English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
slowdown U کاستن سرعت یا میزان چیزی
slowdowns U کاستن سرعت یا میزان چیزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
decelerated U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerating U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerates U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerate U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decrement U میزان کاهش کاستن پلهای
pull up U کاستن سرعت اسب
back off U کاستن سرعت در سر پیچ
shut off U کاستن سرعت پیش از رسیدن به پیچ
tempo U میزان سرعت
tempos U میزان سرعت
allaying U از شدت چیزی کاستن
qualifies U ازبدی چیزی کاستن
qualify U ازبدی چیزی کاستن
allay U از شدت چیزی کاستن
allayed U از شدت چیزی کاستن
allays U از شدت چیزی کاستن
to take something off and pric U اندکی از بهای چیزی کاستن
dispraise U از بهای چیزی کاستن کم گرفتن
rates U ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
rate U ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
computing U میزان سرعت یا توانایی کامپیوتر برای انجام یک محاسبات
pinches U محکم گرفتن بیش از حد گوی بولینگ کاستن سرعت اسب قایق را بیش از حد بطرف بادبان بردن
pinch U محکم گرفتن بیش از حد گوی بولینگ کاستن سرعت اسب قایق را بیش از حد بطرف بادبان بردن
velocity gradiant U میزان تغییر سرعت سیال درواحد مسافت عمود بر خط جریان
spoiler U صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
isotach U خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
skews U میزان عدم تناسب چیزی
skewing U میزان عدم تناسب چیزی
to buoy something [up] U چیزی را به میزان بالا آوردن
skew U میزان عدم تناسب چیزی
skewing U میزان کردن چیزی به صورت نادرست
skews U میزان کردن چیزی به صورت نادرست
skew U میزان کردن چیزی به صورت نادرست
qualities U ماهیت چیزی یا میزان خوبی یا بدی آن
yardage U میزان و مقدار چیزی بحسب یارد
quality U ماهیت چیزی یا میزان خوبی یا بدی آن
slippage U میزان لغزش یا کم وزیادی چیزی از حد عادی ان
attrition rate U میزان کاهش توان رزمی نواخت فرسایش سرعت فرسایش
timing U تنظیم سرعت چیزی
pipeline U زمان بندی ورودیهای ریزپردازنده وقتی چیزی رخ نداده است برای افزایش سرعت
pipelines U زمان بندی ورودیهای ریزپردازنده وقتی چیزی رخ نداده است برای افزایش سرعت
bond albedo U نسبت میزان نور بازتابش شده به میزان نوربرخوردکرده
availability U میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
tune U میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tunes U میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
combined speed indicator U عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
speed ring U طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
inflow ratio U نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
burning rate U سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
indicated airspeed U سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
dragged U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
true air speed U سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
machine number U عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
rate of flame propagation U سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
tachometer U اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
variable ratio U گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
rate of pouring U سرعت سیلان سرعت جاری شدن
muzzle velocity U سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
inputted U فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input U فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
self adjusting U بخودی خود میزان شونده خود میزان
support U CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle U خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerated U سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerates U سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerate U سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic U با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerating U سرعت دادن سرعت گرفتن
disquantity U کاستن
lowered U کاستن از
lowering U کاستن از
subtracts U کاستن
lightened U کاستن
subtract U کاستن
draw off U کاستن
extenuatextent U کاستن
subtracted U کاستن
pare U کاستن
subrtraction U کاستن
lighten U کاستن
subtracting U کاستن
lower U کاستن از
pared U کاستن
rebates U کاستن
discounted U کاستن
decrease U کاستن
abates U کاستن
lessened U کاستن
abating U کاستن
lessening U کاستن
decreased U کاستن
abated U کاستن
abate U کاستن
lowers U کاستن از
lightening U کاستن
pull down U کاستن
reducing U کاستن
lessens U کاستن
to cut down U کاستن از
pares U کاستن
decreases U کاستن
to tone down U کاستن
rebate U کاستن
lessen U کاستن
detract U کاستن
detracted U کاستن
detracting U کاستن
detracts U کاستن
discounts U کاستن
lightens U کاستن
discount U کاستن
discounting U کاستن
reduces U کاستن
to fine down U کاستن
reduce U کاستن
mach hold U بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state U که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
diminishable U قابل کاستن
softened U خوابانیدن کاستن
soften U خوابانیدن کاستن
softens U خوابانیدن کاستن
decrement U کاستن پلهای
decompress U ازفشارهوا کاستن
cheapened U ازقیمت کاستن
cheapening U ازقیمت کاستن
disvalue U ازارزش کاستن
cheapens U ازقیمت کاستن
abirritate U ازحساسیت کاستن
to currail expensee U از هزینه کاستن
cheapen U ازقیمت کاستن
isobath U خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
declined U تنزل کردن کاستن
decline U تنزل کردن کاستن
disaffect U از علاقه و محبت کاستن
unweight U کاستن فشار اسکی
damping U کاستن ازنوسانات دستگاه
live load reduction U کاستن از بار زنده
declining U تنزل کردن کاستن
shortens U مختصر کردن کاستن
shortened U مختصر کردن کاستن
shorten U مختصر کردن کاستن
declines U تنزل کردن کاستن
extenuate U تخفیف دادن کاستن از
cut off velocity U سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
transonic U سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
air plot wind velocity U سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
defuses U خنثی کردن از وخامت کاستن
devaluing U از ارزش وشخصیت کسی کاستن
defused U خنثی کردن از وخامت کاستن
compensator U وسیلهای برای کاستن لگداسلحه
defuse U خنثی کردن از وخامت کاستن
defusing U خنثی کردن از وخامت کاستن
devalues U از ارزش وشخصیت کسی کاستن
devaluate U از ارزش وشخصیت کسی کاستن
devalue U از ارزش وشخصیت کسی کاستن
devalued U از ارزش وشخصیت کسی کاستن
fastest U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
derogate U کاستن عمل موهن انجام دادن
auxiliary contours U خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
declared speed U سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
airspeeds U سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeed U سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
kill spring U فرود با کاستن فشار بلندشدن و خم کردن زانو
webbing U نوارهای داخل کلاهخود برای کاستن فشار ضربه
i am afriad U برای کاستن ازاثرخبری که به کسی می دهند به کار می برند
stalling U برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
stall U برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
drafting U راندن پشت سر راننده جلوبرای کاستن فشار هوا
supersonic U هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
pull the pace U جلوافتادن و در نتیجه کاستن از فشار هوا برای نفرات عقب
in off U به کیسه انداختن گوی بیلیاردکه باعث کاستن امتیاز میشود
carburator restricter plate U صفحه فلزی روی کاربوراتوربرای کاستن هوای ورودی دراتومبیل
heavy and light system U روش کاستن وزن با اغاز باوزنه سنگین و ادامه با وزنههای سبکتر
to concern something U مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن]
command speed U سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
ground speed U سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
aircraft block speed U سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
sustained rate U سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
shave down U کوتاه کردن موی سر پیش ازمسابقه شنا جهت کاستن مقاومت در مقابل اب
suck wheels U رکاب زدن پشت سر دوچرخه سوار دیگر به منظور کاستن از فشار هوا
dimples U هریک از 633 فرورفتگی کوچک رگی گوی گلف برای کاستن کشش در هوا
dimple U هریک از 633 فرورفتگی کوچک رگی گوی گلف برای کاستن کشش در هوا
depth contour U خطوط میزان منحنی عمق میزان منحنی عمق اب
to watch something U مراقب [چیزی] بودن [توجه کردن به چیزی] [چیزی را ملاحظه کردن]
wheel sucker U دوچرخه سوار ماهر در ادامه مسیر پشت سر نفر دیگری برای کاستن از فشار هوا
dragway U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
calibrated air speed U سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
fasted U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
to stop somebody or something U کسی را یا چیزی را نگاه داشتن [متوقف کردن] [مانع کسی یا چیزی شدن] [جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی]
high speed U با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com