English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 180 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
goods on consignment U کالاهای امانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
consolidation container U کانتینر کالاهای عمومی جعبه حمل کالاهای مشترک
branded goods U کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
producer's goods U کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
collective goods U کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
given in trust U امانی
deposited U امانی
based on trusteeship U امانی
give in trust U امانی
money on deposit U وجه امانی
trust funds U وجوه امانی
on consignment U بصورت امانی
consignments U کالای امانی
consignment U کالای امانی
trust fund U وجه امانی
trust fund U سرمایه امانی
trust fund U سپرده امانی
consignment stock U کلاهای امانی
consigned inventory U اماد امانی
consigned inventory U کالای امانی
claimant stock U ذخایر امانی
claimant stock U انبار امانی
fiduciary relationship U رابطه امانی
trust money U پول امانی
trusts U مدیریت امانی
trusted U مدیریت امانی
trust U مدیریت امانی
perishable goods U کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
day work system U انجام کار بطور امانی
goods inwards U کالاهای دریافتی
goods intake U کالاهای دریافتی
consumables U کالاهای مصرفی
goods in transit U کالاهای عبوری
complementary goods U کالاهای مکمل
social good U کالاهای عمومی
commercial items U کالاهای تجارتی
merit goods U کالاهای مطلوب
goods receiving U کالاهای دریافتی
differentiated products U کالاهای ناهمگن
heavy goods U کالاهای سنگین
differentiated products U کالاهای متفاوت
investment goods U کالاهای سرمایهای
durable goods U کالاهای بادوام
labor intensive goods U کالاهای کاربر
durables U کالاهای بادوام
merit goods U کالاهای ایده ال
mixed goods U کالاهای مختلط
intermediate goods U کالاهای واسطه
consumption goods U کالاهای مصرفی
expendable supplies U کالاهای مصرفی
nondurable goods U کالاهای بی دوام
inwards goods U کالاهای وارداتی
hazardous goods U کالاهای خطرناک
intermediate goods U کالاهای واسطهای
producer goods U کالاهای تولیدی
visibles U کالاهای مرئی
proprietary goods U کالاهای اختصاصی
public goods U کالاهای عمومی
luxury goods U کالاهای تجملی
luxury goods U کالاهای تشریفاتی
exports U کالاهای صادراتی
imports U کالاهای وارداتی
Consumer ( consrmers ) goods . U کالاهای مصرفی
fancy goods U کالاهای تجملی
purpose made U کالاهای خاص
necessities U کالاهای ضروری
social good U کالاهای اجتماعی
soft goods U کالاهای بی دوام
spot goods U کالاهای موجود
substitute goods U کالاهای جانشین
supporting goods U کالاهای حمایتی
consumer goods U کالاهای مصرفی
capital goods U کالاهای سرمایهای
producer's goods U کالاهای مولد
available goods U کالاهای موجود
attractive goods U کالاهای جذاب
collective goods U کالاهای جمعی
prohibited goods U کالاهای ممنوعه
producer goods U کالاهای سرمایهای
goods intake U کالاهای درحال تحویل
visibles U کالاهای قابل رویت
consumer durable goods U کالاهای مصرفی بادوام
spot goods U کالاهای اماده تحویل
goods receiving U کالاهای درحال تحویل
stock accounting U حساب کالاهای موجود
man made goods U کالاهای ساخت بشر
principle of exclusion U در مورد کالاهای خصوصی
nonessential goods U کالاهای غیر اساسی
service stock U اماد و کالاهای جنگی
nondurable consumer goods U کالاهای مصرفی بی دوام
overdue goods U کالاهای تحویل نشده
perishable goods U کالاهای فاسد شدنی
prohibited goods U کالاهای منع شده
soft goods U کالاهای مصرف شدنی
secondhand goods U کالاهای دست دوم
semi durable goods U کالاهای نیمه بادوام
semi finished goods U کالاهای نیمه ساخته
intermediate stock U کالاهای نیمه تمام
semi luxury goods U کالاهای نیمه تجملی
goods inwards U کالاهای درحال تحویل
durable consumption goods U کالاهای مصرفی بادوام
stock market U بورس کالاهای مختلف
damaged shipments U کالاهای اسیب دیده
stock markets U بورس کالاهای مختلف
commodity loading U بارگیری کالاهای مختلف
competitive goods U کالاهای مورد رقابت
finished goods U کالاهای ساخته شده
finished goods U کالاهای اماده فروش
consumer durables U کالاهای مصرفی پر دوام
free list U صورت کالاهای بی گمرک
fabrication U کالاهای ساخته شده
consumer nondurables U کالاهای مصرفی بی دوام
articlcs of virtu U کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
cataloguing U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
surpluses U مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
surplus U مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
rationed goods U کالاهای جیره بندی شده
catalogues U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogued U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
Nothing to declare U همراه نداشتن کالاهای گمرکی
ten cent store U فروشگاه دارای کالاهای ارزان
job lot U کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
job lots U کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
jetsam U کالاهای به دریا ریخته شده
cataloged U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
cataloging U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogs U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
silk manufactures of home U کالاهای ابریشمی ساخت میهن
catalogue U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
Goods to declare U همراه داشتن کالاهای گمرکی
consumer credit U اعتباربرای خرید کالاهای مصرفی
extreport trade U صادرات مجدد کالاهای وارداتی
farm price supports U حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
intermediate stock U موجودی کالاهای درحال ساخت
excise taxes U مالیات برفروش کالاهای کثیرالمصرف
finished goods stock U موجودی کالاهای تمام شده
delivery note U فهرست کالاهای در حال حمل
marketable goods U کالاهای قابل عرضه به بازار
consumer price index U شاخص قیمت کالاهای مصرفی
index of consumer prices U شاخص قیمت کالاهای مصرفی
general cargo rates U نرخهای حمل کالاهای متفرقه
combination carrier U کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
consumable U اقلام مصرف شدنی کالاهای مصرفی
salvor U نجات دهنده کشتی یا کالاهای ان در دریا
demand factors U جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
packing list U صورت کالاهای بسته بندی شده
finished U کالاهای تولیدی که آماده فروش هستند
cornering the market U خرید کلی و یکجای کالاهای بازار
bonded store U انباری که کالاهای وارداتی در ان نگهداری میشود
field stockade U کالاهای انبار شده در صحرا یا میدان جنگ
goods on approval U تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
durable goods U کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
window shop U به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
stores U کالاهای ذخیره شده در انبار انبارها فروشگاهها
discriminating tariff U شیوهای که در ان حقوق گمرکی کالاهای وارداتی متفاوت بایکدیگرست
flag discrimination U مخالفت یک کشور با حمل کالاهای خود توسط کشتیهای غیر
group contracts U قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
window shopper U کسی که فقط از پشت ویترین کالاهای عرضه شده راتماشا میکند
Best before: U تا این تاریخ مصرف شود : [برچسب روی کالاهای فاسد شدنی]
prize of war U کشتیها یا کالاهای به غنیمت گرفته شده در بندر یا دریا درزمان جنگ
just in time U روشی درتدارک مواد که در ان کالاهای مورد نظر درست در زمان نیاز دریافت میشود
trade restrictions U جلوگیری از ورود کالاهای خارجی به کشور است از طریق وضع قوانین گمرکی و سودبازرگانی
customs union U مجموعهای از چند کشور که کالاهای یکدیگر را بدون حقوق وعوارض گمرکی وارد و صادرمی کنند
dead weight U کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
dead weights U کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
abc analysis U طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
work in progress U کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
work in process U کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
pilot line operation U کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
commodity groups U گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
vendor U فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
vendors U فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
excise U مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
picking list U فهرست کالاهای انتخابی فهرست انتخاب
futures goods U کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
warehousing system U روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
economic nationalism U ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
combat cargo officer U افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com