Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
intercalated strata
U
چینه هایی که ازروی بی ترتیبی در میان چینههای دیگرقرارگرفته باشند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cont line
U
فاصله میان رشتههای طناب یاچلیک هایی که تنگ هم چیده باشند
interstatify
U
در میان چینههای دیگرقراردادن
lisping
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisped
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisp
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisps
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
interbedded
U
خوابیده در میان چینه ها
excursively
U
ازروی بی ترتیبی
lateral route
U
جاده هایی که به موازات خط لجمن قرارداشته باشند
shot group
U
گروه گلوله هایی که نزدیک هم به هدف خورده باشند
hanging committee
U
انجمنی که عهده دارچسباندن یا اویختن عکس هایی درنمایش باشند
radialized
U
دارای میله هایی که پرتووارمنشعب شده باشند مرتب بشکل پرتو
highlight
U
حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
highlighted
U
حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
highlights
U
حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
serial
U
دستوریا داده پردازش شده ترتیبی , به همان ترتیبی که بازیابی می شوند
serials
U
دستوریا داده پردازش شده ترتیبی , به همان ترتیبی که بازیابی می شوند
stratify
U
چینه چینه کردن
injudiciously
U
بیخردانه ازروی بیخردی یا بی عقلی ازروی بی احتیاطی
discerningly
U
ازروی بصیرت یابینایی ازروی تشخیص
pusillanimously
U
ازروی کم دلی یا بزدلی ازروی جبن
impartially
U
ازروی بیطرفی ازروی راست بینی
fast and loose
U
ازروی بی باکی ازروی مکرو حیله
pig headedly
U
ازروی کله شقی ازروی کودنی
isam
U
Access IndexedSequential روش دستیابی ترتیبی شاخص دار روش دستیابی ترتیبی فهرست دارethod
colony
U
گروهی ا ز مردم یک کشور که جایی دور از کشورشان مستقر شده باشند ولی تابع قوانین و حکومت کشورشان در آنجا باشند
anti-
U
ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
expertly
U
ازروی خبرگی ازروی کارشناسی
phraseologically
U
ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
medoterranean
U
واقع در میان چند زمین میان زمینی
indexed sequential file
U
پرونده ترتیبی شاخص دار فایل ترتیبی شاخص دار
provine
U
چینه
folium
U
چینه
cobs
U
چینه
cob
U
چینه
layer
U
چینه
pise wall
U
چینه
pise
U
چینه
enclosures
U
چینه
stratum
U
چینه
baits
U
چینه
fault
U
چینه
straticulate
U
چینه چینه
enclosure
U
چینه
rough waller
U
چینه کش
faulted
U
چینه
bait
U
چینه
faults
U
چینه
baited
U
چینه
layers
U
چینه
intervenient
U
در میان اینده واقع در میان
futtock
U
میان چوب میان تیر
clay wall
U
دیوار چینه
craw
U
چینه دان
folia
U
جمع چینه
stratification
U
چینه بندی
inclose
U
چینه کشیدن
ingluvies
U
چینه دان
stratigraphy
U
چینه شناسی
the inner layer
U
چینه درونی
inclosure
U
چینه کشیدن
stratification
U
تشکیل چینه
rool crush
U
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
enclosures
U
چینه کشی حصار
to encircle with a wall
U
دیوار یا چینه کشیدن
enclosure
U
چینه کشی حصار
hedger
U
چینه ساز حصارکش
stratigrapher
U
دانشمند چینه شناس
symmetric difference
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
outcrop
U
فهور چینه درسطح زمین
crops
U
حاصل دادن چینه دان
outcrops
U
فهور چینه درسطح زمین
cropped
U
حاصل دادن چینه دان
crop
U
حاصل دادن چینه دان
stratification
U
تشکیل طبقات زمین چینه بندی
equality
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
except
U
تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
enclosing
U
به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
encloses
U
به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
enclose
U
به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
stratigraphy
U
وضع وساختمان طبقات زمین چینه شناسی
disjointedness
U
بی ترتیبی
serial
U
ترتیبی
disorder
U
بی ترتیبی
disarrangement
U
بی ترتیبی
serials
U
ترتیبی
ordinal
U
ترتیبی
desultorness
U
بی ترتیبی
irregularity
U
بی ترتیبی
disorders
U
بی ترتیبی
heterotaxy
U
بی ترتیبی
heterotaxis
U
بی ترتیبی
mismanagement
U
بی ترتیبی
bewilderment
U
بی ترتیبی
sequential
U
ترتیبی
sequential file
U
فایل ترتیبی
sequential control
U
کنترل ترتیبی
sequential device
U
دستگاه ترتیبی
sequential process
U
فرایند ترتیبی
sequential list
U
لیست ترتیبی
sequential search
U
جستجوی ترتیبی
serial mouse
U
ماوس ترتیبی
serial port
U
درگاه ترتیبی
sequential opreation
U
عمل ترتیبی
sequential processing
U
پردازش ترتیبی
sequential circuit
U
مدار ترتیبی
sequential logic
U
منطق ترتیبی
sequential computer
U
کامپیوتر ترتیبی
sequential algorithm
U
الگوریتم ترتیبی
anarchy
U
بی ترتیبی سیاسی
disorders
U
بی ترتیبی اشفتگی
sequence checking
U
مقابله ترتیبی
sequence check
U
بررسی ترتیبی
ordinal position
U
جایگاه ترتیبی
sequence control
U
کنترل ترتیبی
sequence curcuit
U
مدار ترتیبی
sequence structure
U
ساختار ترتیبی
ordinal scale
U
مقیاس ترتیبی
sequential access
U
دستیابی ترتیبی
disorder
U
بی ترتیبی اشفتگی
ordinal numbers
U
اعداد ترتیبی
sequential file
U
پرونده ترتیبی
sequential machine
U
ماشین ترتیبی
ordinal utility
U
مطلوبیت ترتیبی
nonesequential computer
U
کامپیوتر غیر ترتیبی
solecisms
U
غلط اصطلاحی بی ترتیبی
sequential data structure
U
ساختار ترتیبی داده
solecism
U
غلط اصطلاحی بی ترتیبی
ordinal data
U
داده ترتیبی یا وصفی
ascii sort order
U
نظم ترتیبی اسکی
multisequencing
U
عملکرد چند ترتیبی
serials
U
ترتیبی جزء بجزء
sequential access method
U
روش دستیابی ترتیبی
sequential data set
U
مجموعه ترتیبی داده
sequential access device
U
دستگاه با دستیابی ترتیبی
serial
U
ترتیبی جزء بجزء
sequence control structure
U
ساختار کنترل ترتیبی
sequential storage device
U
دستگاه انباره ترتیبی
flow diagram
U
ترتیبی که رویدادها در فلوچارت رخ میدهد
sequential
U
مرتب شده به صورت ترتیبی
flowchart
U
ترتیبی که رویدادها در فلوچارت رخ میدهد
well-ordering theorem
U
قضیه خوش ترتیبی
[ریاضی]
well-ordering principle
U
اصل خوش ترتیبی
[ریاضی]
sequential file organization
U
سازمان دهی ترتیبی فایل
basic sequential access method
U
روش دستیابی ترتیبی اساسی
indexed sequential access method
U
روش دستیابی ترتیبی شاخص دار
queued sequential access method
U
روش دستیابی ترتیبی صف بندی شده
ccd
U
که دستیابی ترتیبی یا تصادفی را ممکن می کنند
random access
U
توانایی دستیابی سریع به محلهای حافظه به هر ترتیبی
serials
U
کارکردن یک وسیله روی داده به صورت ترتیبی
scatter load
U
بار کردن داده ترتیبی در محلهای مختلف
basic indexed sequential acess method
U
روش دستیابی ترتیبی شاخص دار اساسی
vortex flow
U
جریان سیال با حرکت ترتیبی دورانی و انتقالی
serial
U
کارکردن یک وسیله روی داده به صورت ترتیبی
loads
U
بار کردن داده ترتیبی در محلهای نامتمادی حافظه
load
U
بار کردن داده ترتیبی در محلهای نامتمادی حافظه
bsam
U
Access Sequential Basicروش دستیابی ترتیبی اساسی ethod
queued indexed sequential access method
U
روش دستیابی ترتیبی اندیس دار صف بندی شده
qisam
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به بافر می خواند
psychophysics
U
علم روابط میان روان وتن علم روابط میان روان شناسی وفیزیک
the like of you
U
باشند
array
U
می باشند
arrays
U
می باشند
qsam
U
Access QueuedSequential روش دستیابی ترتیبی صف بندی شده ethod
serials
U
فضای ذخیره سازی که فقط امکان دستیابی ترتیبی میدهد
serial
U
فضای ذخیره سازی که فقط امکان دستیابی ترتیبی میدهد
addressing
U
روش آدرس دهی به یک محل چه به صورت ترتیبی یا اندیس یا مستقیم و...
clustering
U
مجموعهای از عناصر که در یک خط ترتیبی فاهر می شوند و یک جدول دستیابی دارند
implication
U
B درست باشند
inclusion
U
B درست باشند
implications
U
B درست باشند
shearling
U
چیده باشند
queued
U
صق بالاکهای منتظر پردازش که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی شده اند
sequential access
U
صف بلاکهای منتظر برای پردازش , که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی میشود
random access
U
حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی با هر ترتیبی , معمولاگ به صورت IC , فراهم میکند
random access
U
رسانه ذخیره سازی که امکان دستیابی به هر مرحله با هر ترتیبی را فراهم میکند
queues
U
صق بالاکهای منتظر پردازش که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی شده اند
queueing
U
صق بالاکهای منتظر پردازش که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی شده اند
queue
U
صق بالاکهای منتظر پردازش که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی شده اند
from
U
ازروی
to be of the opinion that ...
U
به این عقیده باشند که ...
to be tuned in to a channel
U
کانالی را گرفته باشند
charges
U
که برای ذخیره سازی داده و امکان دستیابی ترتیبی وتصادفی به کار می رود
edit
U
ترتیبی از حروف یا کلیدها که باید انتخاب شوند تا تابعی یا ویرایشگری فعال شود
function key
U
یچی که برای کار خاص یا ترتیبی از دستورالعمل ها انتساب داده شده بود
edited
U
ترتیبی از حروف یا کلیدها که باید انتخاب شوند تا تابعی یا ویرایشگری فعال شود
charge
U
که برای ذخیره سازی داده و امکان دستیابی ترتیبی وتصادفی به کار می رود
incontinently
U
ازروی بی عفتی
indecently
U
ازروی بی شرمی
indecisively
U
ازروی دو دلی
inconstantly
U
ازروی بی ثباتی
ill humouredly
U
ازروی بد خویی
ill humouredly
U
ازروی بدخلقی
fractiously
U
ازروی کج خلقی
ill humouredness
U
ازروی بد خلقی
ill naturedly
U
ازروی بد خویی
irreverently
U
ازروی بی حرمتی
illy
U
ازروی بد خواهی
immorally
U
از ازروی بد اخلاقی
in the abstract
U
ازروی تجرید
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com