Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
shield
U
کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند
shields
U
کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
shield
U
کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند
shields
U
کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند
quads
U
سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
quad
U
سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
quadrangle
U
سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
quadrangles
U
سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
insulated cable
U
کابل عایق شده
twisted pair cable
U
کابل زوج بهم پیچیده
insulated cable
U
کابل عایق بندی شده
rf
U
ورقه نازک فلزی که اطراف یک کابل پیچیده شده که مانع ارسال سیگنالهای واسط فرکانس رادیویی میشود
cable drum
U
قرقره استوانه شکلی که کابل کنترل به دور ان پیچیده شده و مقدار کابلی که با هرچرخش دسته حرکت میکند راافزایش میدهد
wire
U
روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
wires
U
روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
ethernet
U
شبکه توپولوژی ستاره که از کابل جفت سیم پیچیده شده استفاده میکند و داده را تا مگابایت ارسال میکند. معمولاگ Baset نامیده میشود
insulation
U
عایق کاری یا عایق بندی ایزولاسیون
clustered
U
دورهم جمع شده
drop cable
U
بخشی از کابل که آداپتور یکایستگاه کاری را به کابل شبکه اصلی وصل میکند.
insulator
U
عایق کننده روکش عایق
insulators
U
جسم عایق ماده عایق
insulator
U
جسم عایق ماده عایق
insulators
U
عایق کننده روکش عایق
times
U
آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
duct
U
لولهای که حاوی کابل هایی است که اطراف یک گروه کابل یک پوشش محافظ قرار دارد
time
U
آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
timed
U
آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
TDR
U
آزمایش برای یافتن محل خطای کابل , ارسال یک سیگنال روی کابل و بررسی مدت زمان برگشت آن
insulated instrument transformer
U
ترانسفورماتور عایق کننده ترانسفورماتور اندازه گیری عایق شده
ethernet
U
شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل looxial ضخیم و گیرنده / فرستنده برای اتصال به شاخههای کابل قابل سرویس دهی در مسافت دور
cisc
U
مجموعه دستورات پیچیده کامپیوتری طرحی از CPU که مجموعه دستورات آن شامل تعدادی دستورات طولانی و پیچیده است که نوشتن برنامه را ساده تر ولی سرعت اجرا را کندتر میکند
insulation strength
U
استحکام ایزولاسیون استحکام عایق بندی استحکام عایق کاری
insulation testing apparatus
U
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
T connector
U
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
BNC connector
U
متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
localtalk
U
استاندارد شبکه سافت Apple که لایه فیزیکی مثل سیستم کابل یا اتصالات را که در شبکه Apple Talk استفاده میشود را ساخته است . شبکه داده را روی کابل unshield pair-tuisted منتقل میکند
convenes
U
دورهم جمع شدن جمع کردن
convening
U
دورهم جمع شدن جمع کردن
convene
U
دورهم جمع شدن جمع کردن
convened
U
دورهم جمع شدن جمع کردن
cable assembly
U
مجموعه کابل و پیچ مجموعه کابل
indirect
U
پیچیده
obscurant
U
پیچیده
complexes
U
پیچیده
jigsaw
U
پیچیده
tangled
U
پیچیده
complexes
U
:پیچیده
sophisticate
U
پیچیده
abstruse
U
پیچیده
tortile
U
پیچیده
complicated
U
پیچیده
sigmoid
U
پیچیده
muffled
U
پیچیده
revolute
U
پیچیده
restiform
U
پیچیده
complex
U
:پیچیده
complex
U
پیچیده
verticillate
U
پیچیده
jigsaws
U
پیچیده
crabby
U
پیچیده
in a tangle
U
پیچیده
crimpy
U
پیچیده
crackly
U
پیچیده
involved
U
پیچیده
wrapped
U
پیچیده
metaphsical
U
پیچیده
intorted
U
در هم پیچیده
perplexing
U
پیچیده
implex
U
پیچیده
wreathy
U
پیچیده
intricate
U
پیچیده
deep
<adj.>
U
پیچیده
gordian
U
پیچیده
complicacy
U
کار پیچیده
complicate
U
پیچیده کردن
complicates
U
پیچیده کردن
complicating
U
پیچیده کردن
interlaced
U
بهم پیچیده
reel
U
نخ پیچیده بدورقرقره
reeled
U
نخ پیچیده بدورقرقره
reeling
U
نخ پیچیده بدورقرقره
reels
U
نخ پیچیده بدورقرقره
ballast
U
فرمولهای پیچیده
convolute
U
بهم پیچیده
curly chip
U
براده پیچیده
complexity
U
پیچیده شدن
complex system
U
سازگان پیچیده
roll
U
چیز پیچیده
intricately
U
بطور پیچیده
rolled
U
چیز پیچیده
twisted strata
U
لایههای پیچیده
rolls
U
چیز پیچیده
perplexingly
U
بطور پیچیده
writhen
U
درهم پیچیده
perplexed
U
مبهوت پیچیده
wounds
U
پیچیده شدن
wound
U
پیچیده شدن
complexities
U
پیچیده شدن
recondite
U
عمیق پیچیده
convoluted
U
بهم پیچیده
complex system
U
سیستم پیچیده
wounding
U
پیچیده شدن
involute
U
پیچیده شدن
complex multiplet
U
چندتایی پیچیده
ravel
U
چیز در هم پیچیده
waterproofed
U
عایق اب
non conductor
U
عایق
pawl
U
عایق
impediment
U
عایق
insulator
U
عایق
drag chain
U
عایق
waterproofs
U
عایق اب
impediments
U
عایق
waterproof
U
عایق اب
insulation
U
عایق
cloggy
U
عایق
detent
U
عایق
floor insulator
U
عایق کف
insulant
U
عایق
dielectric
U
عایق
insulators
U
عایق
convolve
U
بهم پیچیده شدن
sinistrorsal
U
چپ پیچ پیچیده از چپ براست
microcircuit
U
مدار مجتمع پیچیده
crump
U
پیچیده چین دار
sinistrorse
U
چپ پیچ پیچیده از چپ براست
entangle
U
گیرانداختن پیچیده کردن
complexly
U
بطور پیچیده یا مخلوط
twisted pair
U
جفت پیچیده شده
the matter is perplexed
U
مطلب پیچیده است
can of worms
<idiom>
U
مشکل پیچیده وسردرگم
unintelligible
U
پیچیده غیر صریح
volute
U
طومار پیچیده طوماری
drag hook
U
قلاب عایق
insulation
U
عایق گذاری
insulating material
U
مواد عایق
insulating compound
U
مواد عایق
insulating material
U
جسم عایق
insulating material
U
ماده عایق
cleat
U
عایق انگلیسی
insulating
U
عایق کردن
insulating
U
عایق سازی
battery insulator
U
عایق باتری
insulates
U
عایق کردن
insulates
U
عایق سازی
insulation
U
عایق کاری
non conducting
U
عایق برق
insulated wire
U
سیم عایق
non conducting
U
عایق گرما
insulated wall
U
دیواره عایق
insulated tongs
U
انبر عایق
insulating bushing
U
بوش عایق
insulated plier
U
انبر عایق
insulated layer
U
لایه عایق
rainproof
U
عایق باران
brake
U
عایق مانع
soundproof
U
عایق صدا
adiabatic
U
عایق گرما
mica dielectric
U
عایق میکا
insulant
U
ماده عایق
dielectric isolation
U
جداسازی با عایق
insulating cement
U
سیمان عایق
rachet
U
گیره عایق
wall insulator
U
عایق دیوار
insulated
U
عایق دار
sound insulation
U
عایق صدا
electrical insulator
U
عایق الکتریکی
fish paper
U
عایق کاغذی
insulative
U
عایق کردن
obstructions
U
مانع عایق
insulation testing apparatus
U
عایق سنج
weatherproof
U
عایق هوا
obstruction
U
مانع عایق
resistance
U
عایق مقاومت
slot insulation
U
عایق شیار
insulation board
U
صفحه عایق
ideal dielectric
U
عایق کامل
brakes
U
عایق مانع
braking
U
عایق مانع
laggin
U
عایق بندی
braked
U
عایق مانع
insulate
U
عایق سازی
circular loom
U
نای عایق
insulating varnish
U
لعاب عایق
insulate
U
عایق کردن
hassock
U
کلاله علف درهم پیچیده
It is an extremely complicated problem.
U
مسأله بسیار پیچیده ایست
plexus
U
چیزهای درهم پیچیده پیچیدگی
intricate design
U
نقش پیچیده، درهم و مشکل
plexiform
U
شبیه خزههای درهم پیچیده
complex instruction set computer
U
کامپیوتر مجموعه دستورالعملهای پیچیده
hassocks
U
کلاله علف درهم پیچیده
simple
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simpler
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simplest
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
cisc
U
کامپیوتر مجموعه دستورالعملهای پیچیده
daedal
U
دارای هوش اختراع پیچیده
insulation of concrete
U
عایق کاری بتن
insulation loss
U
تلف عایق بندی
insulation breakdown test
U
ازمایش شکست عایق
acoustic ceiling
سقف عایق پوش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com