English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
credit card U کارت یاورقه خرید نسیه
credit cards U کارت یاورقه خرید نسیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
credit purchase U خرید نسیه
electronic U سیستم خرید از خانه با استفاده از کاتالوگهای کامپیوتری و پرداخت با کارت اعتباری همگی توسط ترمینال کامپیوتر خانگی
card U کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
cards U کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
close price U دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
purchase request U درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
post card U کارت غیررسمی که تمبر روی ان چسبانده بجای کارت پستال است
calibration card U کارت خصلت یابی توپخانه کارت تنظیم بی سیم یا وسایل دیگر
leading edge U اولین لبه کارت پانچ که وارد کارت خوان میشود
card U وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
cards U وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
field buying U خرید کردن در صحرا خرید محلی
on credit U نسیه
credit U نسیه
credited U نسیه
on trust U نسیه
crediting U نسیه
credits U نسیه
on tick U نسیه
cards U کارت تبریک کارت عضویت
card U کارت تبریک کارت عضویت
name tag U کارت معرفی کارت اسم
credit sale U بیع نسیه
credit sale U نسیه فروختن
forward sale U نسیه فروختن
sell on credit U نسیه فروختن
credit sale U فروش نسیه
sales for the account U فروش نسیه
credits U ستون بستانکار نسیه
credited U ستون بستانکار نسیه
crediting U ستون بستانکار نسیه
credit U ستون بستانکار نسیه
A bird in the hand is worth two in the bush. <proverb> نقد رو بچسب تا نسیه.
A bird in the hand is worth two in the bush. <proverb> سیلی نقد به از حلوای نسیه.
ticked U چوبخط زدن نسیه بردن
ticks U چوبخط زدن نسیه بردن
truster U نسیه دهنده توکل کننده
tick U چوبخط زدن نسیه بردن
purchase price variance U سپرده اختلاف قیمت خرید سپرده تضمینی خرید
adapter U کارت جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. این کارت داده کامپیوتری را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند تا قابل ارسال در کابل شبکه باشد
qualification card U کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
order U خرید سفارش خرید
emergency medical tag U کارت معالجه اورژانس کارت مراجعه به اورژانس
central purchase U خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
to t. a cusomer for goods U کالای نسیه به مشتری دادن توگلایاردوی اعتباعجنس به مشتری دادن
purchase U خرید
purchased U خرید
bond servant U زر خرید
purchases U خرید
underwrite U خرید
underwrites U خرید
underwrote U خرید
buy U خرید
purchasing U خرید
shopping U خرید
buying U خرید
underwritten U خرید
procurement U خرید
buys U خرید
bondwoman U زن زر خرید
underwriting U خرید
oniomania U جنون خرید
businesses U خرید یا فروش
dealing U خرید و فروش
short covering U پیش خرید
real estate U خرید زمین
regional purchase U خرید محلی
bid U پیشنهاد خرید
bids U پیشنهاد خرید
redemption yield U بازده خرید
bulk buying U خرید فله
field buying U خرید در صحرا
hire purchase U خرید اقساطی
to make a purchase U خرید کردن
purchasing office U قسمت خرید
purchasing power U قدرت خرید
purchasing power U توان خرید
counter purchase U خرید متقابل
open purchase U خرید ازاد
rebuy U خرید مکرر
purchase order U سفارش خرید
purchase order U دستور خرید
purchase notice agreements U پیمان خرید
purchase notice agreements U قراردادهای خرید
buys U خرید کردن
purchasable U باب خرید
dear bought U گران خرید
purchase rate U نرخ خرید
procurement cycle U دوره خرید
purchasing patterns U الگوی خرید
purchasing officer U مسئول خرید
purchasing officer U مامور خرید
purchasing office U دفتر خرید
purchasing department U دفتر خرید
purchasing department U قسمت خرید
purchasing analyst U تحلیل گر خرید
purchase requisition U درخواست خرید
buy U خرید کردن
forward purchase U خرید سلف
local procurement U خرید محلی
bargain U خرید ارزان
monopsony U انحصار خرید
acquisition authority U اجازه خرید
shopping cart U گاری خرید
coemption U خرید کل محصول
buying rate U نرخ خرید
achate U عقیق خرید
monopolist U انحصار خرید
buyer's market U بازار خرید
buyers market U بازار خرید
buying and selling U خرید و فروش
nundination U خرید و فروش
buying price U قیمت خرید
local purchase U خرید محلی
blanket buying U خرید کلی
local purchase U خرید از محل
lump sum purchase U خرید کلی
lump sum purchase U خرید یکجا
advance purchase U خرید سلف
impulse buying U خرید بی مقدمه
conditions of purchase U شرایط خرید
business U خرید یا فروش
shopping basket U سبد خرید
corner U خرید یکجا
cornering U خرید یکجا
offer to purchase U پیشنهاد خرید
forward purchasing U پیش خرید
corners U خرید یکجا
forward purchase U پیش خرید
futures exchange U خرید اتی
redemption U باز خرید
cards U کارت
card U کارت
paste board U کارت
card code U کد کارت
stub card U ته کارت
call option U خرید به شرط خیار
duopsony U انحصار دو قطبی خرید
handles U خرید و فروش کردن
institute of purchasing and supply U موسسه خرید و عرضه
bulk buying U خرید درحجم زیاد
blanket buying U خرید بصورت عمده
home trade U خرید وفروش داخلی
oligopsony U خرید نیمه انحصاری
shop U کارخانه خرید کردن
collaborative purchase U خرید با تشریک مساعی
shopped U کارخانه خرید کردن
shops U کارخانه خرید کردن
buy in advance U پیش خرید کردن
brokerage U کارمزد خرید سهام
income effect U تناسب خرید با درامد
bulk buying U خرید بصورت عمده
furriery U خرید وفروش خز خزدوزی
procuration U تحصیل چیزی خرید
irredeemable U باز خرید نشدنی
procurement lead time U زمان انجام خرید
course of dealing U دوره مذاکرات خرید
preclusive buying U خرید پیشگیری کننده
course of dealing U دوره خرید و فروش
open indent U سفارش خرید باز
hedging U خرید و فروش تامینی
offer to purchase U پیشنهاد جهت خرید
duopsony U انحصار دو جانبه خرید
current purchasing power U قدرت خرید فعلی
automated purchasing U خرید بصورت اتوماتیک
average purchase rate U نرخ متوسط خرید
overbuy U در خرید افراط کردن
handle U خرید و فروش کردن
procuance U تحصیل چیزی خرید
open purchase U خرید از بازار ازاد
hedges U خرید و فروش تامینی
credits U خرید وفروش اعتباری
on approval U خرید کالا به شرط
the longs U پیش خرید کنندگان
hedged U خرید و فروش تامینی
hedge U خرید و فروش تامینی
credit U خرید وفروش اعتباری
credited U خرید وفروش اعتباری
crediting U خرید وفروش اعتباری
purchases U خرید خریداری کردن
purchased U خرید خریداری کردن
purchase U خرید خریداری کردن
Examine it first before buying. U قبل از خرید امتحانش کن
off-market purchases U خرید در بیرون از بورس
purchasing research U تحقیق در خصوص خرید
purchasing power of money U قدرت خرید پول
purchasing power parity U برابری قدرت خرید
purchase ledger U دفتر بزرگ خرید
purchase journal U دفتر روزنامه خرید
real purchasing power U قدرت خرید واقعی
real account U حساب خرید املاک
demand U تقاضای خرید کالا
demanded U تقاضای خرید کالا
demands U تقاضای خرید کالا
value for money U قدرت خرید پول
salable U قابل خرید معاملهای
saleable U قابل خرید معاملهای
stock trading U خرید و فروش سهام
card reader U کارت خوان
card rack U جای کارت
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com