Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
good wine needs no bush
U
چیزخوب نیازمند به معرفی نیست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
it tells its own tale
U
نیازمند به توضیح نیست
it goes without saying
U
نیازمند بگفتن نیست
scissoring
U
1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
destitute
U
نیازمند
needier
U
نیازمند
neediest
U
نیازمند
needy
U
نیازمند
in bad repair
U
نیازمند تعمیر
clamant
U
نیازمند برسیدگی
needful
U
نیازمند ناگزیر
jobless
U
نیازمند به کار
out of repair
U
نیازمند تعمیر
mesic
U
نیازمند به رطوبت
want
U
نیازمند بودن به نداشتن
wanted
U
نیازمند بودن به نداشتن
gaff headed
U
بادبان چهارضلعی نیازمند به میله
All is not gold that glitters.
<proverb>
U
هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
we need servants
U
ما نیازمند بنوکر هستیم مانوکرهایی میخواهیم
casual poor
U
کسیکه گاه گاهی نیازمند اعانه میشود
winchester disk
U
دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
step frame
U
استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
transparent
U
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparently
U
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
leaving files open
U
به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
his parentage isunknown
U
اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
it is past all hope
U
جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
we are want of money
U
ما نیازمند پول هستیم به پول احتیاج داریم
presentation
U
معرفی
reference
U
معرفی
reclame
U
معرفی
designations
U
معرفی
designation
U
معرفی
presentations
U
معرفی
representation
U
معرفی
representations
U
معرفی
disrepair
U
احتیاج به تعمیر نیازمند تعمیر
recommend
U
معرفی کردن
recommends
U
معرفی کردن
introduce
U
معرفی کردن
presenting
U
معرفی کردن
presents
U
معرفی کردن
speak well for
U
معرفی کردن
introduced
U
معرفی کردن
presented
U
معرفی کردن
present
U
معرفی کردن
representer
U
معرفی کننده
representations
U
معرفی کردن
nuncupatory
U
معرفی کننده
nominator
U
معرفی کننده
presentable
U
شایان معرفی
recommending
U
معرفی کردن
letter of introduction
U
معرفی نامه
introduces
U
معرفی کردن
nominate
U
معرفی کردن
inset
U
معرفی کردن
insets
U
معرفی کردن
nominates
U
معرفی کردن
nominating
U
معرفی کردن
bring forward
U
معرفی کردن
letter of reference
U
معرفی نامه
letters
U
معرفی نامه
letter
U
معرفی نامه
presentee
U
معرفی شده
representation
U
معرفی کردن
introduction
U
معارفه معرفی
introductions
U
معارفه معرفی
designative
U
معرفی کننده
introducing
U
معرفی کردن
introductions
U
معرفی رسمی اشناسازی
letterman
U
دارنده معرفی نامه
introduction
U
معرفی رسمی اشناسازی
presentably
U
بطور قابل معرفی
preconize
U
بعموم معرفی کردن
reports
U
معرفی کردن خود
net authentication
U
معرفی ایستگاههای شبکه
initial campaign
U
معرفی کالا به بازار
reported
U
معرفی کردن خود
report
U
معرفی کردن خود
algebra
U
قوانینی که برای معرفی
roll out
U
معرفی یک کالای تجارتی به بازار
instantiate
U
معرفی کردن بوسیله کنسرت
computer generations
U
روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
reagency
U
امادگی برای واکنش یا معرفی
quantification
U
معرفی عناصر یک جسم تعریف
id
U
کارتی که ضخص را معرفی میکند
social credit
U
تصادی معرفی شده است
meet
U
معرفی شدن به ملاقات کردن
to r.someone as a
U
کسی را به سمتی معرفی کردن
meets
U
معرفی شدن به ملاقات کردن
it is inexpedient to reply
U
پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
who are your reference?
U
چه اشخاصی را دارید که شمارا معرفی کنند
technological
U
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
predefined
U
آنچه قبلا معرفی شده است
to report oneself
U
حاضر شدن وخود را معرفی کردن
to proclam someone a traitor
U
کسیرا بعموم خائن معرفی کردن
to give publicity to
U
بعموم نشان دادن یا معرفی کردن
technologically
U
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
subscripted variable
U
عنصری در آرایه که با یک همراه معرفی میشود
Can you recommend a hotel?
U
آیا میتوانید یک هتل به من معرفی کنید؟
tags
U
نوار پشت پوتین کارت معرفی
I have been referred. (introduced,recommended)to you by MR. . . .
U
از جانب آقای ... به شما معرفی شده ام
tag
U
نوار پشت پوتین کارت معرفی
Can you recommend a guest house?
U
آیا میتوانید یک پانسیون به من معرفی کنید؟
name
U
کلمه معرفی فایل ذخیره شده مشخص
personation
U
خود را به جای دیگری معرفی کردن یا جا زدن
bring up
<idiom>
U
معرفی چیزی برای بحث (مذاکره)آوردن
Can you recommend a good restaurant?
U
آیا میتوانید یک رستوران خوب معرفی کنید؟
toastmistress
U
بانوی معرفی کننده ناطق سرمیز غذا
Type cable
U
مشخصات کابل معرفی شده توسط IBM
functional
U
مشخصاتی که نتایجی که تولید یک برنامه را معرفی می کنند
names
U
کلمه معرفی فایل ذخیره شده مشخص
to i. any one into abenefice
U
کسیرابرای دریافت درامد کلیسا معرفی کردن
proceed time
U
زمان لازم برای معرفی به پایگاه جدید
to report to the police
U
خود را به پلیس معرفی کردن
[بخاطر خلافی]
report tothe director
U
خود را حضورا نزد رئیس معرفی کنید
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
key
کد عددی برای معرفی کلیدی که انتخاب شده است
bear arms
U
سلاح به دست گرفتن خود را به خدمت معرفی کردن
menu
U
انتخاب دستورات از لیستی از انتخابها معرفی شده به اپراتور
toastmaster
U
کسی که ناطقین بعد از صرف شام را معرفی میکند
polar
U
سیستم معرفی موقعیتها به عنوان زاویه و فاصله از مبدا
toastmasters
U
کسی که ناطقین بعد از صرف شام را معرفی میکند
identification tag
U
پلاک شناسایی اتیکت اسم کارت معرفی نامه
menus
U
انتخاب دستورات از لیستی از انتخابها معرفی شده به اپراتور
set
U
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
flowchart
U
نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
ccitt
U
انجمن بین المللی که پروتکلهای ارتباطی و استانداردها را معرفی می کنند
category wiring
U
یکی از 5 سطح استاندارد معرفی شده توسط EIA / TIA
setting up
U
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
flow diagram
U
نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
sets
U
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
operated
U
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
distort
U
معرفی اختلافات نامط لوب بین سیگنال ورودی و خروجی یک وسیله
distorts
U
معرفی اختلافات نامط لوب بین سیگنال ورودی و خروجی یک وسیله
operates
U
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
anchor cell
U
خانهای در برنامه صفحه گسترده که ابتدای مجموعه خانه ها را معرفی میکند
operate
U
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
enquiry
U
کد کنترل مخصوص که تقاضایی برای معرفی یا وضعیت یا داده یک وسیله است
passwords
U
کلمه یا مجموعه حروف که کاربر را معرفی میکند تا بتواند به سیستم دستیابی داشته باشد
password
U
کلمه یا مجموعه حروف که کاربر را معرفی میکند تا بتواند به سیستم دستیابی داشته باشد
holotype
U
نمونهای که نویسنده یا دانشمندی برای معرفی یک راسته یا دسته ازجانوران وگیاهان معین میکند
boolean algebra
U
قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست
walkthrough
U
جلسه بررسی که در ان یک مرحله از توسعه سیستم یابرنامه برای معرفی کردن خطاها مرور میشود
National Center for Supercomputing Applications
U
سازمانی که معرفی و ایجاد شبکه جهان گستر را توسط جستجوگر Moscuic Web انجام میدهد
wand
U
دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
wands
U
دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
DCA
U
قالب متن معرفی شده توسط IBM که اجازه در و بدل شدن متون بین سیستمهای کامپیوتری میدهد
layers
U
لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که قوانین نرخ بیت . توان و رسانه ارسال سیگنال را معرفی میکند
descriptions
U
زبان برنامه سازی که دستوراتی را برای معرفی اندازه موقعیت ونوع متن گرافیک روی صفحه می پذیرد
layer
U
لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که قوانین نرخ بیت . توان و رسانه ارسال سیگنال را معرفی میکند
description
U
زبان برنامه سازی که دستوراتی را برای معرفی اندازه موقعیت ونوع متن گرافیک روی صفحه می پذیرد
masks
U
طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
mask
U
طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
to register
[with a body]
U
اسم نویسی کردن
[خود را معرفی کردن]
[در اداره ای]
[اصطلاح رسمی]
conned
U
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
con
U
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
conning
U
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
cons
U
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
postbyte
U
بایت داده که کد اصلی ای را بیان میکند که ثابت مورد استفاده را معرفی میکند
declaring
U
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declares
U
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declare
U
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
bitmap
U
معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
secondary
U
نیست
he is not of our number
U
از ما نیست
it is well enough
U
بد نیست
Plug and Play
U
یچ نیست
temporary storage
U
می نیست
aint
U
نیست
It's not new.
نو نیست.
he takes no notice of it
U
نیست
auxiliaries
U
نیست
auxiliary
U
نیست
isn't
U
نیست
storage
U
می نیست
no trouble
U
زحمتی نیست
no matter
U
چیزی نیست
dont mention it
U
چیزی نیست
to make no mention of
U
ذکری از ان نیست
no object
U
چیزی نیست
no hurry
U
عجلهای نیست
ought not
U
شایسته نیست
that is not it
U
این نیست
that is wrong
U
درست نیست
Nevermind!
U
مهم نیست !
the ice is treach erous
U
یخ محکم نیست
close the door please
U
اگرزحمت نیست
there is no hurry
U
عجلهای نیست
there is no hurry
U
شتابی نیست
There is no hot water
U
آب گرم نیست.
thereis no end to it
U
انراپایانی نیست
cold is merely privative
U
گرما نیست
that depends
U
معلوم نیست
niet le fait
U
کار او نیست
it is not in good workingorder
U
دایر نیست
it is not half bad
U
هیچ بد نیست
it is immaterial
U
چیزی نیست
it has escaped my remembrance
U
یاد نیست
i do not have it in me
U
از من ساخته نیست
It cant be helped.
U
چاره ای نیست
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com