران کردن
demolishing U ویران کردن
devastates U ویران کردن
wrack U ویران شدن
harries U ویران کردن
to play havoc among U ویران کردن
devastator U ویران کننده
eat away <idiom> U ویران کردن
ravages U ویران کردن
give way <idiom> U ویران شدن
ravaging U ویران کردن
make havoc with U ویران کردن
to fall to decay U ویران شدن
harrier U ویران کننده
tear down <idiom> U ویران کردن
ravaged U ویران کردن
harry U ویران کردن
desolate U ویران کردن
throw U ویران کردن
throws U ویران کردن
raze U ویران کردن
razed U ویران کردن
razes U ویران کردن
razing U ویران کردن
harried U ویران کردن
to pull down U ویران کردن
do in <idiom> U ویران کردن
throwing U ویران کردن
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
ravages U ویران یا غارت کردن
ravaging U ویران یا غارت کردن
demolition U ویران سازی انهدام
demolitions U ویران سازی انهدام
ravaged U ویران یا غارت کردن
ravage U ویران یا غارت کردن
to be toast [American E] <idiom> U ویران شدن [کسی]
foredo U کشتن ویران ساختن
to lay waste U ویران یا غارت کردن
unbuild U بکلی ویران کردن
fordo U کشتن ویران ساختن
desolately U بطور ویران یا پریشان
raze or rase U پاک ویران کردن
fall U افتادن ویران شدن
i do not know your house U خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cells U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cell U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
destroy U ویران کردن نابود ساختن
knockout U ویران کردن ضربت قاطع
utterly tuined U یکسر ویران پاک خراب
knockouts U ویران کردن ضربت قاطع
destroying U ویران کردن نابود ساختن
destroys U ویران کردن نابود ساختن
formulae U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
vandalising U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalises U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalised U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalize U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalizes U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
drop by the wayside <idiom> U قبل از اتمام کار ،ویران شدن
done for <idiom> U ویران کردن ،به حالت نزار درآمدن
vandalized U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
iconoclastic U مبنی بر بت شکنی یا شمایل ویران کنی
vandalizing U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
fragmentary U شکسته
disrupted U شکسته
fragmental U شکسته
broken U شکسته
heart broken U دل شکسته
cursive U خط شکسته
zigzags U شکسته
running hand U خط شکسته
shakier U شکسته
zigzag U شکسته
zigzagged U شکسته
zigzagging U شکسته
shakiest U شکسته
shaky U شکسته
broken-hearted <adj.> U دل شکسته
heartbroken U دل شکسته
wrecked U شکسته
heartsick U دل شکسته
downhearted U دل شکسته
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com