English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
requisition U چیزمورد تقاضا
requisitioned U چیزمورد تقاضا
requisitioning U چیزمورد تقاضا
requisitions U چیزمورد تقاضا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
arc elasticity of demand U عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
giffen good U نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
demanded U تقاضا کردن تقاضا
demands U تقاضا کردن تقاضا
demand U تقاضا کردن تقاضا
shift of a demand curve U انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا
postulating U تقاضا
postulated U تقاضا
request U تقاضا
postulate U تقاضا
postulates U تقاضا
prayers U تقاضا
prayer U تقاضا
suits U تقاضا
requested U تقاضا
requisitions U تقاضا
requisitioning U تقاضا
requisitioned U تقاضا
requisition U تقاضا
importance U تقاضا
requests U تقاضا
rogation U تقاضا
requesting U تقاضا
solicitation U تقاضا
exigence U تقاضا
demanded U تقاضا
demand U تقاضا
demands U تقاضا
suit U تقاضا
suited U تقاضا
suing U تقاضا کردن
peak demand U بیشترین تقاضا
offer and demand U عرضه و تقاضا
peak demand U حداکثر تقاضا
sues U تقاضا کردن
sued U تقاضا کردن
sue U تقاضا کردن
measurement of demand U تخمین تقاضا
demand U تقاضا کردن
requisitions U تقاضا کردن
on demand U بنا به تقاضا
law of demand U قانون تقاضا
demand side U ستون تقاضا
income elasticity of demand U درامدی تقاضا
demand shift U جابجائی تقاضا
change in demand U تغییر تقاضا
demand schedule U جدول تقاضا
demand pattern U الگوی تقاضا
demand management U مدیریت تقاضا
demand curve U منحنی تقاضا
demand elasticity U کشش تقاضا
demand factor U ضریب تقاضا
demand factors U عوامل تقاضا
demand shift U انتقال تقاضا
applier U تقاضا کننده
excess demand U فزونی تقاضا
elasticity of demand U کشش تقاضا
requirement U تقاضا احتیاج
demandant U تقاضا کننده
demandable U قابل تقاضا
demand surface U میزان تقاضا
demand side U طرف تقاضا
adjure U تقاضا کردن
demand shift U تغییر تقاضا
demand function U تابع تقاضا
requisitioning U تقاضا کردن
application U فرم تقاضا
demands U تقاضا کردن
request U تقاضا خواسته
within three days of demand U در طی سه روز پس از تقاضا
applications U فرم تقاضا
demand surface U سطح تقاضا
information on demand U اطلاعات با تقاضا
supply and demand U عرضه و تقاضا
pleas U تقاضا استدعا
plea U تقاضا استدعا
quantity of demand U مقدار تقاضا
demanded U تقاضا کردن
requests U تقاضا خواسته
claimed <adj.> <past-p.> U تقاضا شده
demanded <adj.> <past-p.> U تقاضا شده
asked <adj.> <past-p.> U تقاضا شده
requisition U تقاضا کردن
requisitioned U تقاضا کردن
requesting U تقاضا خواسته
requested U تقاضا خواسته
on demand U به در خواست به مجرد تقاضا
demand paging U صفحه بندی تقاضا
quantity demanded U مقدار تقاضا شده
price elasticity of demand U کشش قیمتی تقاضا
stock requisition U تقاضا جهت کالا
registrant U تقاضا ثبت کننده
supply and demand law U قانون عرضه و تقاضا
send away for something <idiom> U تقاضا نامه نوشتن
requesting unit U یکان تقاضا کننده
request for proposal U تقاضا برای پیشنهاد
law of supply and demand U قانون عرضه و تقاضا
measurement of demand U اندازه گیری تقاضا
demand forecast U پیش بینی تقاضا
money demand U تقاضا برای پول
requesting U تقاضا برای چیزی
applicant U تقاضا کننده طالب
demands U مطالبه تقاضا کردن
application U تقاضا برای چیز
indent U تقاضا یاسفارش جنس
soliciting U درخواست یا تقاضا کردن از
indenting U تقاضا یاسفارش جنس
applications U تقاضا برای چیز
indents U تقاضا یاسفارش جنس
requests U تقاضا برای چیزی
solicit U درخواست یا تقاضا کردن از
requested U تقاضا برای چیزی
solicited U درخواست یا تقاضا کردن از
solicits U درخواست یا تقاضا کردن از
request U تقاضا برای چیزی
applicants U تقاضا کننده طالب
demand U مطالبه تقاضا کردن
glut U عرضه بیش از تقاضا
arc elasticity of demand U کشش کمانی تقاضا
adjure به اصرار تقاضا کردن
cross elasticity of demand U کشش متقاطع تقاضا
demand and supply market U بازار عرضه و تقاضا
demanded U مطالبه تقاضا کردن
gluts U عرضه بیش از تقاضا
demand for money U تقاضا برای پول
request for quotation U تقاضا برای اعلام قیمت
overload U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
demand versus quantity demanded U تقاضا در برابر مقدار تقاضاشده
demand [of] U درخواست [خواست] [طلب] [تقاضا] [از]
infinitely elastic demand curve U منحنی تقاضا با کشش نامحدود
demand pull inflation U تورم ناشی از فشار تقاضا
demanded U تقاضا برای انجام چیزی
excess demand U تقاضای زیادی مازاد تقاضا
excess demand inflation U تورم ناشی از مازاد تقاضا
demand U تقاضا برای انجام چیزی
overloads U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
overloaded U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
put in U تقاضا کردن پیشنهاد دادن
demands U تقاضا برای انجام چیزی
clamouring U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
demanded U تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
to invite somebody to do something U از کسی تقاضا انجام کاری را کردن
Application may be filed by ... U مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است.
demands U تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demand U تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
clamoured U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
invokes U تقاضا از کسی برای انجام کاری
clamours U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
invoking U تقاضا از کسی برای انجام کاری
clamour U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
invoke U تقاضا از کسی برای انجام کاری
obtrude U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtruded U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtrudes U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
clamor U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
obtruding U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
demand oriented pricing U قیمت گذاری با توجه به شرایط تقاضا
invoked U تقاضا از کسی برای انجام کاری
apply U تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
applying U تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
applies U تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
call up U تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
call-ups U تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
demand factors U عواملی که درتغییر تقاضا موثرند عبارتنداز : درامد
call-up U تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
input/output U سیگنال تقاضا از CPU برای داده ورودی یا خروجی
speculative demand for money U تقاضا برای پول بمنظور انگیزه سفته بازی
X series U تقاضا برای ارتباط دادهای روی داده عمومی شبکه
inquiry U کد ارسالی توسط کامپیوتر به ترمینال راه دور و تقاضا برای پاسخ
inquiries U کد ارسالی توسط کامپیوتر به ترمینال راه دور و تقاضا برای پاسخ
layer U بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است
layers U بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است
income elasticity of demand U تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
inelastic demand U تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
averaged U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaging U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averages U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
average U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
assemble capital stock U بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود
composite demand U تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
autos U کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود
auto U کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود
to put in for U تقاضا کردن خودرا نامزد کردن
enquiry U تقاضا برای داده یا اطلاع از وسیله یا پایگاه داده . دستیابی به داده در حافظه کامپیوتر بدون تغییر داده
derived demand U تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
solicits U تقاضا کردن جلب کردن
request U تقاضا کردن درخواست کردن
exigible U قابل تقاضا قابل ادعا
cry off U تقاضا کردن درخواست کردن
soliciting U تقاضا کردن جلب کردن
beseeched U تقاضا کردن استدعا کردن
requests U تقاضا کردن درخواست کردن
requesting U تقاضا کردن درخواست کردن
solicited U تقاضا کردن جلب کردن
solicit U تقاضا کردن جلب کردن
beseech U تقاضا کردن استدعا کردن
beseeches U تقاضا کردن استدعا کردن
requested U تقاضا کردن درخواست کردن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com