English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 196 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cottage industries U کارگاه خانگی
cottage industry U کارگاه خانگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
resident engineer U مهندس مقیم در کارگاه ساختمانی یا نماینده مهندس مشاور در کارگاه
homelike U خانگی
homebred U خانگی
home like U خانگی
domestic U خانگی
domiciliary U خانگی
home-grown U خانگی
free-range U خانگی
households U خانگی
home-made <adj.> U خانگی
household U خانگی
indoor U خانگی
homespun U بافت خانگی
firesides U زندگی خانگی
sparrow U گنجشگ خانگی
fireside U زندگی خانگی
hens U مرغ خانگی
house party U دوره خانگی
house party U مجالس خانگی
house-parties U دوره خانگی
house-parties U مجالس خانگی
house-party U دوره خانگی
house-party U مجالس خانگی
store room U انبار خانگی
store-room U انبار خانگی
store-rooms U انبار خانگی
home computer U کامپیوتر خانگی
home computers U کامپیوتر خانگی
hen U مرغ خانگی
sparrows U گنجشگ خانگی
gecko U مارمولک خانگی
burion U سهره خانگی
linnet U سهره خانگی
Home appliances U لوازم خانگی
cottage industries U فرآورد خانگی
cottage industry U فرآورد خانگی
houseplant U گیاه خانگی
houseplants U گیاه خانگی
lares and penates U بتهای خانگی
lar n U خدای خانگی
dishabille U جامه خانگی
domestic consumption U مصرف خانگی
domestic fuel U سوخت خانگی
domestic waste water U فاضلاب خانگی
home consumption U مصرف خانگی
home work U کار خانگی
homer U کبوتر خانگی
household economy U اقتصاد خانگی
Home appliances U وسایل خانگی
homing pigeons U کبوتر خانگی
Calor Gas U گاز خانگی
homing pigeon U کبوتر خانگی
home-brew U مشروبات خانگی
home brew U مشروبات خانگی
mouses U موش خانگی
mouse U موش خانگی
poultry U مرغ خانگی ماکیان
eight bit system U کامپیوتر خانگی کوچک
homemade U خانگی خانه بافت
john barleycorn U مشروب الکلی خانگی
jersey giant U نژاد ماکیان خانگی بزرگ
runt U کبوتر خانگی درشت کوتوله
runts U کبوتر خانگی درشت کوتوله
domesticity U زندگانی خانگی رام شدگی
minorca U مرغ خانگی سواحل مدیترانه
atelier U کارگاه
engineering workshop U کارگاه
industrial unit U کارگاه
sculptors U کارگاه
sculptoris U کارگاه
detectives U کارگاه
detective U کارگاه
workshops U کارگاه
shopboard U کارگاه
plant U کارگاه
plants U کارگاه
field U کارگاه
shops U کارگاه
shop U کارگاه
shopped U کارگاه
fielded U کارگاه
fields U کارگاه
workhouse U کارگاه
workhouses U کارگاه
sculptor U کارگاه
workshop U کارگاه
establishment U کارگاه
establishments U کارگاه
audio U و معمولاگ در کامپیوترهای خانگی استفاده میشود
giblet U احشاء خوراکی مرغ خانگی وغیره
studio U کارگاه کارخانه
lathe shop U کارگاه تراشکاری
sited U کارگاه ساختمانی
field shop U کارگاه صحرایی
welding shop U کارگاه جوشکاری
job office U دفتر کارگاه
studio U کارگاه هنری
carpet workshop U کارگاه قالیبافی
sites U کارگاه ساختمانی
manufactory U کاردستی کارگاه
works inspector U بازرس کارگاه
exhaust fan U هواکش کارگاه
site manager U رئیس کارگاه
site clearance U تخلیه کارگاه
production U فرآورده کارگاه
smith's shop U کارگاه اهنگری
site U کارگاه ساختمانی
pilot plant U کارگاه نمونه
milling shop U کارگاه فرزکاری
engineering workshop U کارگاه صنعتی
shopped U کارگاه تعمیرگاه
shops U کارگاه تعمیرگاه
looming U کارگاه بافندگی
automatic turning shop U کارگاه تراشکاری
shop U کارگاه تعمیرگاه
plants U تجهیزات کارگاه
atelier U کارگاه هنری
building sites U کارگاه ساختمانی
building site U کارگاه ساختمانی
deadman U کارگاه برفی
loomed U کارگاه بافندگی
assembly shop U کارگاه مونتاژ
studios U کارگاه هنری
studios U کارگاه کارخانه
loom U کارگاه بافندگی
artist's workshop studio U کارگاه هنری
looms U کارگاه بافندگی
plant U تجهیزات کارگاه
Videotex U تحویل اطلاعات خانگی الکترونیکی متن تصویری
workroom U اتاق کار کارگاه
acid restoring plant U کارگاه بازیابی اسید
sweatshops U کارگاه بهره کشی
plant records U امار تجهیزات کارگاه
pullery U کارگاه پوست تراشی
sweatshop U کارگاه بهره کشی
plants U محل کارخانه یا کارگاه
workshops U اتاق کار کارگاه
workshop U اتاق کار کارگاه
plant U محل کارخانه یا کارگاه
shipyards U کارگاه کشتی سازی
winding shop U کارگاه سیم پیچی
acid recovery plant U کارگاه بازیابی اسید
pattern shop U کارگاه مدل سازی
electroplating shop U کارگاه عملیات گالوانیزهای
storage pile U انبار مصالح در کارگاه
shipyard U کارگاه کشتی سازی
ball joint vise U گیره ساچمهای کارگاه
machine shop U کارگاه محاسبات ماشینی
molding shop U کارگاه قالب گیری
an out match U مسابقهای که بیرون از زمین بازی خانگی برپا کنند
craftshop U کارگاه هنرهای دستی تفریحی
pouring bay U کارگاه کوچک ریخته گری
on site concrete U بتن ساخته شده در کارگاه
mix in place U تهیه بتن در خود کارگاه
forges U ساختن کوره یا کارگاه اهنگری
maintenance shop U کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
forge U ساختن کوره یا کارگاه اهنگری
ex works U تحویل در کنار کارگاه یاکارخانه
personal U ریز کامپیوتر کم هزینه برای مصارف خانگی و تجاری سبک
hauled U فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
hauls U فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
stances U طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
dockyard U کارگاه کشتی سازی shipyard : syn
dockyards U کارگاه کشتی سازی shipyard : syn
stance U طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
haul U فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
hauling U فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
Most home helps prefer to live out. U بسیاری از کارگران خانگی ترجیح می دهند بیرون از خانه زندگی کنند .
lithography U کارگاه تهیه فیلم و زینک کتاب و مجله
haul road U راه مخصوص حمل مصالح ساختمانی به کارگاه
compacting U مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی
compacted U مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی
compact U مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی
homes U ریز کامپیوتر طراحی شده برای مصرف خانگی که برنامههای کاربردی آن شامل آموزش
home U ریز کامپیوتر طراحی شده برای مصرف خانگی که برنامههای کاربردی آن شامل آموزش
compacts U مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی
fitting shop U کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
bench check U کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
compacts U نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
electronic U سیستم خرید از خانه با استفاده از کاتالوگهای کامپیوتری و پرداخت با کارت اعتباری همگی توسط ترمینال کامپیوتر خانگی
compact U نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
compacting U نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
compacted U نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
free haul U در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند
operating bridge U پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
composite demand U تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
peignoir U قطیفه لباسی زنانه لباس خانگی زنانه
Viewdata U سیستم خانگی تحویل اطلاعات که از طریق ان استفاده کنندگان می توانند بطورمحاورهای از تلویزیونهای محلی خود به پایگاه داده مرکزی دسترسی پیدا کنند داده نما
relative humidity U رطوبت نسبی [مقدار این رطوبت در فضای کارگاه بافت حائز اهمیت بوده و کم یا زیاد بودن آن اثر مستقیم بر کار بافنده می گذارد.]
MSX U استاندارد سخت افزار و نرم افزار برای کامپیوترهای خانگی که می توانند از نرم افزار متغیر استفاده کنند
strikes U اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strike U اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
balance earth works U یک اندازه بودن حجم خاک برداری با حجم خاک ریزی در یک کارگاه
Safavid period U دوران صفویه [اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.]
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com