Perdic | کارگاه اهنگری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 163 (8 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	smith's shop U	کارگاه اهنگری

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	forge U	ساختن کوره یا کارگاه اهنگری
	forges U	ساختن کوره یا کارگاه اهنگری
Other Matches

	resident engineer U	مهندس مقیم در کارگاه ساختمانی یا نماینده مهندس مشاور در کارگاه
	drop froge U	اهنگری کردن حدیدهای اهنگری حدیدهای
	forging U	اهنگری
	smith's shop U	اهنگری
	smithy U	اهنگری
	smithcraft U	اهنگری
	smithery U	اهنگری
	smithies U	اهنگری
	stithy U	دکان اهنگری
	forging grade steel U	فولاد اهنگری
	forging crack U	اهنگری شکافی
	forging burst U	اهنگری انفجاری
	forgeable U	قابل اهنگری
	forgeability U	قابلیت اهنگری
	crucible U	بوته اهنگری
	crucibles U	بوته اهنگری
	sledge U	چکش اهنگری
	forge U	اهنگری کردن
	swage U	سنبه اهنگری
	forges U	کوره اهنگری
	forges U	اهنگری کردن
	furnace forge U	اهنگری کورهای
	smith U	اهنگری کردن
	black smith, hand hammer U	چکش اهنگری
	buldozer U	کوره اهنگری
	buldozer U	ماشین اهنگری
	black smiths, sledge hammer U	پتک اهنگری
	tuyere U	دهانه دم اهنگری
	sledges U	چکش اهنگری
	blanker U	حدیده اهنگری
	drop forging U	اهنگری سقوطی
	vise U	گیره اهنگری
	drop forging press U	پرس اهنگری حدیدهای
	smithies U	فلز فروشی اهنگری
	anvil block U	سندان مخصوص اهنگری
	drop hammer U	پتک خودکار اهنگری
	drop hammer die U	حدیده اهنگری گرم
	hot forging die U	حدیده اهنگری گرم
	cold pressed forging U	اهنگری فشاری سرد
	drop press U	پتک خودکار اهنگری
	swage U	قالب یا پرس اهنگری
	open die forging U	اهنگری حدیده ازاد
	smithy U	فلز فروشی اهنگری
	black smiths, top swage U	قالب و سنبه اهنگری
	hot working brass U	برنج قابل اهنگری
	hot forge U	اهنگری کردن گرم
	hollow forge U	اهنگری کردن مجوف
	forged steel U	فولاد اهنگری شده
	forge pig iron U	اهن خام اهنگری
	forging U	قطعه اهنگری کوره کاری
	cold swage U	اهنگری کردن در حالت سرد
	three square U	سوهان اهنگری دارای مقطع مثلث شکل
	detectives U	کارگاه
	detective U	کارگاه
	atelier U	کارگاه
	field U	کارگاه
	shopboard U	کارگاه
	sculptoris U	کارگاه
	industrial unit U	کارگاه
	engineering workshop U	کارگاه
	workshops U	کارگاه
	establishments U	کارگاه
	shops U	کارگاه
	workhouse U	کارگاه
	establishment U	کارگاه
	shopped U	کارگاه
	plant U	کارگاه
	shop U	کارگاه
	plants U	کارگاه
	workhouses U	کارگاه
	workshop U	کارگاه
	sculptor U	کارگاه
	fielded U	کارگاه
	fields U	کارگاه
	sculptors U	کارگاه
	loom U	کارگاه بافندگی
	cottage industries U	کارگاه خانگی
	looms U	کارگاه بافندگی
	plants U	تجهیزات کارگاه
	welding shop U	کارگاه جوشکاری
	looming U	کارگاه بافندگی
	pilot plant U	کارگاه نمونه
	studio U	کارگاه کارخانه
	studios U	کارگاه هنری
	site U	کارگاه ساختمانی
	site clearance U	تخلیه کارگاه
	studios U	کارگاه کارخانه
	studio U	کارگاه هنری
	milling shop U	کارگاه فرزکاری
	manufactory U	کاردستی کارگاه
	site manager U	رئیس کارگاه
	sites U	کارگاه ساختمانی
	sited U	کارگاه ساختمانی
	lathe shop U	کارگاه تراشکاری
	job office U	دفتر کارگاه
	loomed U	کارگاه بافندگی
	cottage industry U	کارگاه خانگی
	exhaust fan U	هواکش کارگاه
	shopped U	کارگاه تعمیرگاه
	shops U	کارگاه تعمیرگاه
	production U	فرآورده کارگاه
	automatic turning shop U	کارگاه تراشکاری
	atelier U	کارگاه هنری
	assembly shop U	کارگاه مونتاژ
	artist's workshop studio U	کارگاه هنری
	carpet workshop U	کارگاه قالیبافی
	deadman U	کارگاه برفی
	works inspector U	بازرس کارگاه
	plant U	تجهیزات کارگاه
	building site U	کارگاه ساختمانی
	field shop U	کارگاه صحرایی
	building sites U	کارگاه ساختمانی
	shop U	کارگاه تعمیرگاه
	engineering workshop U	کارگاه صنعتی
	sweatshops U	کارگاه بهره کشی
	sweatshop U	کارگاه بهره کشی
	storage pile U	انبار مصالح در کارگاه
	winding shop U	کارگاه سیم پیچی
	workroom U	اتاق کار کارگاه
	pullery U	کارگاه پوست تراشی
	workshop U	اتاق کار کارگاه
	plant U	محل کارخانه یا کارگاه
	plants U	محل کارخانه یا کارگاه
	molding shop U	کارگاه قالب گیری
	machine shop U	کارگاه محاسبات ماشینی
	shipyards U	کارگاه کشتی سازی
	ball joint vise U	گیره ساچمهای کارگاه
	pattern shop U	کارگاه مدل سازی
	shipyard U	کارگاه کشتی سازی
	acid restoring plant U	کارگاه بازیابی اسید
	plant records U	امار تجهیزات کارگاه
	workshops U	اتاق کار کارگاه
	acid recovery plant U	کارگاه بازیابی اسید
	electroplating shop U	کارگاه عملیات گالوانیزهای
	craftshop U	کارگاه هنرهای دستی تفریحی
	on site concrete U	بتن ساخته شده در کارگاه
	maintenance shop U	کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
	mix in place U	تهیه بتن در خود کارگاه
	pouring bay U	کارگاه کوچک ریخته گری
	ex works U	تحویل در کنار کارگاه یاکارخانه
	dockyard U	کارگاه کشتی سازی shipyard : syn
	stances U	طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
	hauling U	فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
	stance U	طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
	haul U	فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
	hauls U	فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
	hauled U	فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
	dockyards U	کارگاه کشتی سازی shipyard : syn
	lithography U	کارگاه تهیه فیلم و زینک کتاب و مجله
	haul road U	راه مخصوص حمل مصالح ساختمانی به کارگاه
	fitting shop U	کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
	bench check U	کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
	free haul U	در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند
	operating bridge U	پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
	cold swaging machine U	دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
	relative humidity U	رطوبت نسبی [مقدار این رطوبت در فضای کارگاه بافت حائز اهمیت بوده و کم یا زیاد بودن آن اثر مستقیم بر کار بافنده می گذارد.]
	strike U	اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
	strikes U	اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
	balance earth works U	یک اندازه بودن حجم خاک برداری با حجم خاک ریزی در یک کارگاه
	Safavid period U	دوران صفویه [اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.]