Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
inhouse work
U
کارهای داخلی تاسیسات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
utility
U
تاسیسات ووسایل رفاهی کارهای عمومی یا خدماتی
noncontiguous facility
U
تاسیسات دور از یکان یاقسمت مربوط تاسیسات خارج از محوطه قسمتی
air landing facility
U
تاسیسات مخصوص پیاده شدن از راه هوا تاسیسات فرودهوایی
backgrounds
U
سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
background
U
سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
caretaker status
U
وضعیت منتظر استفاده تاسیسات ذخیره تاسیسات منتظر اشغال
incretion
U
ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
internal defense
U
پدافند داخلی پایداری داخلی
internal structure
U
ساختمان داخلی سازه داخلی
squawk
U
مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawked
U
مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawks
U
مخابره داخلی ارتباط داخلی
exchanged stabilization fund
U
مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
storage
U
1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
facilities
U
تاسیسات
services
U
تاسیسات
installations
U
تاسیسات
maintenance
U
تاسیسات
plants
U
تاسیسات
facility
U
تاسیسات
plant
U
تاسیسات
installation
U
تاسیسات
crane installation
U
تاسیسات بالابر
cooling plant
U
تاسیسات سردکننده
radar installation
U
تاسیسات رادار
port installations
U
تاسیسات بندری
physical security
U
تامین تاسیسات
built in engine
U
موتور تاسیسات
renewal
U
نوسازی تاسیسات
confinement facility
U
تاسیسات زندان
sports facility
U
تاسیسات ورزشی
renewals
U
نوسازی تاسیسات
naval establishment
U
تاسیسات دریایی
three phase installation
U
تاسیسات سه فاز
telecommunication installation
U
تاسیسات ارتباطات
training facilities
U
تاسیسات اموزشی
treatment facility
U
تاسیسات بهداری
treatment facility
U
تاسیسات پزشکی
lighting plant
U
تاسیسات روشنایی
sintering plant
U
تاسیسات زینتر
active installation
U
تاسیسات فعال
physical security
U
حفافت تاسیسات
air facility
U
تاسیسات هوایی
air inst alations
U
تاسیسات هوایی
shore stablishment
U
تاسیسات ساحلی
critical facility
U
تاسیسات حساس
hospital benefit
U
تاسیسات بیمارستانی
border installations
U
تاسیسات مرزی
fiscal station
U
تاسیسات سریال
heating installation
U
تاسیسات حرارتی
blast furnace plant
U
تاسیسات کوره بلند
heat treating equipment
U
تاسیسات عملیات حرارتی
low voltage plant
U
تاسیسات فشار ضعیف
high head plant
U
تاسیسات فشار قوی
ancillary facilities
U
تاسیسات پشتیبانی تقویتی تاسیسات تقویتی پشتیبانی
gurantee period
U
دوره نگهداری تاسیسات
granulating plant
U
تاسیسات یا واحد گرانولاسیون
low voltage installation
U
تاسیسات فشار ضعیف
physical
U
فیزیکی مربوط به تاسیسات
public works
U
تاسیسات عام المنفعه
power plants
U
تاسیسات جریان قوی
agglomerating plant
U
واحد یا تاسیسات زینتر
maintenance
U
نگهداری از تاسیسات یاساختمان
class ii installation
U
تاسیسات اماد طبقه 2
air conditioning plant
U
تاسیسات تهویه مطبوع
nuclear power plant
U
تاسیسات انرژی هستهای
power installation
U
تاسیسات جریان قوی
power plant
U
تاسیسات جریان قوی
class i installation
U
تاسیسات اماد طبقه 1
power generating plant
U
تاسیسات تولید نیرو
inactive installation
U
تاسیسات یا یکانهای بلااستفاده
open hearth plant
U
تاسیسات کوره زیمنس مارتین
high frequency heating equipment
U
تاسیسات حرارتی فرکانس بالا
cryptofacility
U
تاسیسات مربوط به مخابرات رمز
dressing plant
U
تاسیسات تهیه سنگ معدن
continous tinning line
U
تاسیسات قلع کاری دائمی
roll up
U
جمع اوری کردن تاسیسات
continous casting plant
U
تاسیسات ریخته گری دائمی
previous work
U
کارهای قبلی
Travaux preparatoires
U
کارهای مقدماتی
miscellaneous works
U
کارهای مختلف
incidental works
U
کارهای اتفاقی
meshwork
U
کارهای مشبک
preliminary works
U
کارهای مقدماتی
wirework
U
کارهای سیمی
temporary works
U
کارهای موقت
the galleys
U
کارهای سخت
interior affairs
U
کارهای درونی
emergency works
U
کارهای اضطراری
hatchet man
<idiom>
U
کارهای سیاسی
auxiliary work
U
کارهای اضافی
lunces
U
کارهای غریب
cementation
U
کارهای سیمانی
earth work
U
کارهای خاکی
diabolism
U
کارهای شیطانی
daily round
U
کارهای روزانه
sewerage requipment
U
تاسیسات شبکه جمع اوری فاضلاب
inactive beds
U
میزان تاسیسات بلااستفاده پزشکی یا بیمارستانی
capital budget
U
بودجه اصلاحات و ایجاد تاسیسات جدید
low voltage system
U
شبکه ی فشار ضعیف تاسیسات فشارضعیف
air facility
U
تاسیسات مخصوص هدایت عملیات هوایی
air inst alations
U
تاسیسات مخصوص هدایت عملیات هوایی
welfare work
U
کارهای عام المنفعه
navvy
U
کارگر کارهای خاکی
light housekeeping
U
کارهای سبک خانکی
light housekeeping
U
کارهای خانه داری
Arrears of work . Back log of work .
U
کارهای عقب افتاده
chores
U
کارهای عادی و روزمره
navvies
U
کارگر کارهای خاکی
chore
U
کارهای عادی و روزمره
logjam
U
کارهای عقب افتاده
mundane affairs
U
کارهای این جهان
diabolize
U
کارهای شیطانی کردن
customs agent
U
واسطه کارهای گمرکی
public works
U
کارهای ساختمانی همگانی
foppery
U
جلفی کارهای جلف
impluse voltage testing plant
U
ازمایشگاه فشار ضربهای تاسیسات ازمایش فشارضربهای
automaton
U
ماشینی که کارهای انسان را میکند
earthworks
U
خاک کاری کارهای خاکی
chickens come home to roost
<idiom>
U
چوب کارهای گذشته را خوردن
donkeywork
U
کارهای عادی وروزمره خرکاری
I cant figure that girl out .
U
از کارهای او چیزی نمی فهمم
pile-up
U
انباشتگی کارهای عقب افتاده
pile-ups
U
انباشتگی کارهای عقب افتاده
A series of city improvement works.
U
یکرشته کارهای عمرانی شهری
land girl n
U
دختری که کارهای صحرایی میکرد
downswing
U
تنزل کارهای تجارتی وغیره
outgeneral
U
در کارهای جنگی پیش افتادن از
erection crane
U
جراثقال برای کارهای ساختمانی
to pry into a person affairs
U
در کارهای کسی فضولی کردن
automatons
U
ماشینی که کارهای انسان را میکند
scheduling
U
برنامه ریزی کارهای اجرائی
wharfage
U
استفاده ازاسکله وبارانداز و تاسیسات وابسته به اسکله یالنگرگاه
He is most suitable for brain work .
U
خیلی بدرد کارهای فکری می خورد
he has no enterprise
U
دل ندارد که به کارهای مهم دست بزند
basket weave pattern
U
طرح شطرنجی که در کارهای بنایی بکارمیرود
fieldwork
U
کارهای صحرایی :زمین پیمایی ومانندان
peonage
U
استفاده از غلام برای کارهای بندگی
apery
U
میمون صفتی کارهای بوزینه وار
ship's serviceman
U
مسئول کارهای دفتری وخدماتی ناو
to finish off
U
کارهای دست باخر را انجام دادن
to pick on
U
برای کارهای دشواربرگزیدن بستوه اوردن
up to one's ears in work
<idiom>
U
کارهای زیاد برای انجام داشتن
target array
U
نمودار گرافیک نیروها و تاسیسات و وضعیت دشمن در منطقه هدف
task
U
ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
tine
U
دندانه ماشینهائی که کارهای خاکی انجام میدهند
tasks
U
ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
cycle time
U
مدت لازم جهت انجام کارهای دوره
wright
U
کسی که به کارهای ماشینی و ساختن ان اشتغال دارد
data clerk
U
فردی که در یک مجموعه کامپیوتری کارهای دفترانجام میدهد
supercargo
U
مباشر کارهای بازرگانی وفروش کالا در کشتی
self-
U
سیستمی که خود را با کارهای مختلف تط بیق میدهد
checked
U
دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
checks
U
دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
check
U
دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
e. of pleas
U
دادگاهی که اصولا برای رسیدگی به کارهای مالی بود
coordination
U
سازماندهی کارهای پیچیده همزمان کردن دو یا چند فرآیند
auditing
U
توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
dissave
U
ذخیره خود را برای کارهای جاری خرج کردن
coordinate
U
سازماندهی کارهای پیچیده تا به طور کارا مناسب شوند
audits
U
توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
yard man
U
کسیکه برای اداره کارهای طویله اجیر میشود
diagrams
U
نموادری که ترتیب کارهای پردازش شده را نشان میدهد
diagram
U
نموادری که ترتیب کارهای پردازش شده را نشان میدهد
audit
U
توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
audited
U
توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
Ergonomics
U
[مطالعه در ارتباطات بین کارهای انسانی، کار پژوهی]
I am just a pen – pusher .
U
قلم صد تا یک غاز می زنم (کارهای دفتری یا نگارشی کم درآمد )
mysticism
U
در عرصه سیاست به استفاده ازروشهای پیچیده و اسرارامیزدر تاسیسات سیاسی اطلاق میشود
dramatics
U
کارهای هنری وخارج ازبرنامه دبیرستان و دانشکده روش نمایش
parochialism
U
محدودیت فکری و دلبستگی به انجام کارهای محلی و ناحیهای محدود
congregationalism
U
استقلال هرکلیسا برای اداره کارهای قضایی وانتظامی خود
offices
U
استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
overseer of the poor
U
ماموری که رسیدگی به بی نوایان و برخی کارهای دیگریک ناحیه میکند
queue
U
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
queued
U
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
parish clerk
U
کشیش یا عامی که متصدی برخی کارهای کلیسای بخش می گرد د
queues
U
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
office
U
استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
procuratrix
U
زنی که در خانقاه راهبات کارهای غیر روحانی رااداره میکند
queueing
U
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
printed
U
فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
productive
U
مدت زمانی که یک کامپیوتر میتواند کارهای بدون خطا را انجام دهد
job
U
تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
print
U
فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
personal assistant
فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد
jobs
U
تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
prints
U
فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
interludes
U
تابع ابتدایی کوچک در آغاز برنامه که کارهای تصدیق را انجام میدهد
thaumaturge
U
کسیکه که کارهای خارق العاده ومعجزه نما میکند خرق عادت کن
streams
U
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
streamed
U
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
stream
U
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
verification
U
بررسی صحت کارکردن یک سیستم و مناسب بودن آن برای کارهای موردنظر
payola
U
وام غیر مستقیم ومخفی که برای کارهای تجارتی داده میشود
interlude
U
تابع ابتدایی کوچک در آغاز برنامه که کارهای تصدیق را انجام میدهد
apron
U
لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
aprons
U
لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
foregrounding
U
اجرای کارهای با حق تقدم بالا برای برنامه ها در سیستم عامل چند منظوره
apl
U
زبان برنامه نویسی سطح بالا قابل استفاده در کارهای علمی و ریاضی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com