English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
anchor line cable U کابل استقرار چتردر هواپیما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hook cable U کابل قلاب اتصال مهار هواپیما
pickup message U پیامی که هواپیما با کابل اززمین برمی دارد
staging U سوار شدن یا سوار کردن پرسنل در ناو یا هواپیما استقرار موقت
drop cable U بخشی از کابل که آداپتور یکایستگاه کاری را به کابل شبکه اصلی وصل میکند.
time U آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
duct U لولهای که حاوی کابل هایی است که اطراف یک گروه کابل یک پوشش محافظ قرار دارد
timed U آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
times U آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
TDR U آزمایش برای یافتن محل خطای کابل , ارسال یک سیگنال روی کابل و بررسی مدت زمان برگشت آن
prepositions U استقرار در محل پیش بینی شده استقرار در محل معین شده
preposition U استقرار در محل پیش بینی شده استقرار در محل معین شده
ethernet U شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل looxial ضخیم و گیرنده / فرستنده برای اتصال به شاخههای کابل قابل سرویس دهی در مسافت دور
T connector U اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
landing gear U چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
approach end U نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
altitude sickness U حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
barometric leveling U تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
touchdowns U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdown U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
aircraft scrambling U دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
BNC connector U متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
plane director U نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
aircraft arresting barrier U وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
air mileage indicator U کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
aft U قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
localtalk U استاندارد شبکه سافت Apple که لایه فیزیکی مثل سیستم کابل یا اتصالات را که در شبکه Apple Talk استفاده میشود را ساخته است . شبکه داده را روی کابل unshield pair-tuisted منتقل میکند
spoiler U صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
screwpropeller U پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
space charter U اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
coordinated turn U دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
solidification U استقرار
establishment U استقرار
installations U استقرار
pitch U استقرار
installation U استقرار
pitches U استقرار
establishments U استقرار
downloading U استقرار
stability U استقرار
sessility U استقرار
localization U استقرار
mounting U استقرار
settlements U استقرار
colony U استقرار
settlement U استقرار
posteriori U ازراه استقرار
centralisation U استقرار درمرکز
centralization U استقرار درمرکز
reintegration U استقرار مجدد
yoke U پایه استقرار
stanchion U سکوی استقرار
confirmation U تثبیت استقرار
yoke U دوشاخه استقرار
restoration U استقرار مجدد
station U استقرار یافتن
stationed U استقرار یافتن
tent striking U فرمان ضد استقرار
stations U استقرار یافتن
delocalization U عدم استقرار
permanent emplacement U استقرار دایمی
positioning band U حلقه استقرار
crimping groove U شیار استقرار
seated U سکوی استقرار
angle of repose U زاویه استقرار
lodgment area U منطقه استقرار
seats U سکوی استقرار
seat U سکوی استقرار
moments U ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moment U ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
lodgement U منزل گیری استقرار
set up U اماده بکار استقرار
setting ring U حلقه استقرار یا ثبات
angle of repose U حداکثر شیب استقرار
automatic font downloading U استقرار خودکار فونت
lodgment U منزل گیری استقرار
equatorial mounting U استقرار معدل النهاری
network topology U چگونگی استقرار شبکه
seating U محل استقرار نشیمن
downloading utility U برنامه کمکی استقرار
alt azimuth mounting U استقرار سمت- ارتفاعی
azimuth indicator U شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
transition altitude U ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
downloadable font U فونت قابل استقرار در حافظه
location of industry U تعیین محل استقرار صنعت
settling rounds U تیر استقرار قنداق توپ
metacenter U نقطه استقرار وثبات یاتوازن
make up <idiom> U استقرار وسایل تزئین وآرایش
disposition U استقرار یکانها و اماد درمنطقه
cable assembly U مجموعه کابل و پیچ مجموعه کابل
gun post U سوراخ محل استقرار لوله توپ
sponson U سکوی استقرار توپ روی برجک
settle U مستقر شدن یامستقر کردن استقرار
cannelure U شیار استقرار پوکه روی گلوله
settles U مستقر شدن یامستقر کردن استقرار
cannelure U شیار استقرار روکش گلوله ثاقب
location theory U نظریه تعیین محل استقرار صنعت
aprons U محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
apron U محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aircraft cross servicing U سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
steric U وابسته بطرز استقرار اجزاء اتم در فضا
troop space U جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
trailer camp U محل استقرار ترایلربااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
clear way U محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
rack space U محوطه کف چینی شده انباربرای استقرار پالتها یا جعبههای مهمات
trailer park U محل استقرار ترایلربا اتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
trailer court U محل استقرار ترایلر بااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
go around mode U روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
command speed U سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
altitude height U سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
flight control U دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
apparent altitude U ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
aircraft block speed U سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
point of no return U نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
cable head U سر کابل
cabled U کابل
cable clip U پل کابل
Kabul U کابل
own ship's course bus U کابل او اس سی
cabling U کابل
cable کابل
cable assembly U کابل
sabot U کمربند گلوله حلفه تمرکز یا وسیله ثبات گلوله در مسیر بوش استقرار لوله جوفی
coaxed U کابل هم محور
anchor line cable U کابل لنگر
anti induction cable U کابل ضد القا
cablet U کابل کوچک
light weight cable U کابل سبک
armored cable U کابل مسلح
cable way U مسیر کابل
cable shield U لوله کابل
extension U کابل خرطومی
extensions U کابل خرطومی
caoxial cable U کابل کواکسیال
coaxes U کابل هم محور
coaxing U کابل هم محور
multicore cable U کابل افشان
coax U کابل هم محور
multi conductor cable U کابل افشان
communication cable U کابل ارتباطی
measuring cable U کابل سنجش
mains cable U کابل شبکه
main cable U کابل اصلی
low loss cable U کابل با تلفات کم
low capacitance cable U کابل با فرفیت کم
telecommunication cable U کابل ارتباطی
long distance cable U کابل ارتباطی
microphone cable U کابل میکروفن
anchor cable U کابل لنگر
coaxial cable U کابل هم محور
flat cable U کابل تخت
binding screw U کلم کابل
gas cable U کابل گازی
gas filled cable U کابل گاز
duplex cable U کابل دو سیمه
cable cleat U بست کابل
cable support U بست کابل
clips U مفصل کابل
clippings U مفصل کابل
clipped U مفصل کابل
bowden control cable U کابل کنترل
four core cable U کابل چهاررشتهای
bunched cable U کابل چندلایی
flat cable U کابل پهن
flexible cable U کابل خم پذیر
cable block U قسمت کابل
cable box U اتاقک کابل
duplex wire U کابل دو سیمه
cable block U مجموعه کابل
cable clamp U بست کابل
cable accessory U وسایل کابل
cable accessory U قطعات کابل
come along clamp U بست کابل
clip U مفصل کابل
b.x. conductor U کابل ب ایکس
connecting cable U کابل رابط
hook cable U کابل قلاب
concentric cable U کابل هم مرکز
ignition cable U کابل احتراق
intermediate type submarine cable U کابل ساحلی
junction cable U کابل اتصال
cable guard U نگهدارنده کابل
coaxial line U کابل هم محور
connection cable U کابل اتصال
gas impregnated cable U کابل گازی
hoisting cable U کابل بالاکش
dead end eye U قلاب کابل
battery charging cable U کابل باتری پر کن
cable connector U دو شاخه کابل
cable core U سیم کابل
greenfield conductor U کابل گرینفیلد
cable distribution head U مقسم سر کابل
grid lead U کابل شبکه
control cable U کابل کنترل
cable grip U چنگال کابل
coaxial cable U کابل هم مرکز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com