English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
comprehensive job U کاری که کلیه اجزا ان در رشته واحدی مجتمع شود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dips U Package Line in Dual وسیلهای که روی ان یک مدار مجتمع نصب میشود بسته درون برنامه دو واحدی
dip U Package Line in Dual وسیلهای که روی ان یک مدار مجتمع نصب میشود بسته درون برنامه دو واحدی
nephrogenic U ایجادشده در کلیه منشعب از کلیه
hotter U کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hot U کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hottest U کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
null U رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fill U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fills U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
ingradient U اجزا
facture U اجزا
thready U رشته رشته باصدای باریک
compartmentalizing U تبدیل به اجزا کردن
compartmentalizes U تبدیل به اجزا کردن
compartmentalises U تبدیل به اجزا کردن
compartmentalised U تبدیل به اجزا کردن
compartmentalising U تبدیل به اجزا کردن
compartmentalize U تبدیل به اجزا کردن
compartmentalized U تبدیل به اجزا کردن
dual U دو واحدی
five unit code U کد پنج واحدی
isomeric U متشابه الترکیب دارای همان اجزا
resolutions U قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
resolution U قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
breaker U وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند
breakers U وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند
DBA U ول اجزا و نگهداری سیستم پایگاه داده ها است
modified milk U شیری که اجزا ان را کم وزیاد کرده بکودکان می خوراتتد
c U استفاده مشابه از کامپیوتر و سایر اجزا در فرآیند
chaining U اتصال اجزا با استفاده از روش زنجیره سرگردان
desalination plant U واحدی جهت گرفتن املاح
qualitative analysis U تجزیه جهت تشخیص اجزا متشکله ماده یا مخلوطی
casings U جعبه پوشش که کامپیوتر و سایر اجزا در آن قرار دارند
casing U جعبه پوشش که کامپیوتر و سایر اجزا در آن قرار دارند
integrate circuit transistor U ترانزیستور در مدار مجتمع ترانزیستور مجتمع
fathom U واحدی از عمق اب برابر با صد و هشتادسانتی متر
facsimile transceiver U واحدی برای انتقال و دریافت الکترونیکی
fathomed U واحدی از عمق اب برابر با صد و هشتادسانتی متر
fathoming U واحدی از عمق اب برابر با صد و هشتادسانتی متر
modular accounting package U برنامه پیش نوشته حسابداری واحدی
microprocessors U واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
fathoms U واحدی از عمق اب برابر با صد و هشتادسانتی متر
microprocessor U واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
clocks U مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند
pound cake U کلوچه یا که وزت اجزا عمده هر کدام یک پاوندیا گیروانکه است
clock U مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند
storing U واحدی در سیستم کامپیوتری برای ذخیره اطلاعات
cadre U واحدی ازقبیل قضایی واداری ونظامی وغیره
store U واحدی در سیستم کامپیوتری برای ذخیره اطلاعات
cadres U واحدی ازقبیل قضایی واداری ونظامی وغیره
neper U واحدی که نسبت اسکالر دوجریان را نشان میدهد
fibrillation U رشته رشته سازی
fiberize U رشته رشته کردن
threads U رشته رشته شدن
thread U رشته رشته شدن
decibels U واحدی برای اندازه گیری شدت وضعف صدا
decibel U واحدی برای اندازه گیری شدت وضعف صدا
post- U وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
posted U وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
posts U وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
post U وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
decibel U واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند
decibels U واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند
acres U واحدی برای مساحت سطح زمین برابر 7404 متر مربع
acre U واحدی برای مساحت سطح زمین برابر 7404 متر مربع
cylinder block U بلوک واحدی که سیلندرهای یک موتور پیستونی خطی که با مایع خنک مشوند رادربرمیگیرد
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
nibble U به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbling U به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbled U به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbles U به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
kidney U کلیه
kidneys U کلیه
all U کلیه
all- U کلیه
reins U کلیه ها
renal gravel U حصات کلیه
all hands U کلیه پرسنل
entireforce U کلیه قوا
all men U کلیه مردم
nephroptosis U کلیه متحرک
nephralgia U قولنج کلیه
reniform U شبیه کلیه
all arms U کلیه نیروها
reniform U کلیه مانند
renal U وابسته به کلیه ها
floating kidney U کلیه متحرک
renal gravel U ریک کلیه
entireforce U کلیه نیرو
renal calculus U ریگ کلیه
paranephric U مجاور کلیه
torches U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes U راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torched U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
ornis U کلیه مرغان یک سرزمین
paranephros U غده روی کلیه
tenantary U کلیه مستاجرین یک ملک
reins U محل کلیه در بدن
against all risks U در براب کلیه خطرات
azoth U علاج کلیه دردها
board U تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
boarded U تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
the total population U تمامی نفوس کلیه جمعیت
chronic renal disease [CRD] U نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
chronic kidney failure [CKF] U نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
all available U کلیه توپخانه حاضر به تیر
chronic renal failure [CRF] U نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
kidney stone [Calculus renalis] U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
demesne U کلیه زمین مایملک یک شخص
The ship and all its crew were lost . U کشتی با کلیه سر نشینانش گه ( مفقود ) شد
disclaim all liability U کلیه بدهیها را انکار کردن
renal calculus [Calculus renalis] U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
syngraph U سندی که به مهر و امضا کلیه
Chronic kidney disease [CKD] U نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
the t. population U کلیه جمعیت همه مردم
nephrolith U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
stringing U خطوط خاتم کاری و منبت کاری
pence for any thing U میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
adrenal U مشتق از غده یا ترشح غددفوق کلیه
tenantry U اجاره داری کلیه مستاجرین یک ملک
adrenocortical U وابسته به قشر غدهء فوق کلیه
fauna U کلیه جانوران یک سرزمین یایک زمان
flora U کلیه گیاهان یک سرزمین گیاه نامه
avifauna U کلیه مرغان یک سرزمین پرندگان یک ناحیه
To sweep the board . U کلیه موانع واشکالات را از سر راه برداشتن
nephrosis U بیماری کلیه که بیشترلولههای کلیوی را مبتلامیکند
complex U مجتمع
complexes U مجتمع
colony U مجتمع
colonies U مجتمع
compound weave U بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
showdowns U چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
All wages were scaled up to 15 per cent . U کلیه دستمزدها به میزان 15درصد افزایش یا فتند
showdown U چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
troop test U ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
cortin U ماده فعاله قشر غده فوق کلیه
All thing considered. U باتوجه به کلیه مسایل (تمام جوانب امر )
To pool resources to gether . U کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
corporative state U حکومتی که صاحبان کلیه مشاغل در ان شریک باشند
suet U چربی سخت دور کلیه وکمر گوسفند
Cicim U جاجیم و یا کلیه بافت های ساده کفپوش
integration U مجتمع سازی
biocinosis U مجتمع زیستی
port complex U مجتمع بندری
integrated circuit U مدار مجتمع
integrate transmission line U خط انتقال مجتمع
integrated circuit U مدار مجتمع IC
assemble U مجتمع کردن
assembled U مجتمع کردن
assembles U مجتمع کردن
integrated program U برنامه مجتمع
regroup U مجتمع شدن
integrate circuit U مدار مجتمع
i.c. U مدار مجتمع
tail clusters U ابگیرهای مجتمع
cell assembly U مجتمع یاختهای
integrate U مجتمع کردن
integrates U مجتمع کردن
integrating U مجتمع کردن
integrate electronics U الکترونیک مجتمع
integrate resistor U مقاومت مجتمع
regroups U مجتمع شدن
regrouping U مجتمع شدن
hardware U مدارهای مجتمع
regrouped U مجتمع شدن
integrate system U سیستم مجتمع
sierra U رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
formalism U اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور
We ought to (should)examineit in all itsaspects. U باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم
gentelmen's agreement U کلیه توافقهایی که مستند به اسنادرسمی و امضا شده نباشد
banc U جلسهای که با حضور کلیه قضات یک دادگاه تشکیل شود
integrate magnetic circuit U مدار مغناطیسی مجتمع
monolithic integrated circuit U مدار مجتمع یکپارچه
integrated software U نرم افزار مجتمع
integrate electronic component U قطعه الکترونیکی مجتمع
vector data aggregate U بردار اطلاعات مجتمع
join up U مجتمع کردن هواپیماها
integrate logic circuit U مدار منطقی مجتمع
medium scale integration U مدار مجتمع با دو قطعه
integrate transmission system U سیستم انتقال مجتمع
microcircuit U مدار مجتمع پیچیده
idp U پردازش داده مجتمع
integrated data processing U پردازش داده مجتمع
glid U تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
syynostosis U ترکیب دو استخوان وتکمیل استخوان واحدی
This is contray to all moral principles ( codes ) . U این کار مخالف کلیه اصول وضوابط اخلاقی است
watershed management U کلیه عملیات مربوط به اصلاح و نگهداری و بهره برداری از انجیرها
farraginous U تلفیق کننده کلیه شرایط واخلاقهای متفاوت وجنسهای مخالف
garrison forces U قوای پادگانی کلیه یکانهای مستقردر یک پایگاه یا منطقه یاتاسیسات
identity matrix U ماتریسی مربع که در ان کلیه عناصرقطر اصلی یک و سایر عناصرصفر باشند
commercial center [American] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
mall U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail park U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com