Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (40 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
free lance
U
کار کردن بدون وابستگی بحزب یا جماعتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
unattached
U
بدون وابستگی ورزشکار به باشگاه
off the point
U
بدون اینکه وابستگی داشته باشد
irrelevantly
U
بدون اینکه وابستگی داشته باشد
congregational
U
جماعتی
sidings
U
بستگی بحزب
siding
U
بستگی بحزب
unaligned
U
غیر وابسته بحزب
attachment
U
وابستگی
coherency
U
وابستگی
relation
U
وابستگی
coherence
U
وابستگی
proximity of blood
U
وابستگی
affinities
U
وابستگی
affinity
U
وابستگی
contingency
U
وابستگی
correlation
U
وابستگی
connexions
U
وابستگی
connection
U
وابستگی
contingencies
U
وابستگی
pertinence or nency
U
وابستگی
dependency
U
وابستگی
kindred
U
وابستگی
affiliation
U
وابستگی
affiliations
U
وابستگی
dependencies
U
وابستگی
dependence
U
وابستگی
interdependency
U
وابستگی
dependance
U
وابستگی
contiguity
U
وابستگی
interdependence
U
وابستگی
oral dependence
U
وابستگی دهانی
ties
U
اتحاد وابستگی
tie
U
اتحاد وابستگی
parentela
U
نسب وابستگی
contingency coefficient
U
ضریب وابستگی
intercorrelation
U
وابستگی درونی
interdependence
U
وابستگی متقابل
nasality
U
وابستگی به بینی
relationship
U
وابستگی نسبت
tobacco dependence
U
وابستگی به توتون
nodality
U
وابستگی به گره
vassalage
U
وابستگی بیعت
agnation
U
وابستگی پدری
relationships
U
وابستگی نسبت
pertinence
U
وابستگی دخل
dualistic dependency
U
وابستگی دوگانه
drug dependency
U
وابستگی دارویی
prospectiveness
U
وابستگی به اینده
disrelation
U
عدم وابستگی
clericalism
U
وابستگی به روحانیت
direct relationship
U
وابستگی مستقیم
export dependence
U
وابستگی صادرات
field dependence
U
وابستگی میدانی
relational
U
وابستگی رابطهای
sensuousness
U
وابستگی به حواس
contingency table
U
جدول وابستگی
pertinency
U
وابستگی دخل
dependence effect
U
اثر وابستگی
a newspaper's political affiliation
U
وابستگی سیاسی روزنامه ها
associations
U
وابستگی وابسته سازی
association
U
وابستگی وابسته سازی
symbiotic psychosis
U
روان پریشی وابستگی
bipartisanship
U
وابستگی بدو حزب
otherworldiness
U
وابستگی بجهان اینده
profaneness
U
وابستگی بچیزهای جسمانی
electron attachment
U
پیوستگی یا وابستگی الکترون
hardware dependent
U
وابستگی سخت افزاری
informally
U
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation
U
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
plebeianness
U
وابستگی به طبقه رنجبریا عوام
irrelatively
U
بی انکه وابستگی داشته باشد
mainstay
U
وابستگی عمده نقطه اتکاء
mainstays
U
وابستگی عمده نقطه اتکاء
unformed
U
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
run through
<idiom>
U
ازاول تا آخر بدون توقف کردن تمرین کردن
flat
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently
U
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest
U
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
deice
U
بدون یخ کردن
Taoism
U
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
degum
U
بدون صمغ کردن
denitrify
U
بدون نیترات کردن
disequilibrate
U
بدون تعادل کردن
unseam
U
بدون درز کردن
delouse
U
بدون شپش کردن
delouses
U
بدون شپش کردن
deloused
U
بدون شپش کردن
depolarize
U
بدون قطب کردن
delousing
U
بدون شپش کردن
parataxis
U
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
U
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unvoice
U
بدون صدا ادا کردن
ad-lib
U
بدون نوشته صحبت کردن
prejudged
U
بدون رسیدگی قضاوت کردن
prejudging
U
بدون رسیدگی قضاوت کردن
prejudges
U
بدون رسیدگی قضاوت کردن
ad-libbed
U
بدون نوشته صحبت کردن
prejudge
U
بدون رسیدگی قضاوت کردن
ad-libbing
U
بدون نوشته صحبت کردن
live in a small way
U
بدون سر و صدا زندگی کردن
ad-libs
U
بدون نوشته صحبت کردن
achylous
U
بدون کیلوس بدون قیلوس
unbranched
U
بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed
U
بدون اضطراب بدون کشش
offhand
U
بدون مقدمه بدون تهیه
lynch
U
بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
lynches
U
بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
lynched
U
بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
glide
U
پرواز کردن بدون نیروی موتور
do without
<idiom>
U
بدون هیچ چیزی کار کردن
glided
U
پرواز کردن بدون نیروی موتور
glides
U
پرواز کردن بدون نیروی موتور
to make a grab at women
U
عشقبازی کردن با زنها
[بدون رضایت زن]
to feel women up
U
عشقبازی کردن با زنها
[بدون رضایت زن]
to grope women
U
عشقبازی کردن با زنها
[بدون رضایت زن]
cold turkey
<idiom>
U
ترک کردن اعتیاد بدون دارو
obtruding
U
بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtrudes
U
بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtruded
U
بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtrude
U
بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
drip dry
U
خشک کردن پارچه بدون چلاندن ان
knock about
<idiom>
بدون برنامه ریزی سفر کردن
drip-dry
U
خشک کردن پارچه بدون چلاندن ان
no answer
[n/a]
[in forms]
U
بدون پاسخ
[در برگه برای پر کردن]
cohabited
U
با هم زندگی کردن بدون ازدواج رسمی
cohabit
U
با هم زندگی کردن بدون ازدواج رسمی
cohabiting
U
با هم زندگی کردن بدون ازدواج رسمی
smoothest
U
صاف کردن بدون اشکال بودن
smooths
U
صاف کردن بدون اشکال بودن
cohabits
U
با هم زندگی کردن بدون ازدواج رسمی
smoothed
U
صاف کردن بدون اشکال بودن
smooth
U
صاف کردن بدون اشکال بودن
adlib
U
بدون مقدمه صحبت کردن بمیل خود
Give the benefit of the doubt
<idiom>
U
[باور کردن اظهارات شخصی بدون مدرک]
roughdry
U
بدون صافکاری و اتو کشی خشک کردن
multi tasking
U
همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
multitasking
U
همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
To play for love .
U
عشقی بازی کردن ( بدون شرط بندی پولی )
pirating
U
بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
pirated
U
بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
pirates
U
بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
pirate
U
بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
to do without any thing
U
ازچیزی صرف نظرکردن بدون چیزی گذران کردن
goose step
U
رژه روی بابدن راست و بدون خم کردن زانو
standalone
U
که بدون نیاز به وسیله دیگر قابل کار کردن است
seamless integration
U
فرایندشامل کردن وسیله بانرم افزارجدیددر سیستم بدون مشکل
bottoming reamer
U
وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
licence
U
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licenses
U
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licences
U
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
radar correlation
U
درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
fans
U
بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
tile
U
مرتب کردن گروهی از پنجره ها به طوری که در کنار هم و بدون برخورد روی هم نمایش داده شوند
tiles
U
مرتب کردن گروهی از پنجره ها به طوری که در کنار هم و بدون برخورد روی هم نمایش داده شوند
fanned
U
بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
fanning
U
بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
fan
U
بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
intensive cultivation
U
اضافه کردن مقدار تولید از طریق افزایش عامل کار یا سرمایه بدون اینکه سطح زیر کشت زیادشود
earom
U
Only Read Alterableحافظه فقط خواندنی تغییرپذیرالکتریکی RO که میتواند بدون پاک کردن تمام اصلاعات ذخیره شده به طور انتخابی تغییرکند
rifle
U
توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
rifles
U
توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
goose step
U
رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
piracy
U
چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
dehydrogenize
U
هیدروژن چیزی را گرفتن بدون هیدروژن کردن
dehydrogenate
U
هیدروژن چیزی را گرفتن بدون هیدروژن کردن
recoilless
U
جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate
U
بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
innocent passage
U
مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
communication
U
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
trojan horse
U
برنامه وارد شده در سیستم توسط سک شخص کلاهبردار. یک تابع نامناسب انجام میدهد درحین کپی کردن اطلاعات در فایل با اولویت کمتر که از آن پس آن شخص بدون اجازه کاربر به آن دسترسی خواهد داشت
implied trust
U
امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
window
U
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
indubitable
U
بدون شک
ex-
U
بدون
ex
U
بدون
acheilos
U
بدون لب
i'll warrant
U
بدون شک
goalless
U
بدون گل
acheilous
U
بدون لب
undoubted
U
بدون شک
not nearctic
U
بدون
but
U
بدون
to a certainty
U
بدون شک
and no mistake
U
بدون شک
bottomless
U
بدون ته
without
U
بدون
doubtlessly
U
بدون شک
undoubtedly
U
بدون شک
unstressed
U
بدون مد
wanting
U
بدون
obtrusively
U
بدون حق
sans
U
بدون
free from error
<adj.>
U
بدون مشکل
by rote
U
بدون فکر
bareheaded
U
بدون کلاه
immaculate
<adj.>
U
بدون مشکل
without milk
U
بدون شیر
unfurnished
U
بدون اثاثیه
free of tax
[only after nouns]
<adj.>
U
بدون مالیات
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com