Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
showdown
U
چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
showdowns
U
چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inspection arms
U
سلاح برای بازدید حاضر بازدید اسلحه اسلحه رابازدید کنید
physical inspection
U
بازدید سطحی از بدنه جنگ افزار یا وسیله بازدید بدنی بازدید تاسیسات
visiting correspondent
U
نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
monitors
U
صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitor
U
صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitored
U
صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
colours
U
صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
colour
U
صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
conspires
U
توط ئه چیدن برای کار بد
conspired
U
توط ئه چیدن برای کار بد
conspire
U
توط ئه چیدن برای کار بد
conspiring
U
توط ئه چیدن برای کار بد
aircraft role equipment
U
تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
so
U
علامتی برای معین کردن قابلیتهای فقط فرستادنی تجهیزات
footprints
U
شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
footprint
U
شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
rig the ship
U
فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
power house building
U
ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
nephrogenic
U
ایجادشده در کلیه منشعب از کلیه
hot
U
کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hottest
U
کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hotter
U
کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
trick ski
U
اسکی کوتاه برای انجام حرکات نمایشی اسکی روی اب
collimate
U
تنظیم کردن هرنوع تجهیزات اپتیکی برای داشتن پرتو نوری موازی از یک منبع نقطهای نور یا برعکس
analogue
U
صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
analogues
U
صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
fourteen points
U
طرح برنامهای برای صلح که "وودرو ویلسن " رئیس جمهور امریکا در 8 ژانویه 8191 ضمن خطابهای به کنگره امریکا اعلام کرد و درواقع پیامی به کلیه ملل ودول جهان تلقی شد
adopted types
U
انواع تجهیزات مورد قبول انواع تجهیزات قبول شده
dramatically
U
نمایشی
epideictic
U
نمایشی
exhibitive
U
نمایشی
showdown
U
نمایشی
showdowns
U
نمایشی
flashier
U
نمایشی
flashy
U
نمایشی
dramatic
U
نمایشی
scenic
U
نمایشی
flashiest
U
نمایشی
expository
U
نمایشی
hot dogging
U
عملیات نمایشی
demo
U
نمونه نمایشی
ideogramic
U
نمایشی تجسمی
performing arts
U
هنرهای نمایشی
display architecture
U
معماری نمایشی
stagy
U
نمایشی صحنهای
demonstration effect
U
اثر نمایشی
ideogrammic
U
نمایشی تجسمی
expositive
U
نمایشی نمایشگاهی
representative arts
U
فنون نمایشی
figure skating
U
یخ بازی نمایشی
false arch
U
قوس نمایشی
academic assault
شمشیر بازی نمایشی
amphibious demonstration
U
عملیات نمایشی اب خاکی
showboat
U
نمایشی بازی کردن
amphibious demonstration
U
عملیات اب خاکی نمایشی
the drama
U
تصنیف داستانهای نمایشی
display menu
U
فهرست انتخاب نمایشی
traverse
U
حرکت نمایشی اسب
traverses
U
حرکت نمایشی اسب
traversing
U
حرکت نمایشی اسب
performing
U
وابسته به هنرهای نمایشی
demonstrability
U
نمایشی نمایش دادنی
mock up
U
نمونه نمایشی کالا
traversed
U
حرکت نمایشی اسب
foreign military sales
U
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
to put over a play
U
موافق بدادن نمایشی شدن
international demonstration effect
U
اثر نمایشی بین المللی
problem plav
U
نمایشی که موضوع ان مسئلهای باشد
exhibition game
U
بازی نمایشی به نفع خیریه
all-
U
کلیه
kidney
U
کلیه
reins
U
کلیه ها
all
U
کلیه
kidneys
U
کلیه
monopolylogue
U
نمایشی که در ان یک تن عهده دارچند بخش است
dramaturge
U
نویسنده داستانهای نمایشی شبیه ساز
indiental music
U
ساز و اوازی که با نمایشی همراه باشد
paranephric
U
مجاور کلیه
floating kidney
U
کلیه متحرک
renal gravel
U
حصات کلیه
all arms
U
کلیه نیروها
entireforce
U
کلیه نیرو
entireforce
U
کلیه قوا
reniform
U
کلیه مانند
reniform
U
شبیه کلیه
renal gravel
U
ریک کلیه
nephroptosis
U
کلیه متحرک
nephralgia
U
قولنج کلیه
all men
U
کلیه مردم
all hands
U
کلیه پرسنل
renal
U
وابسته به کلیه ها
renal calculus
U
ریگ کلیه
varieties
U
نمایشی که مرکب از چند قطعه متنوع باشد
variety
U
نمایشی که مرکب از چند قطعه متنوع باشد
tenantary
U
کلیه مستاجرین یک ملک
paranephros
U
غده روی کلیه
against all risks
U
در براب کلیه خطرات
ornis
U
کلیه مرغان یک سرزمین
azoth
U
علاج کلیه دردها
reins
U
محل کلیه در بدن
colour
U
صفحه نمایشی که حروف و گرافیک ها را رنگی نشان میدهد
colours
U
صفحه نمایشی که حروف و گرافیک ها را رنگی نشان میدهد
reviewal
U
بازدید
examined
U
بازدید
revision
U
بازدید
controlling
U
بازدید
control
U
بازدید
inspection
U
بازدید
examine
U
بازدید
visits
U
بازدید
visited
U
بازدید
reviewed
U
بازدید
visit
U
بازدید
review
U
بازدید
surveying
U
بازدید
controls
U
بازدید
reviews
U
بازدید
examining
U
بازدید
revisions
U
بازدید
reviewing
U
بازدید
examines
U
بازدید
all available
U
کلیه توپخانه حاضر به تیر
the total population
U
تمامی نفوس کلیه جمعیت
nephrolith
U
سنگ کلیه
[پزشکی]
[بیماری]
kidney stone
[Calculus renalis]
U
سنگ کلیه
[پزشکی]
[بیماری]
the t. population
U
کلیه جمعیت همه مردم
renal calculus
[Calculus renalis]
U
سنگ کلیه
[پزشکی]
[بیماری]
Chronic kidney disease
[CKD]
U
نارسایی مزمن کلیه
[پزشکی]
demesne
U
کلیه زمین مایملک یک شخص
The ship and all its crew were lost .
U
کشتی با کلیه سر نشینانش گه ( مفقود ) شد
chronic kidney failure
[CKF]
U
نارسایی مزمن کلیه
[پزشکی]
disclaim all liability
U
کلیه بدهیها را انکار کردن
chronic renal disease
[CRD]
U
نارسایی مزمن کلیه
[پزشکی]
syngraph
U
سندی که به مهر و امضا کلیه
chronic renal failure
[CRF]
U
نارسایی مزمن کلیه
[پزشکی]
parroting
U
تجهیزات ای اف اف
appliances
U
تجهیزات
parroted
U
تجهیزات ای اف اف
parrot
U
تجهیزات ای اف اف
appliance
U
تجهیزات
equipment
U
تجهیزات
equipments
U
تجهیزات
accouterment
U
تجهیزات
accouterments
U
تجهیزات
acoutrement
U
تجهیزات
rigs
U
تجهیزات
rigged
U
تجهیزات
devices
U
تجهیزات
fixture
U
تجهیزات
device
U
تجهیزات
parrots
U
تجهیزات ای اف اف
transfer equipment
U
تجهیزات
materiel
U
تجهیزات
instrumentation
U
تجهیزات
rig
U
تجهیزات
tragi comedy
U
نمایشی که دران مطالب جدی ومضحک باهم امیخته باشد
inspection
U
بازدید معاینه
visitor
U
بازدید کننده
examined
U
بازدید کردن
examines
U
بازدید کردن
visitors
U
بازدید کننده
examining
U
بازدید کردن
certificate of survey
U
گواهی بازدید
reconnoitres
U
بازدید کردن
spot check
U
بازدید در محل
reconnoitring
U
بازدید کردن
visited
U
بازدید دیدار
boarding call
U
دعوت به بازدید
reconnoitering
U
بازدید کردن
examine
U
بازدید کردن
personnel monitoring
U
بازدید پرسنلی
inspection well
U
چاه بازدید
inspection shaft
U
میله بازدید
destination inspection
U
بازدید در مقصد
inspection gallery
U
دالان بازدید
boarding visit
U
بازدید پس دادن
reconnoitered
U
بازدید کردن
spot checks
U
بازدید در محل
revisits
U
بازدید کردن
to return a visit
U
بازدید کردن
boarding call
U
بازدید رسمی
see over
U
بازدید کردن
man hole
U
چاهک بازدید
home visit
U
بازدید خانواده
barrier inspection
U
بازدید ازموانع
reconnoiters
U
بازدید کردن
revisited
U
بازدید کردن
reconnoitre
U
بازدید کردن
revisit
U
بازدید کردن
location survey
U
بازدید در محل
reconnoiter
U
بازدید کردن
surveys
U
بازدید کردن
surveyed
U
بازدید کردن
visits
U
بازدید دیدار
revisiting
U
بازدید کردن
visit
U
بازدید دیدار
reconnoitred
U
بازدید کردن
survey
U
بازدید کردن
avifauna
U
کلیه مرغان یک سرزمین پرندگان یک ناحیه
tenantry
U
اجاره داری کلیه مستاجرین یک ملک
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com