English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 97 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
personnel selection U کارمند گزینی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
staffed U با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
staffs U با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
staff U با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
monogyny U یک زن گزینی
monogamy U یک شو گزینی
line switching U خط گزینی
canalization U ره گزینی
message switching U پیام گزینی
accommodation U بوم گزینی
accommodations U بوم گزینی
branching U شاخه گزینی
permselectivity U نفوذ گزینی
domiciliation U مسکن گزینی
object choice U شیئی گزینی
regioselectivity U جهت گزینی
monandry U یک همسر گزینی
switching U راه گزینی
channelling U راه گزینی
item selection U پرسش گزینی
error choice technique U شیوه خطا گزینی
bank switching U راه گزینی محدوده
circuit switching U راه گزینی مداری
switching network U شبکه راه گزینی
context switching U راه گزینی قرینه
word choice test U ازمون واژه گزینی
switching center U مرکز راه گزینی
polygyny U چند زوجه گزینی
switching variable U متغیر راه گزینی
switch theory U نظریه راه گزینی
drive channelling U راه گزینی سائق
line switching U راه گزینی خطی
automatic message switching U راه گزینی خودکار پیام
packet switching U راه گزینی بسته کوچک
automatic mode switching U راه گزینی حالت خودکار
self selection U انتخاب کالا توسط مشتری خود گزینی
employee U کارمند
inquisitionist U کارمند
member of staff U کارمند
jobholder U کارمند
member U کارمند
members U کارمند
official U کارمند
white collar employee U کارمند
understaffed U کم کارمند
civil servant [British E] U کارمند دولت
officer U کارمند دولت
official U کارمند دولت
office-holders U کارمند دولت
office-holder U کارمند دولت
public officer [American E] U کارمند دولت
clerks U دفتردار کارمند
recruits U کارمند تازه
employee U مستخدم زن کارمند
recruit U کارمند تازه
staffers U کارمند اداره
staffer U کارمند اداره
recruited U کارمند تازه
white-collar U کارمند دفتری
white collar U کارمند دفتری
recruiting U کارمند تازه
insiders U کارمند داخلی
probationers U کارمند استاژ
clerk U دفتردار کارمند
probationer U کارمند استاژ
insider U کارمند داخلی
incorporator U کارمند اتحادیه
employe U مستخدم زن کارمند
contact field technician U کارمند فنی
probationers U کارمند تحت ازمایش
civil servant U مستخدم یا کارمند دولت
civil servants U مستخدم یا کارمند دولت
understaffed U دچار کمبود کارمند
timekeepers U کارمند ثبت اوقات
probationer U کارمند تحت ازمایش
timekeeper U کارمند ثبت اوقات
salaried U کارمند حقوق بگیر
town clerk U کارمند شهرداری یافرمانداری
officer U مامور کارمند اداری
officers U مامور کارمند اداری
gasman U کارمند ادارهی گاز
gasmen U کارمند ادارهی گاز
rtegistrar U کارمند اداره ثبت
clerks U کارمند دفتری فروشنده مغازه
clerk U کارمند دفتری فروشنده مغازه
registrar U کارمند اداره ثبت مدیر دروس
registrars U کارمند اداره ثبت مدیر دروس
pooled U عده کارمند اماده برای انجام امری
pools U عده کارمند اماده برای انجام امری
pool U عده کارمند اماده برای انجام امری
golden handshake U پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
golden handshakes U پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
polygamy U چند همسری چند همسر گزینی
Boxing Day U اولین روز کار بعد از عید کریسمس که طی آن به پستچی و کارمند و غیره هدیه میدهند
polyandry U چند شوهری چند شو گزینی
yamen U اداره یا مقام رسمی مندرین یا کارمند دارای رتبه اداره دولتی
Being a junior clerk is a far cry from being a manager . U کارمند عادی بودن کجا و رئیس بودن کجا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com