English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 126 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
If only you had told me . U کاش به من گفته بودی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
set loose <idiom> U رها کردن چیزی که تو گفته بودی ،آزاد کردن
Other Matches
ipso dixit U گفته بی دلیل گفته استبدادی
wast U بودی
wast U تو بودی
inexistency U نا بودی
simultaneeity U هم بودی
wert U بودی
You beat me to it. U تو از من سریعتر بودی.
You beat me to the punch. U تو از من سریعتر بودی.
if thou wert U اگر تو بودی
parol U گفته
dixit U گفته
I was told ... U به من گفته شد ...
dite U گفته
dicta U گفته
doctrines U گفته
sentencing U گفته
sentences U گفته
sentence U گفته
doctrine U گفته
sayings U گفته
saying U گفته
statements U گفته
statement U گفته
statements U گفته بیانیه
to leave unsaid U نا گفته گذاردن
missatement U گفته نادرست
that was said above U که درفوق گفته شد
that was said above که دربالا گفته شد
so saying U اینرا گفته
statement U گفته بیانیه
laconism U گفته پر مغز
ipso dixit U گفته محض
ipsedixit U گفته محض
tags U گفته مبتذل
unsay U گفته نشدن
said U گفته شده
mentioned <adj.> <past-p.> U گفته شده
stated <adj.> <past-p.> U گفته شده
termed <adj.> <past-p.> U گفته شده
It is being said that ... U گفته می شود که ...
named <adj.> <past-p.> U گفته شده
byword U گفته اخلاقی
spoken U گفته شده
maxims U گفته اخلاقی
told U گفته شده
he is said to have fled U گفته اند
tag U گفته مبتذل
bywords U گفته اخلاقی
maxim U گفته اخلاقی
above said U بالا گفته شده
aforementioned <adj.> U گفته شده در بالا
divers statements U گفته هایی چند
direct oration U گفته یا قول مستقیم
d. of a statement U تکذیب گفته ایی
It is an old saying that … U از قدیم گفته اند که ...
aforesid U پیش گفته شده
above-mentioned <adj.> U گفته شده در بالا
it is truly said U راست گفته اند
ipso dixit U او خود گفته است
the above was a summary آنچه دربالا گفته شد
it is well said U خوب گفته اند
ipsedixit U خود او گفته است
foregoning U پیش گفته شده
afore-mentioned <adj.> U گفته شده در بالا
abovementioned <adj.> U گفته شده در بالا
above-quoted <adj.> U گفته شده در بالا
Actions speak louder than words . U دو صد گفته چونیم کردار نیست
I told you , didnt I ? U من که بتو گفتم ( گفته بودم )
put in <idiom> U اضافه چیزی که قبلا گفته شد
ipsissima verba U عین بیانات و گفته شخص
It needs to be said that ... U لازم هست که گفته بشه که ...
in proof of his statement U برای اثبات گفته خود
in p of my statement U برای اثبات گفته خودم
on cne's own initiative U بی انکه کسی گفته باشد
recanted U گفته خود را تکذیب کردن
recanting U گفته خود را تکذیب کردن
recants U گفته خود را تکذیب کردن
recant U گفته خود را تکذیب کردن
dictum U گفته افهار نظر قضایی
dictums U گفته افهار نظر قضایی
Enough has been said! U به اندازه کافی گفته شده!
indirect oration U گفته یا قول غیر مستقیم
affimable U شایسته انکه بطورقطع گفته شود
action speaks louder than words <proverb> U دو صد گفته چون نیم کردار نیست
to repeat oneself U کاریا گفته خودرا تکرار کردن
non collegiate U در باب شاگردی گفته میشود بی دانشکده
undershot U درباب چرخی گفته میشود) که اب اززیرانرابگرداند
What you say is true in a sense . U گفته شما به معنایی صحیح است
per U طبق جزئیات که در مشخصات گفته شده
it say in the bible that U درکتاب مقدس گفته شده است
A constant guest is never welcome . <proverb> U به همیشه میهمان خوشامد گفته نمى شود .
post classical U در باب ادبیات یونانی ورومی گفته میشود
ana U :مجموعه یا گلچینی از گفته هاو اقوال یک شخص
oestrual U در باب موقعی گفته میشود که جانوران فحل ایند
infant U در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
infants U در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
Thank goodness! U خدا را شکر! [گفته می شود وقتی چیزی بد پیش نیاید]
indirect speech U گفته کسی که تغییرات دستوری دران داده نقل کنند
permanent structures U به تاسیساتی گفته میشود که پس از اتمام قرارداد پیمانکاردر محل می گذارد
Thank God! U خدا را شکر! [گفته می شود وقتی چیزی بد پیش نیاید]
rub something in <idiom> U دست گرفتن (صحبت درموردحرفی که شخص گفته یاکاری کهکرده به مسخره )
semi-detached U درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
gymnopaedic U درباب رقص هایی گفته میشدکه بچههای برهنه درجشنهای همگانی می
praecocial U درباب پرندگانی گفته میشودکه جوجههای انهاهمین ازتخم ...قوت دارند
pregnant use of a verb U بکار بردن فعل متعدی بدانگونه که مفعول ان مقدرباشدیعنی گفته نشود
semi detached U درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
counseled U در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
unpriced U درباب چیزی گفته میشودکه بهای ان معلوم نشده یابصورت بهادران نباشد
counsels U در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counselling U در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counselled U در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counsel U در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
nibble U به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbled U به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbling U به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
CD quality U اغلب به وسایلی گفته میشود که می توانند الگوهای بیتی رادر ثانیه ذخیره کنند
nibbles U به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
perfoliate U درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
notobranchiate U در باب ماهیانی گفته میشود که نفس کش انها در روی پشت انها است
to jump on somebody U به کسی پریدن [زود ایراد گرفتن از کاری که کرده شده یا چیزی که گفته شده]
Thanks for calling back. U با تشکر برای تماس. [به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
heddle rod U چوب کوجی [به آن نیره و ورد نیز گفته می شود، در بالای دار در محل تقاطع چله های زیر و رو، بین تارها جهت تفکیک و تنظیم آنها قرار گرفته.]
bare board U تخته مدار بدون هیچ عنصری معمولاگ به تخته حافظه گفته میشود که هنوز هیچ قطعهای روی آن نصب نشده است
photodigital memory U سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com