English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 170 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
goods in transit U کالاهای عبوری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
consolidation container U کانتینر کالاهای عمومی جعبه حمل کالاهای مشترک
branded goods U کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
producer's goods U کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
collective goods U کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
transit U عبوری
passing parameter U پارامتر عبوری
lane loading U سربار خط عبوری
insulated bushing U مقره عبوری
transmitted light U نور عبوری
tunnels U مسیر عبوری سرپوشیده
tunneling U مسیر عبوری سرپوشیده
tunneled U مسیر عبوری سرپوشیده
tunnel U مسیر عبوری سرپوشیده
tunnelled U مسیر عبوری سرپوشیده
transit station U ایستگاه عبوری راه اهن
light transition loss U تلف عبوری بار جزئی
multipass sort U مرتب سازی چند عبوری
perishable goods U کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
goods receiving U کالاهای دریافتی
goods on consignment U کالاهای امانی
heavy goods U کالاهای سنگین
hazardous goods U کالاهای خطرناک
goods inwards U کالاهای دریافتی
consumables U کالاهای مصرفی
consumption goods U کالاهای مصرفی
differentiated products U کالاهای متفاوت
differentiated products U کالاهای ناهمگن
durable goods U کالاهای بادوام
durables U کالاهای بادوام
expendable supplies U کالاهای مصرفی
fancy goods U کالاهای تجملی
inwards goods U کالاهای وارداتی
goods intake U کالاهای دریافتی
intermediate goods U کالاهای واسطهای
intermediate goods U کالاهای واسطه
investment goods U کالاهای سرمایهای
purpose made U کالاهای خاص
social good U کالاهای اجتماعی
social good U کالاهای عمومی
soft goods U کالاهای بی دوام
spot goods U کالاهای موجود
supporting goods U کالاهای حمایتی
visibles U کالاهای مرئی
Consumer ( consrmers ) goods . U کالاهای مصرفی
public goods U کالاهای عمومی
proprietary goods U کالاهای اختصاصی
prohibited goods U کالاهای ممنوعه
labor intensive goods U کالاهای کاربر
merit goods U کالاهای مطلوب
merit goods U کالاهای ایده ال
mixed goods U کالاهای مختلط
substitute goods U کالاهای جانشین
nondurable goods U کالاهای بی دوام
producer goods U کالاهای سرمایهای
producer's goods U کالاهای مولد
producer goods U کالاهای تولیدی
complementary goods U کالاهای مکمل
attractive goods U کالاهای جذاب
available goods U کالاهای موجود
luxury goods U کالاهای تجملی
necessities U کالاهای ضروری
imports U کالاهای وارداتی
capital goods U کالاهای سرمایهای
commercial items U کالاهای تجارتی
collective goods U کالاهای جمعی
exports U کالاهای صادراتی
luxury goods U کالاهای تشریفاتی
consumer goods U کالاهای مصرفی
goods intake U کالاهای درحال تحویل
man made goods U کالاهای ساخت بشر
overdue goods U کالاهای تحویل نشده
spot goods U کالاهای اماده تحویل
goods inwards U کالاهای درحال تحویل
soft goods U کالاهای مصرف شدنی
semi finished goods U کالاهای نیمه ساخته
goods receiving U کالاهای درحال تحویل
nonessential goods U کالاهای غیر اساسی
semi luxury goods U کالاهای نیمه تجملی
semi durable goods U کالاهای نیمه بادوام
nondurable consumer goods U کالاهای مصرفی بی دوام
intermediate stock U کالاهای نیمه تمام
service stock U اماد و کالاهای جنگی
stock accounting U حساب کالاهای موجود
prohibited goods U کالاهای منع شده
visibles U کالاهای قابل رویت
damaged shipments U کالاهای اسیب دیده
free list U صورت کالاهای بی گمرک
competitive goods U کالاهای مورد رقابت
consumer nondurables U کالاهای مصرفی بی دوام
consumer durables U کالاهای مصرفی پر دوام
durable consumption goods U کالاهای مصرفی بادوام
consumer durable goods U کالاهای مصرفی بادوام
fabrication U کالاهای ساخته شده
commodity loading U بارگیری کالاهای مختلف
principle of exclusion U در مورد کالاهای خصوصی
secondhand goods U کالاهای دست دوم
finished goods U کالاهای اماده فروش
stock market U بورس کالاهای مختلف
perishable goods U کالاهای فاسد شدنی
finished goods U کالاهای ساخته شده
stock markets U بورس کالاهای مختلف
catalogs U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
surplus U مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
catalogues U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogued U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogue U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
rationed goods U کالاهای جیره بندی شده
cataloguing U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
marketable goods U کالاهای قابل عرضه به بازار
surpluses U مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
extreport trade U صادرات مجدد کالاهای وارداتی
excise taxes U مالیات برفروش کالاهای کثیرالمصرف
ten cent store U فروشگاه دارای کالاهای ارزان
job lot U کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
delivery note U فهرست کالاهای در حال حمل
Goods to declare U همراه داشتن کالاهای گمرکی
index of consumer prices U شاخص قیمت کالاهای مصرفی
consumer price index U شاخص قیمت کالاهای مصرفی
consumer credit U اعتباربرای خرید کالاهای مصرفی
job lots U کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
farm price supports U حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
cataloged U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
intermediate stock U موجودی کالاهای درحال ساخت
articlcs of virtu U کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
silk manufactures of home U کالاهای ابریشمی ساخت میهن
cataloging U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
Nothing to declare U همراه نداشتن کالاهای گمرکی
general cargo rates U نرخهای حمل کالاهای متفرقه
finished goods stock U موجودی کالاهای تمام شده
jetsam U کالاهای به دریا ریخته شده
finished U کالاهای تولیدی که آماده فروش هستند
salvor U نجات دهنده کشتی یا کالاهای ان در دریا
combination carrier U کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
demand factors U جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
bonded store U انباری که کالاهای وارداتی در ان نگهداری میشود
packing list U صورت کالاهای بسته بندی شده
consumable U اقلام مصرف شدنی کالاهای مصرفی
cornering the market U خرید کلی و یکجای کالاهای بازار
goods on approval U تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
field stockade U کالاهای انبار شده در صحرا یا میدان جنگ
stores U کالاهای ذخیره شده در انبار انبارها فروشگاهها
durable goods U کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
window shop U به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
discriminating tariff U شیوهای که در ان حقوق گمرکی کالاهای وارداتی متفاوت بایکدیگرست
flag discrimination U مخالفت یک کشور با حمل کالاهای خود توسط کشتیهای غیر
window shopper U کسی که فقط از پشت ویترین کالاهای عرضه شده راتماشا میکند
group contracts U قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
prize of war U کشتیها یا کالاهای به غنیمت گرفته شده در بندر یا دریا درزمان جنگ
Best before: U تا این تاریخ مصرف شود : [برچسب روی کالاهای فاسد شدنی]
trade restrictions U جلوگیری از ورود کالاهای خارجی به کشور است از طریق وضع قوانین گمرکی و سودبازرگانی
just in time U روشی درتدارک مواد که در ان کالاهای مورد نظر درست در زمان نیاز دریافت میشود
customs union U مجموعهای از چند کشور که کالاهای یکدیگر را بدون حقوق وعوارض گمرکی وارد و صادرمی کنند
dead weights U کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
abc analysis U طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
dead weight U کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
work in progress U کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
work in process U کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
pilot line operation U کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
commodity groups U گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
vendors U فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
vendor U فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
picking list U فهرست کالاهای انتخابی فهرست انتخاب
excise U مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
futures goods U کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
warehousing system U روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
economic nationalism U ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
combat cargo officer U افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com