English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
slow moving U کالاهایی که فروختن انها مدت زیادی طول میکشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
many of them U عده زیادی از انها
capital intensive goods U کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
notobranchiate U در باب ماهیانی گفته میشود که نفس کش انها در روی پشت انها است
sponge absorbs water U میکشد
liner U کسی که خط میکشد
dragman U میکشد کشنده
liners U کسی که خط میکشد
stabber U زخمی که تیر میکشد
snorter U کسیکه خرناس میکشد
arvicide U که کرم حشره را میکشد
What's taking so long? U چرا اینقدر طول میکشد؟
steering wheel puller U وسیلهای که غربالک رابیرون میکشد
bloodsucker U کسی که از دیگری پول بیرون میکشد
he inherited a large fortune U دارایی زیادی بمیراث برد دارایی زیادی به او رسید
bonded goods U کالاهایی که در انبار گمرک میباشد
common user items U کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
job lots U مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
job lot U مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
deliverable state U کالاهایی که در وضعیت تحویل به مشتری میباشند
piece goods U کالاهایی که بصورت دانهای بفروش میرسد
products customarily found in a pharmacy U کالاهایی که معمولا در داروخانه بفروش می روند
common user supplies U کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
proprietary goods U کالاهایی که دارای علامتی خاص میباشند
bonded goods U کالاهایی که تحت کنترل گمرک نگهداری میشود
prototype U اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
five and ten U کالاهایی که قیمت ان بین 5 تا01 سنت میباشد
prototypes U اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
open general license U اجازه ورود کالاهایی که دارای محدودیتی نمیباشند
flotsam and jetsam U کالاهایی که توسط ناخدای کشتی به دریا ریخته شده
flotsam U کالاهایی که پس از غرق شدن کشتی برروی اب شناور است
individual demand schedule U صورت کالاهایی که یک فرد در یک مدت معین حاضر به خریدانها باشد
out of bond U کالاهایی که پس از پرداخت حقوق گمرکی ازمحوطه گمرک خارج شده باشد
comparative cost U اصل تخصص کشورها درتولید کالاهایی که ان را ازدیگر ممالک ارزانتر ومرغوبتر تهیه می کنند
clearance in ward U گواهی مامورین گمرک نسبت به کالاهایی که مشمول حقوق گمرکی می شوند قبل از تخلیه و بعد از حمل
vend U فروختن
selling U فروختن
sell U فروختن
marketed U فروختن
markets U فروختن
market U فروختن
realises U فروختن
realizes U فروختن
realised U فروختن
hawked U فروختن
realising U فروختن
realize U فروختن
sell-outs U فروختن
sell out U فروختن
sell-out U فروختن
hawk U فروختن
realizing U فروختن
to place on the market U فروختن
sells U فروختن
to put on the market U فروختن
turn over <idiom> U فروختن
realized U فروختن
undercuts U فروختن
monger U فروختن
undercut U فروختن
hawks U فروختن
sell by auction U به مزایده فروختن
sell for cash U نقد فروختن
sell on credit U نسیه فروختن
slaughter U به زیان فروختن
slaughtered U به زیان فروختن
slaughters U به زیان فروختن
remainder U باتخفیف فروختن
resell U دوباره فروختن
reselling U دوباره فروختن
resells U دوباره فروختن
sell like hotcakes <idiom> U سریعا فروختن
undersell U ارزان تر فروختن
resold U دوباره فروختن
to sell short U سام فروختن
to sell or pat up at a U بمزایده فروختن
to sell dearly U گران فروختن
to sell by retail U خرده فروختن
sell off U یکجا فروختن
to sell U یکجا فروختن
credit sale U نسیه فروختن
forward sale U نسیه فروختن
to sell off U ارزان فروختن
to sell U عمده فروختن
to save bot cash U نقد فروختن
knocked down U کالاهایی که بصورت باز به مشتری داده میشود و خود مشتری انرانصب مینماید مانند مبلمان
sell U فروختن بفروش رفتن
regrate U یکجاخریدن وخرده فروختن
wholesale U بصورت عمده فروختن
selling U فروختن بفروش رفتن
retail U بصورت جزئی فروختن
sells U فروختن بفروش رفتن
To sell something at a loss. U چیزی را باضرر فروختن
to deal in futures U کالایاسهام پیش فروختن
to sell at a loss U بضر یا زیان فروختن
to bring to the hammer U هراج کردن بهراج فروختن
hawk U جار زدن و جنس فروختن
hawked U جار زدن و جنس فروختن
sell-outs U یکجا فروختن خیانت کردن
hawks U جار زدن و جنس فروختن
sell-out U یکجا فروختن خیانت کردن
sell out U یکجا فروختن خیانت کردن
sell up a debtor U دارایی بدهکاری را گرو کشیدن و فروختن
sell off U ارزان فروختن فروش یکجا وارزان
yond U انها
they U انها
those U انها
one of them U یکی از انها
who are they? U انها کی هستند
many of them U بسیاری از انها
most of them U بیشتر انها
the most that i can do U بیشتر انها
neither of them know U هیچکدام از انها نمیدانند
he rolled them by U سواره از پهلوی انها رد شد
i saw none of them U هیچکدام از انها را ندیدم
to pass muster U در بازدیدارتش و مانند انها
futures goods U کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
extend U بازشدن صفها از هم یا بازکردن انها
extending U بازشدن صفها از هم یا بازکردن انها
extends U بازشدن صفها از هم یا بازکردن انها
i alone bear the brunt of it U خدمت انها بر من واجب می اید
logroll U غلتاندن الوار وانداختن انها به اب
it is a pity of them U دل ادم برای انها میسوزد
curtesy U زوج از انها ارث می برد
brass bands U ادوات انها از برنج باشد
brass band U ادوات انها از برنج باشد
they were badly officered U افسران انها خوب نبودند
they came to a rupture U میانه انها بهم خورد
podiatry U دانش ناخوشیهای پاودرمان انها
pepo U کدو و خیار ومانند انها
they are cured by nature U طبیعت انها را درمان میکند
they are of a doubtful paterni U اصل انها معلوم نیست
dump U بقیمت خیلی ارزان فروختن فرورفتن درخیالات واهی حالت مالخو لیایی
bundling U فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
bundles U فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
bundle U فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
the exercised thier veto U انها حق وتوی خود را اعمال کردند
their principal food is rice U خوراک عمده انها برنج است
it filled their hearts with t U ترس زیاد دردل انها انداخت
tzigane U وابسته به کولیهای مجار یاموزیک انها
onomastics U علم اشتقاق لغات و طرزاستعمال انها
corrective maintenance U جداسازی وتصحیح خرابی ها پس ازوقوع انها
pelage U پوشش جانور پستاندارخزوپشم و مانند انها
grosbeak U سهره و سینه سرخ و مانند انها
crackleware U فروفی که سطح انها ترک داریامودارمینماید
surplus U زیادی
excessiveness U زیادی
infiniteness U زیادی
abundance U زیادی
enormousness U زیادی
immensity U زیادی
excrescent U زیادی
frequentness U زیادی
heaviness U زیادی
immoderacy U زیادی
immenseness U زیادی
hugeness U زیادی
intenseness U زیادی
extremeness U زیادی
surpluses U زیادی
excrescential U زیادی
inordinacy U زیادی
undue U زیادی
extras U زیادی
extra- U زیادی
intensity U زیادی
wealth U زیادی
excess U زیادی
supervacaneous U زیادی
overly U زیادی
excesses U زیادی
profoundness U زیادی
profuseness U زیادی
redundance U زیادی
superfluous U زیادی
superfluity U زیادی
extra U زیادی
to a large extent U تا حد زیادی
nimiety U زیادی
greatness U زیادی
numerousness U زیادی
greatly U به زیادی
profoundly U زیادی
unduly U زیادی
muchness U زیادی
neck wear U کراوات و یقه و مانند انها گردن پوش
turret guns U توپهایی که کالیبر انها بیش از 6 اینچ است
pastry U کماج وکلوچه ومانند انها شیرینی پزی
legumen U حبه لوبیا و باقلاو مانند انها تخمدان
benday U جداکردن دومنطقه بوسیله ایجادشیار بین انها
they rate as tonic drugs U انها جزو داروهای نیروبخش بشمار میروند
pile group U دسته شمعهائی که سر انها رادال بتنی می پوشاند
vendor rating U رده بندی فروشندگان براساس سابقه انها
interdenominational U وابسته به فرقههای مذهبی و روابط انها با یکدیگر
porter house U جایگاه فروش و صرف ابجووکباب و مانند انها
pastries U کماج وکلوچه ومانند انها شیرینی پزی
age grouping U طبقه بندی اقلام بر حسب عمرقانونی انها
distichiasis U مژگان زیادی
exorbitance U زیادی افراط
overweight U وزن زیادی
extensiveness U کثرت زیادی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com