English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
piece goods U کالاهایی که بصورت دانهای بفروش میرسد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
loss leader U بفروش میرسد کالایی که به منظور جلب توجه مشتری زیر قیمت تمام شده بفروش می رسد
products customarily found in a pharmacy U کالاهایی که معمولا در داروخانه بفروش می روند
department stores U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
knocked down U کالاهایی که بصورت باز به مشتری داده میشود و خود مشتری انرانصب مینماید مانند مبلمان
berrylike U دانهای
granular U دانهای
grainy U دانهای
globular U دانهای
lesser rosary U تسبیح 55 دانهای
aggregate U مصالح دانهای
aggregates U مصالح دانهای
pustular U چرک دانهای
grading U ترکیب دانهای
Jerry builder U بساز و بفروش
coarse adjustment U نظم و ترتیب دانهای
oolitic limestone U سنگ اهک دانهای
greater rosary U تسبیح 561 دانهای
sells U فروختن بفروش رفتن
sell U فروختن بفروش رفتن
to work off U بفروش رساندن اب کردن
selling U فروختن بفروش رفتن
to go off U بفروش رفتن نتیجه دادن
sold U فروخته شده بفروش رفته
soft sell U بانرمی وملایمت بفروش رساندن
such goods will sell very high U اینگونه کالاهاخوب بفروش میرود
berries U دانهای شدن توت جمع کردن
berry U دانهای شدن توت جمع کردن
work off U از شر چیزی خلاص شدن بفروش رساندن
puddles U از بین بردن ساختمان دانهای در خاکهای سنگین
puddle U از بین بردن ساختمان دانهای در خاکهای سنگین
bonded goods U کالاهایی که در انبار گمرک میباشد
me seems U بنظرم میرسد
it seem to me U بنظرم میرسد
he is a stranger to me U بنظرم میرسد
it occurs to me that U بنظرم میرسد که
New and used cars are sold here . U انواع اتوموبیل های نو وکهنه بفروش می رسد
If you want to sell your car , I am your man . U اگر می خواهی اتوموبیلت را بفروش من مرد خریدم
sell-outs U تاتری که تمام بلیط هایش بفروش رفته
sell-out U تاتری که تمام بلیط هایش بفروش رفته
sell out U تاتری که تمام بلیط هایش بفروش رفته
job lots U مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
deliverable state U کالاهایی که در وضعیت تحویل به مشتری میباشند
common user supplies U کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
common user items U کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
proprietary goods U کالاهایی که دارای علامتی خاص میباشند
job lot U مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
we learnt from london that U از لندن خبر میرسد
he looks brave U او شجاع بنظر میرسد
meseems U چنین بنظرم میرسد
methinks U بنظرم چنین میرسد
it sounds false U دروغ بنظر میرسد
He sounds angry. U او عصبانی به نظر میرسد.
prototype U اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
prototypes U اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
bonded goods U کالاهایی که تحت کنترل گمرک نگهداری میشود
five and ten U کالاهایی که قیمت ان بین 5 تا01 سنت میباشد
open general license U اجازه ورود کالاهایی که دارای محدودیتی نمیباشند
it seems to me he is lying U بنظرم میرسد دروغ میگوید
pondweed U بکجور جلبک که در استخرهابهم میرسد
tidewater U اب جزر ومد که بخشکی میرسد
flotsam U کالاهایی که پس از غرق شدن کشتی برروی اب شناور است
flotsam and jetsam U کالاهایی که توسط ناخدای کشتی به دریا ریخته شده
slow moving U کالاهایی که فروختن انها مدت زیادی طول میکشد
clapboards U قطعات چوب که به مصرف روکوبی میرسد
spalls U تیکه سنگ که بمصرف پرکردن میرسد
clapboard U قطعات چوب که به مصرف روکوبی میرسد
individual demand schedule U صورت کالاهایی که یک فرد در یک مدت معین حاضر به خریدانها باشد
pip squeak U نارنجکی که صدای ان مانندPIP-SQUEAK بگوش میرسد
self feeder U ماشینی که موادلازمه ازطرف خودش بدان میرسد
out of bond U کالاهایی که پس از پرداخت حقوق گمرکی ازمحوطه گمرک خارج شده باشد
limbers U ناودانهای طرفین ته کشتی که از انجا اب به منبع تلمبه میرسد
picker U دلال و واسطه فرش [بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
liquid crystal display colour pigmented U صفحه نمایش با محلولهای کریستالی مایعی که رنگی به نظر میرسد
load line U خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
comparative cost U اصل تخصص کشورها درتولید کالاهایی که ان را ازدیگر ممالک ارزانتر ومرغوبتر تهیه می کنند
fish meal U ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
fish story U ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
cumulo nimbus U ابرهای بسیار بزرگ متراکم که قسمتهای فوقانی انها به استراتوسفر میرسد
clearance in ward U گواهی مامورین گمرک نسبت به کالاهایی که مشمول حقوق گمرکی می شوند قبل از تخلیه و بعد از حمل
terrtorialize U محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
zero lash U شرایطی در مکانیزم کنترل سوپاپهای موتور پیستونی که در ان با استفاده از ثابت هیدرولیکی مقدار لقی به صفر میرسد
saddle bag U خورجین [اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
variable stroke U پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
peach design U نقش هلو [این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
vitrify U بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
monofilament U الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
methought U چنین بنظرم میرسد چنین می نماید
malthusian law of population U نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
star design U طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
capital intensive goods U کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
futures goods U کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
pomegrenate design U طرح گل اناری [این طرح در گل های شاه عباسی فرش ایران، در فرش های چینی بصورت درخت انار و در فرش های ترکستان و قفقاز بصورت میوه انار به همراه شاخ و برگ استفاده می شود.]
peacock U طرح طاووس [این طرح در فرش های ایرانی، چینی، مغولی، قفقازی و ترکیه بصورت های متفاوت بکار می رود. در فرش چین گاه در کل متن و گاه در فرش ایران و قفقاز بصورت نمادی کوچک در گوشه و کنار فرش بافت می شود.]
this story is improbable U این داستان راست نمینماید این داستان بعید بنظر میرسد
as <conj.> <prep.> U بصورت
in human shape U بصورت یا
in outward show U بصورت فاهر
tidily <adv.> U بصورت مرتب
integrally U بصورت عددصحیح
in his own similitude U بصورت خودش
in the f. U بصورت جسمانی
orderly <adv.> U بصورت مرتب
neatly <adv.> U بصورت منظم
duly <adv.> U بصورت منظم
in a topic form U بصورت عنوان
neatly <adv.> U بصورت مرتب
on consignment U بصورت امانی
falsely <adv.> U بصورت غلط
faultily <adv.> U بصورت غلط
incorrectly <adv.> U بصورت غلط
phonily <adv.> U بصورت غلط
wrongly <adv.> U بصورت غلط
neatly <adv.> U بصورت صحیح
tidily <adv.> U بصورت صحیح
orderly <adv.> U بصورت صحیح
duly <adv.> U بصورت مرتب
orderly <adv.> U بصورت منظم
autonomously U بصورت خودگردان
unintentionally <adv.> U بصورت اشتباه
spuriously <adv.> U بصورت اشتباه
tidily <adv.> U بصورت منظم
inadvertently <adv.> U بصورت اشتباه
by accident <adv.> U بصورت اشتباه
spuriously <adv.> U بصورت غلط
by a mistake <adv.> U بصورت غلط
as a result of a mistake <adv.> U بصورت غلط
by accident <adv.> U بصورت غلط
inadvertently <adv.> U بصورت غلط
unintentionally <adv.> U بصورت غلط
corporately U بصورت شرکت
by mistake <adv.> U بصورت اشتباه
by a mistake <adv.> U بصورت اشتباه
as a result of a mistake <adv.> U بصورت اشتباه
carbonation U بصورت کربنات
periodically U بصورت دورهای
toothily U بصورت مضرس
twist U تاب نخ [بصورت اس یا زد]
briefly <adv.> U بصورت اجمالی
compendiously <adv.> U بصورت اجمالی
curtly <adv.> U بصورت اجمالی
aright <adv.> U بصورت صحیح
correctly <adv.> U بصورت صحیح
curtly <adv.> U بصورت کوتاه
manually U بصورت دستی
Outwardly . on the face of it. U بصورت ظاهر
nominally U بصورت فاهر
briefly <adv.> U بصورت خلاصه
compendiously <adv.> U بصورت خلاصه
curtly <adv.> U بصورت خلاصه
in black and white <idiom> U بصورت نوشتار
briefly <adv.> U بصورت کوتاه
bulk U بصورت عمده
compendiously <adv.> U بصورت کوتاه
duly <adv.> U بصورت صحیح
simoltaneously U بصورت همزبان
rightly <adv.> U بصورت صحیح
wrongly <adv.> U بصورت اشتباه
particulate U بصورت ذره
phonily <adv.> U بصورت اشتباه
incorrectly <adv.> U بصورت اشتباه
faultily <adv.> U بصورت اشتباه
falsely <adv.> U بصورت اشتباه
rightfully <adv.> U بصورت صحیح
by mistake <adv.> U بصورت غلط
justly <adv.> U بصورت صحیح
properly <adv.> U بصورت صحیح
jogs U دویدن بصورت یورتمه
retail U بصورت جزئی فروختن
article U بصورت مواد در اوردن
sphere U بصورت کره دراوردن
spheres U بصورت کره دراوردن
actualization U بصورت مسلم دراوردن
alcoholize U بصورت الکل دراوردن
automated purchasing U خرید بصورت اتوماتیک
mythologize U بصورت افسانه در اوردن
linearize U بصورت طولی دراوردن
blanket buying U خرید بصورت عمده
recorded delivery U ارسال بصورت سفارشی
briefly <adv.> U بصورت مختصر و مفید
trash U بصورت اشغال در اوردن
trashed U بصورت اشغال در اوردن
monetize U بصورت پول در اوردن
jogged U دویدن بصورت یورتمه
curtly <adv.> U بصورت مختصر و مفید
trashing U بصورت اشغال در اوردن
bulk buying U خرید بصورت عمده
jog U دویدن بصورت یورتمه
palletetisation U بصورت پالت دراوردن
particpially U بصورت وجه وصفی
articles U بصورت مواد در اوردن
trashes U بصورت اشغال در اوردن
winterization U بصورت زمستانی در امدن
femalize U بصورت مونث دراوردن
fictionize U بصورت افسانه دراوردن
fictionize U بصورت داستان دراوردن
to strike an a U بصورت ویژهای درامدن
jogging U دویدن بصورت یورتمه
formularize U بصورت فرمول دراوردن
theatricalize U بصورت تاتر در اوردن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com