Perdic | کاراترین ضربه در بوکس | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	sunday punch U	کاراترین ضربه در بوکس

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	straight blow U	ضربه مستقیم در بوکس
	blow with the open glove U	ضربه با دستکش باز بوکس
	low blow U	ضربه بوکس خطا به پایین تراز کمر
	rightsizing U	فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc
	hitting U	ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
	hits U	ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
	hit U	ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
	punt U	ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
	punts U	ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
	punted U	ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
	impluse response U	پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
	boxes U	بوکس
	boxing U	بوکس
	box U	بوکس
	pugilism U	بوکس
	bouts U	مسابقه بوکس
	box wrench U	اچار بوکس
	straight left U	چپ مستقیم در بوکس
	knuckle-duster U	پنجه بوکس
	boxer U	بوکس باز
	knuckle-dusters U	پنجه بوکس
	brass knuckles U	پنجه بوکس
	box spanner U	اچار بوکس
	knuckle-dusters U	بوکس باز
	knuckle-duster U	بوکس باز
	knuckle duster U	بوکس باز
	boxing gloves U	دستکش بوکس
	knuckle duster U	پنجه بوکس
	pugilism U	بوکس بازی
	boxing ring U	رینگ بوکس
	stablemate U	هم تیمی بوکس
	ring U	رینگ بوکس
	bout U	مسابقه بوکس
	boxing glove U	دستکش بوکس
	punching bag U	کیسه شن تمرین بوکس
	punching bags U	کیسه شن تمرین بوکس
	gyms U	محل تمرین بوکس
	manager U	مدیر مسابقه بوکس
	sparring match U	مبارزه تمرینی بوکس
	sparring partner U	یار تمرینی بوکس
	heavy bag U	کیسه شن تمرین بوکس
	knock out U	با مشت یا بوکس ازپادراوردن
	headharness U	کلاه تمرین بوکس
	headguard U	کلاه تمرین بوکس
	head gear U	کلاه تمرین بوکس
	big bag U	کیسه شن تمرین بوکس
	savate U	بوکس همراه با لگد
	speedbag U	گلابی تمرین بوکس
	gym U	محل تمرین بوکس
	punch ball U	گلابی تمرین بوکس
	rope U	طناب رینگ بوکس
	roped U	طناب رینگ بوکس
	managers U	مدیر مسابقه بوکس
	ropes U	طناب رینگ بوکس
	straight right U	راست مستقیم در بوکس
	stop U	استوپ داور بوکس
	stopped U	استوپ داور بوکس
	kick boxing U	بوکس همراه با لگد
	stops U	استوپ داور بوکس
	stopping U	استوپ داور بوکس
	cross U	ضربه هوک پس از ضربه حریف
	crosses U	ضربه هوک پس از ضربه حریف
	crossest U	ضربه هوک پس از ضربه حریف
	crosser U	ضربه هوک پس از ضربه حریف
	bell U	زنگ در پایان هر روند بوکس
	to burn rubber U	بوکس و باد کردن چرخ
	make-weights U	سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
	bells U	زنگ در پایان هر روند بوکس
	make weight U	سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
	to peel off [tires] U	بوکس و باد کردن چرخ
	road work U	دویدن جادهای در تمرین بوکس
	make-weight U	سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
	slugfest U	بوکس بدون تاکتیک صحیح
	stance U	طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
	canvases U	پرده نقاشی کف رینگ بوکس یا کشتی
	put away U	ابشار پرتاب به خارج رینگ بوکس
	peizefight U	مسابقه حرفهای بوکس باجایزه نقدی
	stances U	طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
	attendance of a doctor U	حضور پزشک روی رینگ بوکس
	canvas U	پرده نقاشی کف رینگ بوکس یا کشتی
	box U	بوکس بازی کردن سیلی زدن
	boxes U	بوکس بازی کردن سیلی زدن
	neutral corner U	گوشههای رینگ بوکس درموقع استراحت
	sclaff U	ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
	ring stool U	چهارپایه مخصوص استراحت بین روندهای بوکس
	marquis queensberry rules U	مجموعه قوانین و مقررات بوکس که در سال 6781میلادی وضع شد
	round U	روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
	roundest U	روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
	apron U	چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
	aprons U	چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
	shank U	ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
	placekick U	ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
	sole trap U	ضربه با کف پا
	sole of the foot kick U	ضربه با کف پا
	impact U	ضربه
	surge U	ضربه
	butting U	ضربه با سر
	surged U	ضربه
	sole kick U	ضربه با کف پا
	surges U	ضربه
	slugger U	ضربه زن
	double kick U	دو ضربه پی در پی
	shock proof U	ضد ضربه
	interrupter U	ضربه گر
	impluse U	ضربه
	head U	ضربه با سر
	brunt U	ضربه
	mishit U	ضربه بد
	tit U	ضربه
	shocks U	ضربه
	shock U	ضربه
	hacked U	ضربه
	shocked U	ضربه
	hack U	ضربه
	pulsed U	ضربه
	impulse U	ضربه
	impulses U	ضربه
	pulse U	ضربه
	hacks U	ضربه
	pushes U	ضربه
	pushed U	ضربه
	push U	ضربه
	impacts U	ضربه
	shockproof U	ضد ضربه
	kicks U	ضربه
	kicks U	ضربه با پا
	kicking U	ضربه
	antiknock U	ضد ضربه
	shot U	ضربه
	kicking U	ضربه با پا
	kicked U	ضربه
	kicked U	ضربه با پا
	blow U	ضربه
	blows U	ضربه
	kick U	ضربه
	shots U	ضربه
	bonks U	ضربه بر سر
	bonking U	ضربه بر سر
	bonked U	ضربه بر سر
	left U	ضربه چپ
	tits U	ضربه
	thud U	ضربه
	thudded U	ضربه
	bonk U	ضربه بر سر
	thudding U	ضربه
	thuds U	ضربه
	yee jupkki U	ضربه پا
	whang U	ضربه
	pops U	ضربه
	popped U	ضربه
	collision U	ضربه
	pop U	ضربه
	stroke U	ضربه
	collisions U	ضربه
	flapped U	ضربه
	strokes U	ضربه
	butt joint U	ضربه
	stroking U	ضربه
	flap U	ضربه
	strikeless U	بی ضربه
	stroked U	ضربه
	kick U	ضربه با پا
	flaps U	ضربه
	dubs U	ضربه کم جان
	axial runout U	ضربه محوری
	slats U	ضربه شدید
	lollipop U	ضربه اسان
	ignition pulse U	ضربه احتراق
	dubbed U	ضربه کم جان
	dub U	ضربه کم جان
	cherries U	ضربه ناموفق
	lash U	ضربه شلاق
	lollipops U	ضربه اسان
	slat U	ضربه شدید
	cherry U	ضربه ناموفق
	lashed U	ضربه مژگان
	lashed U	ضربه شلاق
	jarred U	ضربه زدن
	shock waves U	موج ضربه
	lashes U	ضربه مژگان
	jars U	ضربه زدن
	coinage U	ضربه سکه
	lashes U	ضربه شلاق
	horryo chagi U	ضربه کشش پا
	shock wave U	موج ضربه
	exhaust stroke U	ضربه خروجی
	backheader U	ضربه با عقب سر
	whiff U	ضربه ناموفق
	lash U	ضربه مژگان
	inside kick U	ضربه با روی پا
	impact acceleration	شتاب ضربه ای
	clump U	ضربه سنگین
	clumped U	ضربه سنگین
	clumping U	ضربه سنگین
	clumps U	ضربه سنگین
	shock U	ضربه تکان
	initial thrust U	ضربه اصلی
	four U	ضربه 4 امتیازی
	six U	ضربه 6 امتیازی
	impact effect U	اثر ضربه