English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to get anything out of the way U کاری را ازمیان برداشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
To co away with . To remove. To eliminate . U ازمیان برداشتن
surmount U ازمیان برداشتن
to sweep away U ازمیان برداشتن
surmounts U ازمیان برداشتن
surmounting U ازمیان برداشتن
surmounted U ازمیان برداشتن
transcribing U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribed U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribe U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribes U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
from among U ازمیان
To be lost . To disappear . U ازمیان بر افتادن
to pass off U ازمیان رفتن
from the dead U ازمیان مردگان
abolish ازمیان بردن
wiping U ازمیان بردن
abrogate U ازمیان بردن
wipes U ازمیان بردن
across U ازمیان ازوسط
wipe U ازمیان بردن
wiped U ازمیان بردن
chiasma U امیزش ازمیان یا از پهنا
abrogates U ملغی ازمیان بردن
abolishing U ازمیان بردن منسوخ کردن
abolishes U ازمیان بردن منسوخ کردن
to wriggle one's way U بزحمت ازمیان گروهی بیرون امدن
embryoctony U ازمیان بردن یافاسدکردن جنین درزهدان
slewing rate U نرخ عبور یک کاغذ سفید ازمیان چاپگر
hard-up U جاده شیب دارکه ازمیان پیش ساحل بگذرد
demoratize U بی جرات کردن ازمیان بردن حس شهامت وانتظامات ارتش
hard up U جاده شیب دارکه ازمیان پیش ساحل بگذرد
to walk the chalk U بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
e f t a (european free trade association U فنلاند که تعرفه گمرکی و سود بازرگانی را درمعاملات فیمابین خود ازمیان برداشته اند
blow torch U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes U راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torching U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
stringing U خطوط خاتم کاری و منبت کاری
pence for any thing U میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
glid U تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
logogriph U نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
flaws U مو برداشتن
flaw U مو برداشتن
delete U برداشتن
moistening U نم برداشتن
glom U برداشتن
ingather U برداشتن
to take up U برداشتن
include U در برداشتن
includes U در برداشتن
ingether U برداشتن
removing U از جا برداشتن
countertrace U برداشتن از
deleting U برداشتن
lifted U برداشتن
lifting U برداشتن
lifts U برداشتن
remove U برداشتن
remove U از جا برداشتن
removes U برداشتن
removes U از جا برداشتن
deleted U برداشتن
removing U برداشتن
deletes U برداشتن
lift U برداشتن
to mop up U برداشتن
to pull off U برداشتن
pickup U برداشتن
to pick up U برداشتن
take up U برداشتن
to run away with U برداشتن
pick up U برداشتن
sublate U برداشتن
take U برداشتن
takes U برداشتن
to fly to arms U سلاح برداشتن
removing U برداشتن مهر
to break step U غلط پا برداشتن
spoon U با قاشق برداشتن
decodes U برداشتن رمز
flaw U ترک برداشتن
heave U خیز برداشتن
flaws U ترک برداشتن
to have one's p taken U عکس برداشتن
unhood U سرپوش برداشتن از
spooned U با قاشق برداشتن
feet U پاچنگال برداشتن
break step U غلط پا برداشتن
shuffle off U به عجله برداشتن
snap up U تند برداشتن
remove U برداشتن مهر
transcribing U رونوشت برداشتن
remove slag U سرباره را برداشتن
transcribes U رونوشت برداشتن
removes U برداشتن مهر
picturize U فیلم برداشتن از
heaved U خیز برداشتن
unveils U حجاب برداشتن
transcribed U رونوشت برداشتن
transcribe U رونوشت برداشتن
run away with U برداشتن و در رفتن
to d. the cloth U رومیزی را برداشتن
spooning U با قاشق برداشتن
unmasked U نقاب برداشتن از
twisting U تاب برداشتن
off take rudder U سکان برداشتن
to receive a wound U زخم برداشتن
to take the photograph of U عکس برداشتن از
to take off U برداشتن بردن
step U قدم برداشتن
step U گام برداشتن
stepping U قدم برداشتن
stepping U گام برداشتن
to carry arms U سلاح برداشتن
unmasks U نقاب برداشتن از
ingether U خرمن برداشتن
unmasking U نقاب برداشتن از
make a copy of U رونوشت برداشتن
twists U تاب برداشتن
unmask U نقاب برداشتن از
eliding U ازاخر برداشتن
elides U ازاخر برداشتن
spoons U با قاشق برداشتن
decoded U برداشتن رمز
decode U برداشتن رمز
demountable U قابل برداشتن
dequeue U برداشتن اقلام یک صف
emarginate U برداشتن حاشیه از
give up U دست برداشتن از
warp U تاب برداشتن
warped U تاب برداشتن
warps U تاب برداشتن
uncap U سر پوش برداشتن از
uncap U کلاه از سر برداشتن
unveil U حجاب برداشتن
unveiled U حجاب برداشتن
unveiling U حجاب برداشتن
elide U ازاخر برداشتن
elided U ازاخر برداشتن
twist U تاب برداشتن
crack U شکاف برداشتن
map U نقشه برداشتن از
poll U نمونه برداشتن
polled U نمونه برداشتن
maps U نقشه برداشتن از
cracks U شکاف برداشتن
gait U گام برداشتن
clearance U برداشتن مانع
polls U نمونه برداشتن
list U سیاهه برداشتن
cease U دست برداشتن
desist U دست برداشتن
machined U براده برداشتن
machine U براده برداشتن
machines U براده برداشتن
resign U دست برداشتن
to come at a bound <idiom> U خیز برداشتن
pace U شیوه گام برداشتن
remove the seal from U مهر چیزی را برداشتن
racing of motor U دور برداشتن موتور
paces U شیوه گام برداشتن
untread U بعقب گام برداشتن
crack U شکاف برداشتن ترکیدن
withdraws U عقب کشیدن برداشتن
paced U شیوه گام برداشتن
to lift up one's hand U دست بدعا برداشتن
defused U فیوز بمب را برداشتن
defuses U فیوز بمب را برداشتن
cracks U شکاف برداشتن ترکیدن
defusing U فیوز بمب را برداشتن
disburden U بار از دوش برداشتن
decontrol U دست از کنترل برداشتن
yerk U هل دادن شکاف برداشتن
curl U تاب برداشتن فردادن
curled U تاب برداشتن فردادن
to have two strings to one bow U با یک دست دو هندوانه برداشتن
work in U مشکلات را از میان برداشتن
curls U تاب برداشتن فردادن
To pluck ones eyebrows. U زیر ابرو برداشتن
to lift one's hand U دست به سوگند برداشتن
defuse U فیوز بمب را برداشتن
overcrop U زیاد حاصل برداشتن از
multiplicate U چندین نسخه برداشتن از
leave alone <idiom> U دست از سر کسی برداشتن
to sel a person a pup U کلاه کسیرا برداشتن
to take notes of U یاد داشت برداشتن از
ingather U انباشتن خرمن برداشتن
racing of generator U دور برداشتن مولد
to whisk away or off U تند بردن برداشتن
fracturing U مو برداشتن قطعات و وسایل
fractures U مو برداشتن قطعات و وسایل
fractured U مو برداشتن قطعات و وسایل
fracture U مو برداشتن قطعات و وسایل
to run away with U برداشتن ودر رفتن
withdraw U عقب کشیدن برداشتن
photograph U عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
strides U گام های بلند برداشتن
degreasing U از بین بردن یا برداشتن گریس
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com