English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
probation U کاراموزی به سر بردن محکومین جوان در مراکز اموزش مخصوص کانون اصلاح و تربیت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
correctional institution U کانون اصلاح و تربیت
reformatory schools U کانون اصلاح وتربیت مدارس تهذیب مجرمین جوان
study for bar U دوره تعلیماتی و کاراموزی کانون وکلا را طی کردن درس حقوق خواندن
reformatory U کانون اصلاح
reformatories U کانون اصلاح
house of correction U کانون اصلاح وتربیت
apprenticeships U دوره کاراموزی در CL به هر نوع کاراموزی اطلاق میشود که ماجورنبوده یا اجرت ان از دو پاونددر هفته تجاوز نکند
apprenticeship U دوره کاراموزی در CL به هر نوع کاراموزی اطلاق میشود که ماجورنبوده یا اجرت ان از دو پاونددر هفته تجاوز نکند
reeducate U دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
armory training U اموزش جنگ افزارداری اموزش اسلحه سازی
younker U نجیب زاده جوان جوان سلحشور
yonker U نجیب زاده جوان جوان سلحشور
reconditioning training U اموزش تجدید مهارت اموزش توجیهی
whipping post U تیری که محکومین بتازیانه رابدان میبندند
chain gang U دستهای از محکومین که بهم زنجیر شده اند
The convicts are being sent to concentration camps . U محکومین به اردوگاههای کار اجباری اعزام می شوند
peripheral slots U شکافهای خالی که دربعضی کامپیوترها قرار دارندتا کارتهای مدار چاپی بتوانندبرای بالا بردن قابلیتهای سیستم بدون اصلاح سخت افزار مجهز شوند
princox U جوان ژیگولو جوان جلف
princock U جوان ژیگولو جوان جلف
ip U واحد نمایش مخصوص که به کار بردن امکان میدهد صفحات ویدیو متن ویرایش کنند پیش از ارسال آنها به پایگاه داده اصلی
well-bred U با تربیت تربیت شده
appernticeship U کاراموزی
apprenticeship U کاراموزی
training U کاراموزی
apprenticeships U کاراموزی
financial centers U مراکز مالی
active centers U مراکز فعال
growth centers U مراکز رشد
training U ورزش کاراموزی
trains U کاراموزی کردن
trained U کاراموزی کردن
train U کاراموزی کردن
revise U اصلاح کردن اصلاح نمودن
revises U اصلاح کردن اصلاح نمودن
revising U اصلاح کردن اصلاح نمودن
higher brain centers U مراکز عالی مغز
face centered cubic U مکعب مراکز وجوه پر
preservice training U کاراموزی پیش از خدمت
advanced unit training U اموزش تکمیلی واحد اموزش تکمیلی یکان
basic unit training U اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
telephone plant U تشکیلات مراکز تلفن خودکار
urban U مربوط به شهر مراکز شهری
fcc lattice U شبکه مکعبی مراکز وجوه پر
face centered cubic lattice U شبکه مکعبی مراکز وجوه پر
telephone switching technique U تکنیک مراکز تلفن خودکار
modification kit U جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
probationary U وابسته به دوره کاراموزی یاازمایشی
rivet pitch U فاصله بین مراکز سوراخهای پرچ
telephone switchboard U قفسه اتصالات مراکز تلفن خودکار
he was engagedon probation U بعنوان کاراموزی اورا استخدام کردند
self correcting U خود بخود اصلاح شونده اصلاح کننده نفس خود
opening hours ساعاتی که بانک، کتابخانه و سایر مراکز باز می شود.
computer assisted instruction U اموزش به کمک کامپیوتر اموزش کامپیوتری دستورالعمل به کمک کامپیوتر
lute U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lutes U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
Alcaraz U یکی از مراکز بافت فرش در اسپانیا مربوط به قرن ۱۵ تا ۱۷ میلادی با طرح های شبکه ای و بندی
write U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil U روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typeface U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics U کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
pitch line U مکان هندسی نقاطی که درانها مراکز نقاط تماس یا گام دندانههای چرخ دنده یادندانه ها اندازه گیری میشود
focalpoint U کانون
confocal U هم کانون
focal spot U کانون
focused U کانون
focusses U کانون
focussing U کانون
focuses U کانون
focus U کانون
fireplaces U کانون
focussed U کانون
fireplace U کانون
registers U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
club U کانون مجمع
focus U به کانون دراوردن
clubbing U کانون مجمع
focuses U به کانون دراوردن
ball U کانون [کاموا]
focused U کانون عدسی
focus U کانون عدسی
clubs U کانون مجمع
seismic focus U کانون زلزله
bar association U کانون وکلا
focuses U کانون عدسی
true or real focus U کانون حقیقی
bars U کانون وکلا
bar U کانون وکلا
virtual focus U کانون مجازی
bifocal U دارای دو کانون
bifocals U دارای دو کانون
clubbed U کانون مجمع
focal point U کانون توجه
focusses U کانون عدسی
twine U کانون [کاموا]
focal surface U سطح کانون
focalization U تمرکز در کانون
bundle U کانون [کاموا]
magnetic focus U کانون مغناطیسی
knot U کانون [کاموا]
focussing U کانون عدسی
focussing U به کانون دراوردن
focused U به کانون دراوردن
focusses U به کانون دراوردن
focussed U به کانون دراوردن
clew U کانون [کاموا]
image focal point U کانون تصویر
law society U کانون وکلا
focussed U کانون عدسی
to push out U پیش بردن جلو بردن
imbibe U تحلیل بردن فرو بردن
imbibed U تحلیل بردن فرو بردن
imbibing U تحلیل بردن فرو بردن
imbibes U تحلیل بردن فرو بردن
focused U کانونی شدن کانون
focal U مربوط به کانون عدسی
bar association U کانون وکلا دادگستری
focuses U کانونی شدن کانون
focussed U کانونی شدن کانون
focus U کانونی شدن کانون
focussing U کانونی شدن کانون
focusses U کانونی شدن کانون
youths U جوان
frying U جوان
young persons U جوان
fry U جوان
molls U زن جوان
moll U زن جوان
younger U جوان
fries U جوان
young U جوان
lass U زن جوان
callant U جوان
dell U زن جوان
dells U زن جوان
juvenescent U نو جوان
lasses U زن جوان
yoth U جوان
adolescent U جوان
callan U جوان
adolescents U جوان
youth U جوان
beardless U جوان
masochism U لذت بردن از درد لذت بردن از جور وجفای معشوق یا معشوقه
deleted U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
focal plane U افق مار بر کانون عدسی
bar council U هیات مدیره کانون وکلا
chuff U بی تربیت
upbringing U تربیت
nurture U تربیت
lowbred U بی تربیت
nurtured U تربیت
churl U بی تربیت
nurtures U تربیت
education U تربیت
nurturing U تربیت
mannerless U بی تربیت
ill-bred U بی تربیت
mannerliness U تربیت
pedagogy U تربیت
grossed U بی تربیت
grosser U بی تربیت
grossest U بی تربیت
grossing U بی تربیت
good breeding U تربیت
blowzed U بی تربیت
half bred U بی تربیت
bearish U بی تربیت
ill mannered U بی تربیت
ill bred U بی تربیت
gross U بی تربیت
gentrice U تربیت
gentle U با تربیت
true bred U با تربیت
low bred U بی تربیت
gentler U با تربیت
gentlest U با تربیت
unmannerly U بی تربیت
randy U بی تربیت
unpolished U بی تربیت
genteelness U تربیت
caddish U بی تربیت
well bred U با تربیت
barbarous U بی تربیت
impolite U بی تربیت
uncivil U بی تربیت
gentry U تربیت
manner U تربیت
cultivation U تربیت
grosses U بی تربیت
uncivilly U بی تربیت
playboys U جوان عیاش
playboy U جوان دخترباز
ephebophilia U جوان خواهی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com