Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sawmill
U
کارخانه اره کشی ماشین اره کشی
sawmills
U
کارخانه اره کشی ماشین اره کشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
plant
U
ماشین الات کارخانه
plants
U
ماشین الات کارخانه
install
U
قرار دادن ماشین در شرکت یا کارخانه
installing
U
قرار دادن ماشین در شرکت یا کارخانه
installs
U
قرار دادن ماشین در شرکت یا کارخانه
compensation trading
U
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
downtime
U
مدتی که کارخانه کار نمیکند مدت استراحت ماشین وکارخانه درشبانه روز
engineering works
U
کارخانه ماشین سازی
rolling mill
U
ماشین غلتک دار کارخانه شیشه جام
turnery
U
کارخانه تراش ماشین تراش
Other Matches
self binder
U
ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal
U
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed .
U
نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
machinist
U
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinists
U
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
productions
U
ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
production
U
ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
cybernetics
U
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
bench lathe
U
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machined
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machine
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machines
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machined
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
fax
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler
U
کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxes
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler
U
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill
U
ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
assemble
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler
U
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
house work
U
کارخانه
factories
U
کارخانه
shops
U
کارخانه
shopped
U
کارخانه
manufactory
U
کارخانه
workplace
U
کارخانه
work
U
کارخانه
worked
U
کارخانه
shop
U
کارخانه
workhouses
U
کارخانه
workplaces
U
کارخانه
factory-spun
U
نخ کارخانه ای
coopery
U
کارخانه
plant
U
کارخانه
workhouse
U
کارخانه
works
U
کارخانه
factory
U
کارخانه
plants
U
کارخانه
plant mixing
U
امیختن در کارخانه
chimney stalk
U
دودکش کارخانه
industrialists
U
کارخانه دار
smeltery
U
کارخانه گدازگری
smelting plant
U
کارخانه ذوب
manufacturer
U
صاحب کارخانه
ice plant
U
کارخانه یخ ساز
plant mixing
U
اختلاط در کارخانه
plant construction
U
ساختمان کارخانه
plants
U
نبات کارخانه
pilot plant
U
کارخانه نمونه
plant
U
نبات کارخانه
works superintendent
U
مدیر کارخانه
works inspector
U
بازرس کارخانه
generating plant
U
کارخانه برق
spinning
U
کارخانه نخریسی
sirenic
U
سوت کارخانه
lock out
U
تعطیل کارخانه
manufacturers
U
صاحب کارخانه
generating station
U
کارخانه برق
studios
U
کارگاه کارخانه
car factory
U
کارخانه خودروسازی
industrialist
U
کارخانه دار
cut back
U
تعطیل کارخانه
cast steel plant
U
کارخانه فولادریزی
cotton mill
U
کارخانه نخ ریسی
spinning factory
U
کارخانه نخ ریسی
cotton factory
U
کارخانه نخ ریسی
copper smelting plant
U
کارخانه ذوب مس
cement plant
U
کارخانه سیمان
packinghouse
U
کارخانه کنسروسازی
manufacturing
U
کارخانه دار
studio
U
کارگاه کارخانه
bookbindery
U
کارخانه صحافی
mills
U
کارخانه نورد
gas works
U
کارخانه گاز
fulling mill
U
کارخانه قصاری
mill
U
کارخانه نورد
sheds
U
کارخانه سرپوشیده
factory chimney
U
دودکش کارخانه
shedding
U
کارخانه سرپوشیده
ex mill
U
تحویل در کارخانه
ex factory
U
تحویل در کارخانه
shed
U
کارخانه سرپوشیده
electric plant
U
کارخانه برق
gasworks
U
کارخانه گاز
packingplant
U
کارخانه کنسروسازی
brewery
U
کارخانه ابجوسازی
installations
U
کارخانه نصب
manufaturer
U
صاحب کارخانه
siren
U
سوت کارخانه
sirens
U
سوت کارخانه
power house
U
کارخانه برق
power stations
U
کارخانه برق
installation
U
کارخانه نصب
power station
U
کارخانه برق
He is running ( runs ) the factory .
U
او کارخانه را می گرداند
breweries
U
کارخانه ابجوسازی
out
<adv.>
U
بیرون از کارخانه
manufactoring plant
U
کارخانه تولیدی
plant
U
محل کارخانه یا کارگاه
stonework
U
کارخانه سنگ بری
contractor plant
U
کارخانه پیمان کار
concrete plant
U
کارخانه بتن سازی
concreting plant
U
کارخانه بتن سازی
creamery
U
کارخانه کره گیری
glassworks
U
کارخانه شیشه گری
mill
U
کارخانه اسیاب کردن
dye works
U
کارخانه رنگ سازی
tinwork
U
کارخانه قلع کاری
saw mill
U
کارخانه اره کشی
tin smelting plant
U
کارخانه ذوب قلع
dockyards
U
کارخانه کشتی سازی
dockyard
U
کارخانه کشتی سازی
metallurgical plant
U
کارخانه ذوب اهن
ship yard
U
کارخانه کشتی سازی
printworks
U
کارخانه چیت بافی
energy plant
U
کارخانه تولید نیرو
mills
U
کارخانه اسیاب کردن
firmer
U
کارخانه موسسه بازرگانی
gas works tar
U
قطران کارخانه گاز
shipyards
U
کارخانه کشتی سازی
shipyard
U
کارخانه کشتی سازی
nailery
U
کارخانه میخ سازی
cotton spinner
U
صاحب کارخانه نخ ریسی
iron foundry
U
کارخانه ذوب اهن
ashery
U
کارخانه نمک قلیاسازی
firm
U
کارخانه موسسه بازرگانی
cotton-mills
U
کارخانه ریسندگی پنبه ای
pottery factory
U
کارخانه چینی سازی
plants
U
محل کارخانه یا کارگاه
shop
U
کارخانه خرید کردن
powder mill
U
کارخانه باروت سازی
coking plant
U
کارخانه ذغال سازی
gas works
U
کارخانه تولید گاز
foundry
U
کارخانه ذوب فلز
wirework
U
کارخانه سیم سازی
foundry
U
کارخانه گداز فلز
firms
U
کارخانه موسسه بازرگانی
firmest
U
کارخانه موسسه بازرگانی
foundries
U
کارخانه ذوب فلز
shopped
U
کارخانه خرید کردن
ropewalk
U
کارخانه طناب سازی
lock out
U
بسته شدن کارخانه
smeltery
U
کارخانه ذوب فلزات
computer integrated manufactureing
U
کارخانه کاملا" اتوماتیک
field
U
خارج اداره یا کارخانه
salt works
U
کارخانه نمک سازی
lead works
U
کارخانه سرب گدازی
shops
U
کارخانه خرید کردن
fields
U
خارج اداره یا کارخانه
fielded
U
خارج اداره یا کارخانه
foundries
U
کارخانه گداز فلز
the machine is in operation
U
ماشین در گردش است ماشین دایر است
digital computer
U
ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
automated teller machine
U
ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
d.c. machine
U
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
distillery
U
کارخانه یا محل تقطیر رسومات
saltern
U
کارخانه یا معدن استخراج نمک
distilleries
U
کارخانه یا محل تقطیر رسومات
factory team
U
تیم کارخانه اتومبیل سازی
sheet roller
U
کارخانه نورد ورق فلزی
dairy farm
U
مزرعه یا کارخانه لبنیات سازی
grindery
U
کارخانه تیزکنی افزارکفش دوزی
sawmill
U
کارخانه چوب بری والوارسازی
sawmills
U
کارخانه چوب بری والوارسازی
computer aided factory management
U
مدیریت کارخانه با استفاده ازکامپیوتر
to start up something
U
دستگاهی
[کارخانه ای]
را راه انداختن
[مهندسی]
laboratorial
U
ازمایشگاهی مربوط به کارخانه شیمیائی یاداروسازی
power plant
U
کارخانه برق نیروی محرکه هواپیماواتومبیل
rolling mill
U
کارخانه تولید ورق اهن وفولاد
to put something into operation
U
دستگاهی
[کارخانه ای]
را راه انداختن
[مهندسی]
Its no joke running a factory .
U
اداره کردن یک کارخانه شوخی نیست
power plants
U
کارخانه برق نیروی محرکه هواپیماواتومبیل
cost in use
U
هزینه تملک و بهره برداری از ساختمان یا کارخانه
blueprint
U
تجدید ساختمان اتومبیل طبق مشخصات کارخانه
blueprints
U
تجدید ساختمان اتومبیل طبق مشخصات کارخانه
Jacquard loom
U
ماشین بافندگی ژاکارد
[این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
set value
U
تنظیمات در کارخانه تعیین شده
[رایانه شناسی]
[مهندسی]
default setting
U
تنظیمات در کارخانه تعیین شده
[رایانه شناسی]
[مهندسی]
default value
U
تنظیمات در کارخانه تعیین شده
[رایانه شناسی]
[مهندسی]
d , top concept
U
تدابیر مخصوص رساندن اماداز کارخانه یا سکو تا خط جبهه
default
U
تنظیمات در کارخانه تعیین شده
[رایانه شناسی]
[مهندسی]
equipment
U
وسایل مورد نیاز برای کار در یک کارخانه یا شرکت
finery
U
زر و زیور جامه پر زرق و برق کارخانه تصفیه فلزات
feed stock
U
مواد اولیه که جهت تولید به کارخانه وارد میشود
shipyards
U
کارخانه کشتی سازی کارخانجات دریایی قسمت تعمیر ناوها
shipyard
U
کارخانه کشتی سازی کارخانجات دریایی قسمت تعمیر ناوها
preprogrammed
U
که در کارخانه برنامه ریزی شده است تا تابعی را انجام دهد
assembly
U
کارخانهای که واحدهای آن از قط عاتی از کارخانه هایی دیگر و در کنار هم جمع شده اند
technical observer
U
بازرس یا نافر فنی کارخانه در یکانهای رزمی که نافربه طرز استفاده از وسیله میباشد
marketing
U
بررسی روشهای پخش و توزیع کالااز لحظه خروج از کارخانه تا رسیدن به دست مشتری
owenism
U
اصول عقاید رابرت اون کارخانه دار انگلیس در قرن 91 که شاید بتوان منشاء سوسیالیزم نوینش دانست
incorporating mill
U
کارخانهای که اجزای باروت دران امیخته میشوند کارخانه باروت سازی
producer's goods
U
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
iron master
U
رئیس کارخانه اهن سازی یا اهن ریزی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com