Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
probation
U
کاراموزی به سر بردن محکومین جوان در مراکز اموزش مخصوص کانون اصلاح و تربیت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
correctional institution
U
کانون اصلاح و تربیت
reformatory schools
U
کانون اصلاح وتربیت مدارس تهذیب مجرمین جوان
study for bar
U
دوره تعلیماتی و کاراموزی کانون وکلا را طی کردن درس حقوق خواندن
reformatory
U
کانون اصلاح
reformatories
U
کانون اصلاح
house of correction
U
کانون اصلاح وتربیت
apprenticeships
U
دوره کاراموزی در CL به هر نوع کاراموزی اطلاق میشود که ماجورنبوده یا اجرت ان از دو پاونددر هفته تجاوز نکند
apprenticeship
U
دوره کاراموزی در CL به هر نوع کاراموزی اطلاق میشود که ماجورنبوده یا اجرت ان از دو پاونددر هفته تجاوز نکند
reeducate
U
دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
armory training
U
اموزش جنگ افزارداری اموزش اسلحه سازی
younker
U
نجیب زاده جوان جوان سلحشور
yonker
U
نجیب زاده جوان جوان سلحشور
reconditioning training
U
اموزش تجدید مهارت اموزش توجیهی
whipping post
U
تیری که محکومین بتازیانه رابدان میبندند
chain gang
U
دستهای از محکومین که بهم زنجیر شده اند
The convicts are being sent to concentration camps .
U
محکومین به اردوگاههای کار اجباری اعزام می شوند
peripheral slots
U
شکافهای خالی که دربعضی کامپیوترها قرار دارندتا کارتهای مدار چاپی بتوانندبرای بالا بردن قابلیتهای سیستم بدون اصلاح سخت افزار مجهز شوند
princox
U
جوان ژیگولو جوان جلف
princock
U
جوان ژیگولو جوان جلف
ip
U
واحد نمایش مخصوص که به کار بردن امکان میدهد صفحات ویدیو متن ویرایش کنند پیش از ارسال آنها به پایگاه داده اصلی
well-bred
U
با تربیت تربیت شده
appernticeship
U
کاراموزی
apprenticeship
U
کاراموزی
training
U
کاراموزی
apprenticeships
U
کاراموزی
financial centers
U
مراکز مالی
active centers
U
مراکز فعال
growth centers
U
مراکز رشد
training
U
ورزش کاراموزی
trains
U
کاراموزی کردن
trained
U
کاراموزی کردن
train
U
کاراموزی کردن
revise
U
اصلاح کردن اصلاح نمودن
revises
U
اصلاح کردن اصلاح نمودن
revising
U
اصلاح کردن اصلاح نمودن
higher brain centers
U
مراکز عالی مغز
face centered cubic
U
مکعب مراکز وجوه پر
preservice training
U
کاراموزی پیش از خدمت
advanced unit training
U
اموزش تکمیلی واحد اموزش تکمیلی یکان
basic unit training
U
اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
telephone plant
U
تشکیلات مراکز تلفن خودکار
urban
U
مربوط به شهر مراکز شهری
fcc lattice
U
شبکه مکعبی مراکز وجوه پر
face centered cubic lattice
U
شبکه مکعبی مراکز وجوه پر
telephone switching technique
U
تکنیک مراکز تلفن خودکار
modification kit
U
جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
probationary
U
وابسته به دوره کاراموزی یاازمایشی
rivet pitch
U
فاصله بین مراکز سوراخهای پرچ
telephone switchboard
U
قفسه اتصالات مراکز تلفن خودکار
he was engagedon probation
U
بعنوان کاراموزی اورا استخدام کردند
self correcting
U
خود بخود اصلاح شونده اصلاح کننده نفس خود
opening hours
ساعاتی که بانک، کتابخانه و سایر مراکز باز می شود.
computer assisted instruction
U
اموزش به کمک کامپیوتر اموزش کامپیوتری دستورالعمل به کمک کامپیوتر
lute
U
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lutes
U
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
Alcaraz
U
یکی از مراکز بافت فرش در اسپانیا مربوط به قرن ۱۵ تا ۱۷ میلادی با طرح های شبکه ای و بندی
write
U
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes
U
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil
U
روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typeface
U
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces
U
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics
U
کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
pitch line
U
مکان هندسی نقاطی که درانها مراکز نقاط تماس یا گام دندانههای چرخ دنده یادندانه ها اندازه گیری میشود
focalpoint
U
کانون
confocal
U
هم کانون
focal spot
U
کانون
focused
U
کانون
focusses
U
کانون
focussing
U
کانون
focuses
U
کانون
focus
U
کانون
fireplaces
U
کانون
focussed
U
کانون
fireplace
U
کانون
registers
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
club
U
کانون مجمع
focus
U
به کانون دراوردن
clubbing
U
کانون مجمع
focuses
U
به کانون دراوردن
ball
U
کانون
[کاموا]
focused
U
کانون عدسی
focus
U
کانون عدسی
clubs
U
کانون مجمع
seismic focus
U
کانون زلزله
bar association
U
کانون وکلا
focuses
U
کانون عدسی
true or real focus
U
کانون حقیقی
bars
U
کانون وکلا
bar
U
کانون وکلا
virtual focus
U
کانون مجازی
bifocal
U
دارای دو کانون
bifocals
U
دارای دو کانون
clubbed
U
کانون مجمع
focal point
U
کانون توجه
focusses
U
کانون عدسی
twine
U
کانون
[کاموا]
focal surface
U
سطح کانون
focalization
U
تمرکز در کانون
bundle
U
کانون
[کاموا]
magnetic focus
U
کانون مغناطیسی
knot
U
کانون
[کاموا]
focussing
U
کانون عدسی
focussing
U
به کانون دراوردن
focused
U
به کانون دراوردن
focusses
U
به کانون دراوردن
focussed
U
به کانون دراوردن
clew
U
کانون
[کاموا]
image focal point
U
کانون تصویر
law society
U
کانون وکلا
focussed
U
کانون عدسی
to push out
U
پیش بردن جلو بردن
imbibe
U
تحلیل بردن فرو بردن
imbibed
U
تحلیل بردن فرو بردن
imbibing
U
تحلیل بردن فرو بردن
imbibes
U
تحلیل بردن فرو بردن
focused
U
کانونی شدن کانون
focal
U
مربوط به کانون عدسی
bar association
U
کانون وکلا دادگستری
focuses
U
کانونی شدن کانون
focussed
U
کانونی شدن کانون
focus
U
کانونی شدن کانون
focussing
U
کانونی شدن کانون
focusses
U
کانونی شدن کانون
youths
U
جوان
frying
U
جوان
young persons
U
جوان
fry
U
جوان
molls
U
زن جوان
moll
U
زن جوان
younger
U
جوان
fries
U
جوان
young
U
جوان
lass
U
زن جوان
callant
U
جوان
dell
U
زن جوان
dells
U
زن جوان
juvenescent
U
نو جوان
lasses
U
زن جوان
yoth
U
جوان
adolescent
U
جوان
callan
U
جوان
adolescents
U
جوان
youth
U
جوان
beardless
U
جوان
masochism
U
لذت بردن از درد لذت بردن از جور وجفای معشوق یا معشوقه
deleted
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
focal plane
U
افق مار بر کانون عدسی
bar council
U
هیات مدیره کانون وکلا
chuff
U
بی تربیت
upbringing
U
تربیت
nurture
U
تربیت
lowbred
U
بی تربیت
nurtured
U
تربیت
churl
U
بی تربیت
nurtures
U
تربیت
education
U
تربیت
nurturing
U
تربیت
mannerless
U
بی تربیت
ill-bred
U
بی تربیت
mannerliness
U
تربیت
pedagogy
U
تربیت
grossed
U
بی تربیت
grosser
U
بی تربیت
grossest
U
بی تربیت
grossing
U
بی تربیت
good breeding
U
تربیت
blowzed
U
بی تربیت
half bred
U
بی تربیت
bearish
U
بی تربیت
ill mannered
U
بی تربیت
ill bred
U
بی تربیت
gross
U
بی تربیت
gentrice
U
تربیت
gentle
U
با تربیت
true bred
U
با تربیت
low bred
U
بی تربیت
gentler
U
با تربیت
gentlest
U
با تربیت
unmannerly
U
بی تربیت
randy
U
بی تربیت
unpolished
U
بی تربیت
genteelness
U
تربیت
caddish
U
بی تربیت
well bred
U
با تربیت
barbarous
U
بی تربیت
impolite
U
بی تربیت
uncivil
U
بی تربیت
gentry
U
تربیت
manner
U
تربیت
cultivation
U
تربیت
grosses
U
بی تربیت
uncivilly
U
بی تربیت
playboys
U
جوان عیاش
playboy
U
جوان دخترباز
ephebophilia
U
جوان خواهی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com