English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
letter head U کاغذیکه نشان چاپی دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ascender U مسیر یک حرف که بالای خط اصلی حروف چاپی قرار دارد.
on-screen U که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
on screen U که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
microcomputer U تخته مدار چاپی اصی سیستم که بیشتر قط عات و اتصالات برای تختههای جانبی و... را دارد
it is marked with spots U نشان ان خالهایی است که دارد
show one's (true) colors <idiom> U نشان دادن چیزی که شخص واقعا دوست دارد
colours U صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
colour U صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
phillips curve U شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
accent mark U علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
parity U نشانگری که نشان میدهد آیا داده بررسی پذیرش شده است یا نه یا اینکه داده پیرستی زوج یا فرد دارد
scalar U متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
pads U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pad U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
puncuation U نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
garters U عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garter U عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
discretionary U خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
silver star U نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
scarry U دارای نشان داغ یا نشان جراحت وزخم
typographic U چاپی
letterpress U چاپی
. The car is gathering momentum. U اتوموبیل دارد دور بر می دارد
printed circuit U مدار چاپی
etched circuit U مدار چاپی
misprint U اشتباه چاپی
misprints U غلط چاپی
letter U حرف چاپی
printout U نتیجه چاپی
fully formed characters U کاراکترهای چاپی
letter press U مواد چاپی
printouts U نتیجه چاپی
editorially U بطور چاپی
letters U حرف چاپی
misprints U اشتباه چاپی
infusion of tea U دم کردن چاپی
prints U مواد چاپی
misprint U غلط چاپی
prints U عکس چاپی
printed matter U مواد چاپی
printed U مواد چاپی
printed U عکس چاپی
print U مواد چاپی
print U عکس چاپی
pamphlets U رساله چاپی
hard copy U نسخه چاپی
pamphlet U رساله چاپی
billhead U بروات چاپی
printed wiring U سیمکشی چاپی
printed matter U اوراق چاپی
misprint U غلط چاپی کردن
misprints U غلط چاپی کردن
ampersand U علامت چاپی & به معنای "و"
typal U شبیه حروف چاپی
to pull a proof U نمونه چاپی دراوردن
letterpress U وابسته بحروف چاپی
small print U حروف چاپی ریز
soft copy U نسخه غیر چاپی
hard-copy output U نسخه [خروجی] چاپی
printed circuit board U تخته مدار چاپی
library edition U چاپی که درخودکتابخانه باشد
printout U نسخه چاپی نتیجه نهایی
mother board U برد مدار چاپی اصلی
hard copy U نسخه ملموس خروجی چاپی
printouts U نسخه چاپی نتیجه نهایی
letterheads U عنوان چاپی بالای کاغذ
colour hard copy device U اسباب نسخه چاپی رنگی
script font U فونت چاپی شبیه به دستخط
lebrary edition U چاپی از کتاب که در خورکتابخانه باشد
letterhead U عنوان چاپی بالای کاغذ
marking U نشان دار سازی نشان
markings U نشان دار سازی نشان
poniter U نشان دهنده نشان گیرنده
flags U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flag U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
print hand U دستخطی که مانندچاپ یاحروف چاپی باشد
face value <idiom> U عکس چاپی روی پول ،تمبر،...
motherboard U تخته مدار چاپی اصلی در سیستم
billhead U کاغذی که شبیه برات چاپی است
past performances U سوابق چاپی نتایج مسابقات اسب یا گرگ
pcb U Board Circuit Printed تخته مدار چاپی
print letters U دستخطی که مانند چاپ یاحروف چاپی باشد
margin U فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
margins U فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
rolling press U الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
hair stroke U خط نازک بالا یا پایین حروف نوشته یا چاپی
Proof – reading. U غلط گیری (تصحیح مطا لب چاپی وغیره )
Walls have ears <idiom> U دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
secret ballot U ورقه رای مخفی دارای اسامی چاپی کاندیداها
galley U نمونه ستونی و صفحه بندی نشده مطالب چاپی
line drawing U خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
sic U علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده
proofroom U اطاق غلط گیری نمونه هایی چاپی مطبعه
linocut U چاپی که بوسیله کلیشه روی مشمع ایجاد میگردد
line drawings U خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
sickest U علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
special handling U ارسال مطبوعات واوراق چاپی بوسیله پست سریع السیر
sick U علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
galley proof U نمونه ستونی مطالب چاپی که هنوز صفحه بندی نشده
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
controllers U وسیله اصلی در چاپگر که خروجی را از کامپیوتر به دستورات چاپی ترجمه میکند
slip sheet U صفحه سفیدی که بین دوصفحه چاپی دیگر قرار داده شده
populated board U یک تخته مدار چاپی که حاوی تمام مولفه ها الکترونیکی خود میباشد
controller U وسیله اصلی در چاپگر که خروجی را از کامپیوتر به دستورات چاپی ترجمه میکند
print shop U بسته گرافیکی ساده که چندین خدمت چاپی را بخوبی انجام میدهد
supervisory U 1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
to impress a mark on something U نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
expansion board U برد مدار چاپی برای افزایش قابلیتها و توابع به سخت افزار کامپیوتر
universal U سیستم کدگزاری میلهای چاپی استاندارد برای مشخص کردن محصولات در یک مغازه
formats U مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
format U مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
micro U ریز کامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپی مجزا قرار دارند
micros U ریز کامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپی مجزا قرار دارند
enclave economices U اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears U دیوار موش دارد موش گوش دارد
prospectuses U شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
prospectus U شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
bar codes U دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
bar graphics U دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
bar code U دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
mark U نشان کردن نشان
marks U نشان کردن نشان
overstriking U توانایی یک چاپگر نسخه چاپی برای ضربه مکرر زدن به کاراکتربه منظور تولید حالت نمایانتری از ان
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
rat's nest U یک ویژگی در سیستمهای طراحی مدار چاپی که به استفاده کننده اجازه میدهدتا تمام اتصالات میان مولفه ها را ببیند
expansion unit U وسیلهای که به یک کامپیوترمتصل بوده و دارای سوکتهای اضافی است تا درون انها تخته مدارهای چاپی بتوانند قرار گیرند
back plane U یک برد مدار چاپی PCB که شامل حفره هایی است که سایر بردها می توانند بازاویههای صحیح در ان جای بگیرند
ion deposition U فناوری چاپ که از نوک چاپی استفاده میکند که نشانه هایی می کشد تا تصویری ایجاد شود که toner را جذب کند
coding U صفحه چاپی مخصوص که برنامه نویس دستورات کد گذاری نوعی برنامه را می نویسد
twelvemo U کتابی که یک ورق ان یک دوازدهم ورق بزرگ چاپی باشد
duodecimo U کتابی که یک ورق ان یک دوازدهم ورق بزرگ چاپی باشد
spooler U برنامه یا دستگاه جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد تا به هنگام انجام کار دیگر نسخه چاپی روی چاپگر تولید کندجمع کننده
prints U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
peripheral slots U شکافهای خالی که دربعضی کامپیوترها قرار دارندتا کارتهای مدار چاپی بتوانندبرای بالا بردن قابلیتهای سیستم بدون اصلاح سخت افزار مجهز شوند
turnaround document U متن چاپی از کامپیوتر و ارسال به کاربربرگردانده شده با کاربر با یادداشتها جدید یا اطلاعات روی آن که توسط متن خوان قابل خواندن است
linecut U صفحه چاپی که فقط روی ان خط کشی شده باشدوبرای خط کشی کاغذ وغیره بکارمیرود و block lineوengraving line نیز نامیده میشود
typeover U توانایی یک چاپگر تماسی درضربه زدن بیش از یکبار به کاراکتر و در نتیجه ایجاد اثردرشت و برجستهای از ان روی نسخه چاپی تایپ روی مطلب
indicator U نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
type U حروف چاپی حروف چاپ
types U حروف چاپی حروف چاپ
typed U حروف چاپی حروف چاپ
altitude azimuth U عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
optical U فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری
chain U دارد.
he has worms U دارد
has U دارد
chains U دارد.
there is a time for everything U دارد
are there any remarks? U دارد
he is ill with fever U تب دارد
hast U او دارد
he has a rage for money U دارد
heavy fighting is in progress U دارد
he has an a. to grind U مقصود دارد
it depends [on] U بستگی دارد [به]
There is a knack in it . U یک فنی دارد
he has a spite against me U بامن لج دارد
There is something wrong with the ... ... عیب دارد.
Windows GDI U بیتی دارد
what hurt is there in that U چه زیانی دارد
he has an axe to grind U غرض دارد
there is a rumour that U شهرت دارد که
the reason is two fold U دودلیل دارد
the reason is manifold U چنددلیل دارد
But one leg to the fowl. <proverb> U مرغ یک پا دارد .
the probability is U احتمال دارد
not a patch on U چه دخلی دارد
it has sides U سه پهلو دارد
viruses U وجود دارد
he has a maggot in his head U وسواس دارد
he is 0 years old U او ده سال دارد
god is U خداوجود دارد
He has a day off. U او مرخصی دارد.
what the odds U چه اهمیت دارد
what matter? U چه اهمیت دارد
walls have ears U گوش دارد
I owe him a dept of gratitude. U حق بگردنم دارد
he speaks to the purpose U قصدی دارد
multungulate U که بیش از دو سم دارد
he tops .0 metres U یک مترونیم قد دارد
figure on <idiom> U بستگی دارد به
leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik , U بزرگ دارد
Buttonhole U کتی که در دو طرف دکمه دارد
our library is well stocked U خوبی دارد
it is usual with him U عادت دارد
it is sufficiently stamped U کسرتمبر دارد
virus U وجود دارد
he is fifty U تمام دارد
tea is preferable to water U چایی بر اب ترجیح دارد
He is distantly related to us . U نسبت دوری با ما دارد
He has influential contacts everywhere. U همه جا دست دارد
he has much merit U بسیار شایستگی دارد
She has got regular teeth . U دندانهای منظمی دارد
that word is obsolescent U ان واژه کم کم دارد مهجور
likelihood U احتمال کلی دارد
he is f. of money U پول فراوان دارد
he is in the know U اطلاع ویژه دارد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com