Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
quire
U
کاغذ را دسته کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ward
U
دسته کاغذ
tractor feed
U
روش وارد کردن کاغذ در چاپگر که سوراخهای لبه کاغذ در دندانههای چاپگر قرار می گیرند تا کاغذ به جلو برود
sprocket feed
U
محل نگهداری کاغذ که چاپگر کاغذ را باچرخ دندانه دار در سوراخهای مقدار لبه هر کاغذ می چرخاند
friction feed
U
تغذیه کاغذ توسط گیر دادن یک ورقه کاغذ میان دو غلطک تغذیه کاغذ تک
feeds
U
روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
feed
U
روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
to form into groups
U
دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
skip
U
حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
skipped
U
حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
sheet
U
سیستم نگهداری کاغذ که ورقههای کاغذ را یکباره در چاپگر قرار میدهد
sheets
U
سیستم نگهداری کاغذ که ورقههای کاغذ را یکباره در چاپگر قرار میدهد
skips
U
حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
plotter
U
وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
plotters
U
وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
bundle
U
متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundles
U
متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundling
U
متمرکز کردن دسته کردن دسته
sprocket holes
U
مجموعه سوراخ کوچک در هر لبه مجموعهای کاغذ که امکان چرخیدن و قرار گرفتن کاغذ در چاپگر میدهد
NCR paper
U
کاغذ خاص تلقیح شده با مواد شیمیایی که به صورتهای مختلف استفاده میشود. پس از چاپ گرفتن این کاغذ با چاپگر impact
regiment
U
دسته دسته کردن
distribute
U
دسته دسته کردن
classify
U
دسته دسته کردن
sorts
U
دسته دسته کردن
regiments
U
دسته دسته کردن
sorted
U
دسته دسته کردن
group
U
دسته دسته کردن
groups
U
دسته دسته کردن
assort
U
دسته دسته کردن
sort
U
دسته دسته کردن
windrow
U
دسته دسته کردن
flow
U
درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
flows
U
درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
flowed
U
درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
page
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
scratch paper
U
کاغذ مسوده کاغذ سیاهه
concertina fold
U
شیوه تا کردن کاغذ
folded
U
روش تا کردن کاغذ
fold
U
روش تا کردن کاغذ
folds
U
روش تا کردن کاغذ
accordion fold
U
روش تا کردن کاغذ
papering
U
یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
papers
U
یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
fanfold
U
روش تا کردن یک صفحه کاغذ
papered
U
یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
wallpaper
U
با کاغذ دیواری تزئین کردن
wallpapers
U
با کاغذ دیواری تزئین کردن
paper
U
یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
to reduce to writing
U
روی کاغذ اوردن ضبط کردن
mounting
U
دسته و پشت بند دسته شمشیر
toner
U
که در چاگر لیزری استفاده میشود. تونر با بر الکتریکی روی کاغذ منتقل میشود و سپس با نوک آن به طور موقت روی کاغذ قرار می گیرد
feed
U
مکانیزم وارد کردن کاغذ درون چاپگر
feed
U
وارد کردن کاغذ در ماشین یا اطلاعات در کامپیوتر
feeds
U
وارد کردن کاغذ در ماشین یا اطلاعات در کامپیوتر
feeds
U
مکانیزم وارد کردن کاغذ درون چاپگر
external
U
مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
externals
U
مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
hanging
U
[فرش کردن، کاغذ دیواری یا هر تزئینی برای اتاق]
faggot
U
دسته کردن
faggots
U
دسته کردن
bundling
U
دسته کردن
bundle
U
دسته کردن
truss
U
دسته کردن
trussing
U
دسته کردن
fagot
U
دسته کردن
trusses
U
دسته کردن
wreathe
U
گل ها را دسته کردن
wreathing
U
گل ها را دسته کردن
sheaf
U
دسته کردن
batching
U
دسته کردن
bundles
U
دسته کردن
cluster
U
دسته کردن
aggroup
U
دسته کردن
wreathes
U
گل ها را دسته کردن
bands
U
دسته کردن
band
U
دسته کردن
wreathed
U
گل ها را دسته کردن
trussed
U
دسته کردن
nosegay
U
دسته گل یایک دسته علف
sorted
U
دسته کردن طبقه بندی کردن
sort
U
دسته کردن طبقه بندی کردن
sorts
U
دسته کردن طبقه بندی کردن
sort
U
دسته بندی کردن
resorts
U
دسته بندی کردن
groupage
U
دسته بندی کردن
groups
U
دسته بندی کردن
categorising
U
دسته بندی کردن
categorised
U
دسته بندی کردن
grade
U
دسته بندی کردن
grades
U
دسته بندی کردن
regimentalation
U
دسته بندی کردن
rally
U
دسته بندی کردن
resorted
U
دسته بندی کردن
categorize
U
دسته بندی کردن
classify
U
دسته بندی کردن
categorizing
U
دسته بندی کردن
classifying
U
دسته بندی کردن
categorizes
U
دسته بندی کردن
categorized
U
دسته بندی کردن
resort
U
دسته بندی کردن
record blocking
U
دسته کردن رکوردها
to erect into
U
دسته بندی کردن به
ratings
U
دسته بندی کردن
classifies
U
دسته بندی کردن
group
U
دسته بندی کردن
to categorize
U
دسته بندی کردن
teams
U
دسته درست کردن
cluster
U
سنبله دسته کردن
rating
U
دسته بندی کردن
cluster bomb
U
سنبله دسته کردن
categorises
U
دسته بندی کردن
clusters
U
سنبله دسته کردن
team
U
دسته درست کردن
to form into groups
U
دسته بندی کردن
cluster bombs
U
سنبله دسته کردن
sidelay
U
تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
To drop a brick .
<idiom>
U
دسته گل به آب دادن
[افتضاح کردن]
To make a gaffe .
<idiom>
دسته گل به آب دادن
[افتضاح کردن]
To put ones foot in it .
<idiom>
U
دسته گل به آب دادن
[افتضاح کردن]
hand-to-hand
U
دسته و پنجه نرم کردن
hand to hand
U
دسته و پنجه نرم کردن
gangs
U
دسته جمعی عمل کردن
gang
U
دسته جمعی عمل کردن
chorused
U
هم سرایی کردن دسته خوانندگان
troupe
U
بصورت دسته حرکت کردن
troupes
U
بصورت دسته حرکت کردن
chorusing
U
هم سرایی کردن دسته خوانندگان
choruses
U
هم سرایی کردن دسته خوانندگان
chorus
U
هم سرایی کردن دسته خوانندگان
rat
U
دسته خود را ترک کردن
to make up hay in to bundles
U
علف خشک را دسته کردن
labels
U
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
formats
U
مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
labelled
U
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
format
U
مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
label
U
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
labeling
U
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
lorgnette
U
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnettes
U
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
ranked
U
درجه دادن دسته بندی کردن
ranks
U
درجه دادن دسته بندی کردن
sheave
U
دسته کردن بصورت بافه دراوردن
rank
U
درجه دادن دسته بندی کردن
takedown
U
حذف نوار یا کاغذ یا دیسک از یک وسیله جانبی پس از یک کار و آماده کردن آن برای بعدی
thermal transfer
U
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
thermal wax
U
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
perforations
U
خط سوراخهای کوچک در یک ورقه کاغذ یا کاغذهای پیاپی برای کمک به پاره کردن آنها
thermal wax transfer printer
U
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
to crack
[break up]
a gang
U
دسته جنایتکاران را منحل کردن
[اصطلاح روزمره]
beams
U
دسته کردن اشعه الکترونی جهت دادن
beam
U
دسته کردن اشعه الکترونی جهت دادن
bunch
U
دسته کردن خوشه کردن
bunching
U
دسته کردن خوشه کردن
batch
U
دسته کردن مجموع کردن
bunched
U
دسته کردن خوشه کردن
bunches
U
دسته کردن خوشه کردن
batches
U
دسته کردن مجموع کردن
to go on a picnic
U
بگردش دسته جمعی رفتن درسوردانگی شرکت کردن
to go a mumming
U
در دسته نقاب پوشان و لال بازان شرکت کردن
resorts
U
رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
lot integrity
U
دسته بندی مهمات به حسب نوبه یا جدا کردن انها درانبار
resorted
U
رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
resort
U
رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
shoals of people
U
دسته دسته مردم
scores of people
U
دسته دسته مردم
in detail
U
مفصلا دسته دسته
sects
U
دسته دسته مذهبی
trooping
U
دسته دسته شدن
trooped
U
دسته دسته شدن
streams of people
U
دسته دسته مردم
troop
U
دسته دسته شدن
they came in bands
U
دسته دسته امدند
sect
U
دسته دسته مذهبی
assort
U
دسته دسته شدن
pigenhole
U
کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
decollate
U
جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
coaction
U
عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
grades
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
dizen
U
دسته یا بسته کتان وکنف کتان را اماده کردن
lie
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
gift wrap
U
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
watermark
U
علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
watermarks
U
علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
papers
U
کاغذ
charts
U
کاغذ
toilet paper
U
کاغذ
charted
U
کاغذ
papering
U
کاغذ
chart
U
کاغذ
charting
U
کاغذ
papered
U
کاغذ
paper
U
کاغذ
paper-knives
U
کاغذ بر
two part
U
کاغذ
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com