Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 162 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
intermediate goods
U
کالاهای واسطهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
consolidation container
U
کانتینر کالاهای عمومی جعبه حمل کالاهای مشترک
branded goods
U
کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
intermediatory
U
واسطهای
reactive intermediate species
U
گونههای واسطهای واکنش پذیر
producer's goods
U
کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
collective goods
U
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
double bar
U
دوقطعه واسطهای که دو قسمت اصلی اهنگ را بهم مربوط میسازد
perishable goods
U
کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
card
U
تختهای که شامل درایو دیسک سخت است و نیز واسطهای مورد نیاز الکترونیکی که قابل ورود به سیستم هستند
cards
U
تختهای که شامل درایو دیسک سخت است و نیز واسطهای مورد نیاز الکترونیکی که قابل ورود به سیستم هستند
spot goods
U
کالاهای موجود
hazardous goods
U
کالاهای خطرناک
goods on consignment
U
کالاهای امانی
goods receiving
U
کالاهای دریافتی
goods inwards
U
کالاهای دریافتی
goods intake
U
کالاهای دریافتی
goods in transit
U
کالاهای عبوری
soft goods
U
کالاهای بی دوام
fancy goods
U
کالاهای تجملی
expendable supplies
U
کالاهای مصرفی
consumables
U
کالاهای مصرفی
consumption goods
U
کالاهای مصرفی
durable goods
U
کالاهای بادوام
differentiated products
U
کالاهای متفاوت
differentiated products
U
کالاهای ناهمگن
durables
U
کالاهای بادوام
heavy goods
U
کالاهای سنگین
intermediate goods
U
کالاهای واسطه
proprietary goods
U
کالاهای اختصاصی
public goods
U
کالاهای عمومی
purpose made
U
کالاهای خاص
social good
U
کالاهای اجتماعی
social good
U
کالاهای عمومی
substitute goods
U
کالاهای جانشین
supporting goods
U
کالاهای حمایتی
visibles
U
کالاهای مرئی
prohibited goods
U
کالاهای ممنوعه
producer's goods
U
کالاهای مولد
producer goods
U
کالاهای سرمایهای
investment goods
U
کالاهای سرمایهای
inwards goods
U
کالاهای وارداتی
labor intensive goods
U
کالاهای کاربر
merit goods
U
کالاهای مطلوب
merit goods
U
کالاهای ایده ال
mixed goods
U
کالاهای مختلط
nondurable goods
U
کالاهای بی دوام
producer goods
U
کالاهای تولیدی
Consumer ( consrmers ) goods .
U
کالاهای مصرفی
complementary goods
U
کالاهای مکمل
attractive goods
U
کالاهای جذاب
capital goods
U
کالاهای سرمایهای
luxury goods
U
کالاهای تشریفاتی
exports
U
کالاهای صادراتی
necessities
U
کالاهای ضروری
collective goods
U
کالاهای جمعی
imports
U
کالاهای وارداتی
commercial items
U
کالاهای تجارتی
luxury goods
U
کالاهای تجملی
available goods
U
کالاهای موجود
consumer goods
U
کالاهای مصرفی
principle of exclusion
U
در مورد کالاهای خصوصی
goods receiving
U
کالاهای درحال تحویل
goods inwards
U
کالاهای درحال تحویل
goods intake
U
کالاهای درحال تحویل
intermediate stock
U
کالاهای نیمه تمام
man made goods
U
کالاهای ساخت بشر
stock accounting
U
حساب کالاهای موجود
spot goods
U
کالاهای اماده تحویل
fabrication
U
کالاهای ساخته شده
soft goods
U
کالاهای مصرف شدنی
service stock
U
اماد و کالاهای جنگی
semi luxury goods
U
کالاهای نیمه تجملی
semi finished goods
U
کالاهای نیمه ساخته
semi durable goods
U
کالاهای نیمه بادوام
secondhand goods
U
کالاهای دست دوم
prohibited goods
U
کالاهای منع شده
perishable goods
U
کالاهای فاسد شدنی
overdue goods
U
کالاهای تحویل نشده
nonessential goods
U
کالاهای غیر اساسی
nondurable consumer goods
U
کالاهای مصرفی بی دوام
stock markets
U
بورس کالاهای مختلف
visibles
U
کالاهای قابل رویت
consumer nondurables
U
کالاهای مصرفی بی دوام
damaged shipments
U
کالاهای اسیب دیده
stock market
U
بورس کالاهای مختلف
consumer durables
U
کالاهای مصرفی پر دوام
durable consumption goods
U
کالاهای مصرفی بادوام
consumer durable goods
U
کالاهای مصرفی بادوام
competitive goods
U
کالاهای مورد رقابت
finished goods
U
کالاهای ساخته شده
finished goods
U
کالاهای اماده فروش
free list
U
صورت کالاهای بی گمرک
commodity loading
U
بارگیری کالاهای مختلف
catalogues
U
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogued
U
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
cataloguing
U
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
Nothing to declare
U
همراه نداشتن کالاهای گمرکی
catalogue
U
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
consumer credit
U
اعتباربرای خرید کالاهای مصرفی
catalogs
U
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
cataloging
U
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
index of consumer prices
U
شاخص قیمت کالاهای مصرفی
cataloged
U
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
finished goods stock
U
موجودی کالاهای تمام شده
job lot
U
کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
job lots
U
کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
silk manufactures of home
U
کالاهای ابریشمی ساخت میهن
ten cent store
U
فروشگاه دارای کالاهای ارزان
consumer price index
U
شاخص قیمت کالاهای مصرفی
jetsam
U
کالاهای به دریا ریخته شده
rationed goods
U
کالاهای جیره بندی شده
Goods to declare
U
همراه داشتن کالاهای گمرکی
farm price supports
U
حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
marketable goods
U
کالاهای قابل عرضه به بازار
extreport trade
U
صادرات مجدد کالاهای وارداتی
delivery note
U
فهرست کالاهای در حال حمل
intermediate stock
U
موجودی کالاهای درحال ساخت
surplus
U
مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
articlcs of virtu
U
کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
general cargo rates
U
نرخهای حمل کالاهای متفرقه
surpluses
U
مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
excise taxes
U
مالیات برفروش کالاهای کثیرالمصرف
packing list
U
صورت کالاهای بسته بندی شده
finished
U
کالاهای تولیدی که آماده فروش هستند
bonded store
U
انباری که کالاهای وارداتی در ان نگهداری میشود
consumable
U
اقلام مصرف شدنی کالاهای مصرفی
demand factors
U
جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
cornering the market
U
خرید کلی و یکجای کالاهای بازار
combination carrier
U
کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
salvor
U
نجات دهنده کشتی یا کالاهای ان در دریا
field stockade
U
کالاهای انبار شده در صحرا یا میدان جنگ
durable goods
U
کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
window shop
U
به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
stores
U
کالاهای ذخیره شده در انبار انبارها فروشگاهها
goods on approval
U
تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
discriminating tariff
U
شیوهای که در ان حقوق گمرکی کالاهای وارداتی متفاوت بایکدیگرست
flag discrimination
U
مخالفت یک کشور با حمل کالاهای خود توسط کشتیهای غیر
window shopper
U
کسی که فقط از پشت ویترین کالاهای عرضه شده راتماشا میکند
Best before:
U
تا این تاریخ مصرف شود :
[برچسب روی کالاهای فاسد شدنی]
group contracts
U
قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
prize of war
U
کشتیها یا کالاهای به غنیمت گرفته شده در بندر یا دریا درزمان جنگ
just in time
U
روشی درتدارک مواد که در ان کالاهای مورد نظر درست در زمان نیاز دریافت میشود
trade restrictions
U
جلوگیری از ورود کالاهای خارجی به کشور است از طریق وضع قوانین گمرکی و سودبازرگانی
customs union
U
مجموعهای از چند کشور که کالاهای یکدیگر را بدون حقوق وعوارض گمرکی وارد و صادرمی کنند
dead weight
U
کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
dead weights
U
کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
abc analysis
U
طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
work in progress
U
کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
work in process
U
کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
ship's manifest
U
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
pilot line operation
U
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
commodity groups
U
گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
vendor
U
فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
vendors
U
فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
picking list
U
فهرست کالاهای انتخابی فهرست انتخاب
excise
U
مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
futures goods
U
کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
warehousing system
U
روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
economic nationalism
U
ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
tacit collusion
U
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
combat cargo officer
U
افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com