English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 167 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cementation U کارهای سیمانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
backgrounds U سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
background U سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
cement flooring U کف سیمانی
cement concrete U بتن سیمانی
cement screed U اندود سیمانی
concrete pipe U لوله سیمانی
blocks U بلوک سیمانی
cement mortar U ملات سیمانی
cement mortar coating U پوشش سیمانی
cement tile U کاشی سیمانی
cement adhesive U چسبندگی سیمانی
cement coat U اندود سیمانی
cement bound macadam U ماکادام سیمانی
block U بلوک سیمانی
blocked U بلوک سیمانی
portland cement concrete U بتن سیمانی پرتلند
block lining U پوشش با بلوک سیمانی
hydraulic cement U سیمانی که در زیر اب میگیرد
cementation U سیمانی شدن باتری
terrazzo U موزاییک سیمانی مرمر نما
corps de logis U [بلوک سیمانی اصلی در ساختمان]
expanding cement U سیمانی که زیر اب سفت میشود سیمان قابل انبساط
cyclopean U [معماری ترکیب شده با شکلهای نامنظم در بلوک سیمانی]
grout curtain U لایه سیمانی تزریق شدهای که در زیر پی سد مانع تراوشات میگردد
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
wirework U کارهای سیمی
preliminary works U کارهای مقدماتی
temporary works U کارهای موقت
the galleys U کارهای سخت
incidental works U کارهای اتفاقی
auxiliary work U کارهای اضافی
diabolism U کارهای شیطانی
daily round U کارهای روزانه
earth work U کارهای خاکی
emergency works U کارهای اضطراری
previous work U کارهای قبلی
miscellaneous works U کارهای مختلف
Travaux preparatoires U کارهای مقدماتی
hatchet man <idiom> U کارهای سیاسی
interior affairs U کارهای درونی
meshwork U کارهای مشبک
lunces U کارهای غریب
customs agent U واسطه کارهای گمرکی
navvy U کارگر کارهای خاکی
navvies U کارگر کارهای خاکی
diabolize U کارهای شیطانی کردن
welfare work U کارهای عام المنفعه
foppery U جلفی کارهای جلف
Arrears of work . Back log of work . U کارهای عقب افتاده
light housekeeping U کارهای خانه داری
mundane affairs U کارهای این جهان
public works U کارهای ساختمانی همگانی
light housekeeping U کارهای سبک خانکی
logjam U کارهای عقب افتاده
inhouse work U کارهای داخلی تاسیسات
chore U کارهای عادی و روزمره
chores U کارهای عادی و روزمره
chickens come home to roost <idiom> U چوب کارهای گذشته را خوردن
donkeywork U کارهای عادی وروزمره خرکاری
downswing U تنزل کارهای تجارتی وغیره
land girl n U دختری که کارهای صحرایی میکرد
outgeneral U در کارهای جنگی پیش افتادن از
to pry into a person affairs U در کارهای کسی فضولی کردن
A series of city improvement works. U یکرشته کارهای عمرانی شهری
automatons U ماشینی که کارهای انسان را میکند
pile-ups U انباشتگی کارهای عقب افتاده
I cant figure that girl out . U از کارهای او چیزی نمی فهمم
pile-up U انباشتگی کارهای عقب افتاده
erection crane U جراثقال برای کارهای ساختمانی
earthworks U خاک کاری کارهای خاکی
scheduling U برنامه ریزی کارهای اجرائی
automaton U ماشینی که کارهای انسان را میکند
to finish off U کارهای دست باخر را انجام دادن
to pick on U برای کارهای دشواربرگزیدن بستوه اوردن
ship's serviceman U مسئول کارهای دفتری وخدماتی ناو
peonage U استفاده از غلام برای کارهای بندگی
up to one's ears in work <idiom> U کارهای زیاد برای انجام داشتن
fieldwork U کارهای صحرایی :زمین پیمایی ومانندان
he has no enterprise U دل ندارد که به کارهای مهم دست بزند
He is most suitable for brain work . U خیلی بدرد کارهای فکری می خورد
basket weave pattern U طرح شطرنجی که در کارهای بنایی بکارمیرود
apery U میمون صفتی کارهای بوزینه وار
self- U سیستمی که خود را با کارهای مختلف تط بیق میدهد
data clerk U فردی که در یک مجموعه کامپیوتری کارهای دفترانجام میدهد
tine U دندانه ماشینهائی که کارهای خاکی انجام میدهند
cycle time U مدت لازم جهت انجام کارهای دوره
wright U کسی که به کارهای ماشینی و ساختن ان اشتغال دارد
utility U تاسیسات ووسایل رفاهی کارهای عمومی یا خدماتی
tasks U ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
task U ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
supercargo U مباشر کارهای بازرگانی وفروش کالا در کشتی
e. of pleas U دادگاهی که اصولا برای رسیدگی به کارهای مالی بود
dissave U ذخیره خود را برای کارهای جاری خرج کردن
Ergonomics U [مطالعه در ارتباطات بین کارهای انسانی، کار پژوهی]
audit U توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
audited U توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
auditing U توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
audits U توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
diagram U نموادری که ترتیب کارهای پردازش شده را نشان میدهد
diagrams U نموادری که ترتیب کارهای پردازش شده را نشان میدهد
yard man U کسیکه برای اداره کارهای طویله اجیر میشود
coordination U سازماندهی کارهای پیچیده همزمان کردن دو یا چند فرآیند
I am just a pen – pusher . U قلم صد تا یک غاز می زنم (کارهای دفتری یا نگارشی کم درآمد )
coordinate U سازماندهی کارهای پیچیده تا به طور کارا مناسب شوند
queued U تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
queueing U تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
queues U تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
overseer of the poor U ماموری که رسیدگی به بی نوایان و برخی کارهای دیگریک ناحیه میکند
procuratrix U زنی که در خانقاه راهبات کارهای غیر روحانی رااداره میکند
congregationalism U استقلال هرکلیسا برای اداره کارهای قضایی وانتظامی خود
office U استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
parochialism U محدودیت فکری و دلبستگی به انجام کارهای محلی و ناحیهای محدود
queue U تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
dramatics U کارهای هنری وخارج ازبرنامه دبیرستان و دانشکده روش نمایش
offices U استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
parish clerk U کشیش یا عامی که متصدی برخی کارهای کلیسای بخش می گرد د
personal assistant فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد
thaumaturge U کسیکه که کارهای خارق العاده ومعجزه نما میکند خرق عادت کن
payola U وام غیر مستقیم ومخفی که برای کارهای تجارتی داده میشود
prints U فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
printed U فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
productive U مدت زمانی که یک کامپیوتر میتواند کارهای بدون خطا را انجام دهد
verification U بررسی صحت کارکردن یک سیستم و مناسب بودن آن برای کارهای موردنظر
jobs U تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
interlude U تابع ابتدایی کوچک در آغاز برنامه که کارهای تصدیق را انجام میدهد
interludes U تابع ابتدایی کوچک در آغاز برنامه که کارهای تصدیق را انجام میدهد
job U تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
print U فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
streamed U تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
stream U تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
streams U تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
apl U زبان برنامه نویسی سطح بالا قابل استفاده در کارهای علمی و ریاضی
foregrounding U اجرای کارهای با حق تقدم بالا برای برنامه ها در سیستم عامل چند منظوره
vacation sittings U جلسات دادگاه که در فاصله دو اجلاس برای کارهای مهم و ضروری تشکیل میشود
foreground U فضایی در سیستم عامل چند منظوره که کارهای با حق تقدم بالا و برنامه ها اجرا می شوند
pl/ U زبان برنامه نویسی سطح بالا در کارهای ارتباطی و علمی روی کامپیوترهای بزرگ
language U زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
languages U زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
bureaus U ادارهای که داده را از حالت برنامه DTP یا رسم ذخیره شده روی دیسک به صورت کارهای هنری تبدیل میکند
basics U سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
bureau U ادارهای که داده را از حالت برنامه DTP یا رسم ذخیره شده روی دیسک به صورت کارهای هنری تبدیل میکند
basic U سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
TDS U سیستم کامپیوتری که معمولاگ کارهای دستهای را پردازش میکند تا وقتی که وقفه رخ دهد و سپس منابع را به تراکنش جدید اختصاص میدهد
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
flexibility U توانایی سخت افزار یا نرم افزار برای تط ابق با موقعیتها یا کارهای مختلف
algorithm U قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
algorithms U قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
mastered U کامپیوتر در سیستم چند پردازنده که سایر پردازنده ها و کارهای اختصاص داده شده را کنترل میکند
master U کامپیوتر در سیستم چند پردازنده که سایر پردازنده ها و کارهای اختصاص داده شده را کنترل میکند
masters U کامپیوتر در سیستم چند پردازنده که سایر پردازنده ها و کارهای اختصاص داده شده را کنترل میکند
fancy work U سوزن دوزی ذوقی یاتفننی کارهای ذوقی
pirate U ایجاد کپی از کارهای دارای حق کپی غیرقانونی
pirating U ایجاد کپی از کارهای دارای حق کپی غیرقانونی
pirated U ایجاد کپی از کارهای دارای حق کپی غیرقانونی
pirates U ایجاد کپی از کارهای دارای حق کپی غیرقانونی
robot U وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robots U وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
to fly with the owl U کارهای شبانه کردن شبگردی کردن
top U روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
dedicated U کامپیوتری در شبکه که به چاپگر متصل است و وفیفه مدیریت کارهای چاپ و صنعت چاپ کاربران در شبکه را بر عهده دارد
general porpose U کارهای عمومی مصارف عمومی
ego loss programming U تنظیم کارهای برنامه نویسی بطوریکه اعتبار موفقیت یاگناه شکست باید بجای یک برنامه نویس میان چندبرنامه نویس تقسیم گردد
elegant U یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
contingency option program U برنامه راه کارهای احتمالی برنامه عملیات مختلف احتمالی
final act سندی است که در پایان کار کنفرانس تنظیم میشود وخلاصه کارهای کنفرانس ونتایج حاصله از آن و تعهدات و موافقتهای ناشیه از آن ونیز مسائلی که جنبه فرعی دارند مانند توصیه ها وارزوهای اعضا کنفرانس را در بردارد
paperless U شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com