Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
magnetic ledger card
U
کارت معین مغناطیسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ledger card
U
کارت معین
magnacard
U
کارت مغناطیسی
magnetic card
U
کارت مغناطیسی
magnetic card computer
U
کامپیوتر با کارت مغناطیسی
magnetic strip card
U
کارت نوار مغناطیسی
packs
U
تعداد کارت پانچ ها یا دیسکهای مغناطیسی
pack
U
تعداد کارت پانچ ها یا دیسکهای مغناطیسی
strip
U
لایه ماده مغناطیسی در سطح کارت پلاستیکی برای ضبط داده
atm
U
ماشین الکترونیکی در بانک با وارد کردن کارت مغناطیسی پول را خرد میکند
cards
U
کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
card
U
کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
magnetic induction
U
چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
post card
U
کارت غیررسمی که تمبر روی ان چسبانده بجای کارت پستال است
calibration card
U
کارت خصلت یابی توپخانه کارت تنظیم بی سیم یا وسایل دیگر
leading edge
U
اولین لبه کارت پانچ که وارد کارت خوان میشود
cards
U
وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
card
U
وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
false attack
U
حمله معین شمشیرباز درانتظار واکنش معین
card
U
کارت تبریک کارت عضویت
name tag
U
کارت معرفی کارت اسم
cards
U
کارت تبریک کارت عضویت
soft
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
softest
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
mediums
U
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
softer
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
medium
U
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
ferromagnetic material
U
هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود
magnetic tape
U
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tapes
U
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
adapter
U
کارت جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. این کارت داده کامپیوتری را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند تا قابل ارسال در کابل شبکه باشد
taped
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
record
U
گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
magnetic ink character recognition
U
تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
tapes
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tape
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
degauss
U
پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
qualification card
U
کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
magnetic skin effect
U
جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
magnetic blowout
U
خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
permalloy
U
خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
emergency medical tag
U
کارت معالجه اورژانس کارت مراجعه به اورژانس
magnaflux
U
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
magnetic flow
U
فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی
magnetic ritation
U
گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی
magnetic reluctance
U
مقاومت مغناطیسی رلوکتانس مغناطیسی
magnetic deflector
U
یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی
magnetic flux density
U
چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
time charter
U
اجاره وسیله نقلیه برای مدت معین اجاره کشتی برای مدت معین
reluctivity
U
مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
dispersion
U
پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
magnetic flux
U
فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی
magnetic nuclear resonance
U
تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
ancillary
U
معین
punctual
U
معین
subsidiaries
U
معین
subsidiary
U
معین
given
U
معین
adjutor
U
معین
accessorial
U
معین
adjutant
U
معین
adjutants
U
معین
specified
U
معین
definite
U
معین
allying
U
معین
ally
U
معین
indeterminate
U
نا معین
accessory
U
معین
precise
U
معین
rubicon
U
حد معین
certain
U
معین
settled
U
معین
ledger
U
معین
auxiliaries
U
معین
determinate
U
معین
ledgers
U
معین
auxiliary
U
معین
fixed
U
معین
specifics
U
معین
regular
U
معین
limiting
U
معین
regulars
U
معین
specific
U
معین
stub card
U
ته کارت
paste board
U
کارت
card code
U
کد کارت
card
U
کارت
cards
U
کارت
space
U
مدت معین
do
U
فعل معین
dose
U
اندازه معین
dosed
U
اندازه معین
doses
U
اندازه معین
dosing
U
اندازه معین
limit
U
معین کردن
specify
U
معین کردن
insets
U
: معین کردن
adverb modifying a verb
U
معین فعل
draw the line
<idiom>
U
معین کردن
allotted time
U
وقت معین
specifies
U
معین کردن
linking verb
U
فعل معین
aoristic
U
غیر معین
assignable
U
معین مشخص
positive
U
یقین معین
at a stated time
U
در وقت معین
definitive
U
معین کننده
spaces
U
مدت معین
adverbs
U
معین فعل
specifying
U
معین کردن
adverb
U
معین فعل
inset
U
: معین کردن
periodically
U
در فواصل معین
part performance
U
عقد معین
regulars
U
معین مقرر
regular
U
معین مقرر
specified time
U
وقت معین
statically determined
U
از نظراستاتیکی معین
settle
U
معین کردن
settles
U
معین کردن
define
U
معین کردن
defined
U
معین کردن
auxiliary
U
امدادی معین
auxiliaries
U
امدادی معین
determinately
U
بطور معین
on a given day
U
در روزی معین
determinate error
U
خطای معین
denominate
U
معین کردن
figure out
U
معین کردن
rhomboidal
U
شبه معین
rose bay
U
گل معین التجاری
specifics
U
مخصوص معین
specific
U
مخصوص معین
general ledger
U
معین عام
defines
U
معین کردن
defining
U
معین کردن
allocate
U
معین کردن
spanned
U
فاصله معین
spanning
U
مدت معین
spanning
U
فاصله معین
spans
U
مدت معین
spans
U
فاصله معین
systematically
U
با روش معین
destined
U
مقصد معین
the fullness of time
U
وقت معین
thetical
U
مقرر معین
anyone
U
هرشخص معین
shall
U
فعل معین
spanned
U
مدت معین
designates
U
معین کردن
designate
U
معین کردن
designating
U
معین کردن
allocating
U
معین کردن
thetic
U
مقرر معین
span
U
فاصله معین
span
U
مدت معین
allocates
U
معین کردن
punched card
U
کارت منگنه
postcard
U
کارت پستال
visiting card
U
کارت ویزیت
summary card
U
کارت خلاصه
postcards
U
کارت پستال
yello card
U
کارت زرد
red card
U
کارت قرمز
punch card
U
کارت منگنه
credit cards
U
کارت اعتباری
credit card
U
کارت اعتباری
smart card
U
کارت هوشمند
range card
U
کارت برد
post card
U
کارت پستال
tape to card
U
از نوار به کارت
carte blanche
U
کارت سفید
paper card
U
کارت کاغذی
green card
U
کارت سبز
green cards
U
کارت سبز
card deck
U
دستینه کارت
card deck
U
دسته کارت
card face
U
رویه کارت
hollerith card
U
کارت هالریت
card feed
U
خورد کارت
card field
U
میدان کارت
ibm card
U
کارت 08 ستونی
card field
U
فیلد کارت
card column
U
ستون کارت
binary card
U
کارت دودویی
picture postcard
U
کارت پستال
identification card
U
کارت شناسایی
calling card
U
کارت ویزیت
continuation card
U
کارت ادامه
card cage
U
محفظه کارت
identification document
U
کارت شناسایی
card code
U
رمز کارت
card format
U
قالب کارت
comment card
U
کارت توضیحی
card hopper
U
ناودان کارت
card stacker
U
کارت پشته کن
card stacker
U
مخزن کارت
circuit card
U
کارت مدار
card verification
U
بازبینی کارت
badge
U
کارت شناسایی
ID card
U
کارت شناسایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com