English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gavels U چکش چوبی حراج کنندگان یاروسای انجمن ها چکش حراجی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
gavel [چکش چوبی قضات] چکش چوبی حراج کنندگان یاروسای انجمن ها چکش حراجی
Other Matches
salvage U حراج کردن حراجی
salvaged U حراج کردن حراجی
salvages U حراج کردن حراجی
salvaging U حراج کردن حراجی
producers association U انجمن تولید کنندگان
guide U EquipmentIB Processing انجمن بین المللی استفاده کنندگان کامپیوترهای بزرگ
guides U EquipmentIB Processing انجمن بین المللی استفاده کنندگان کامپیوترهای بزرگ
decus U Society Users EqupmentComputer Digital انجمن استفاده کنندگان تجهیزات کامپیوتری
guided U EquipmentIB Processing انجمن بین المللی استفاده کنندگان کامپیوترهای بزرگ
puffer U کسی که در حراج از طرف صاحب مال مورد حراج شرکت میکند
conventicle U انجمن مخفی وغیر قانونی انجمن مذهبی
ninepins U یکجور بازی با نه میله چوبی که انهارابا گوی چوبی می خوابانند
stake U ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stakes U ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
staked U ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
atheneum U انجمن ادبی انجمن دانش
athenaeum U انجمن ادبی انجمن دانش
auctioneers U حراجی
auctioneer U حراجی
salvage material U اقلام حراجی
producers burden of tax U بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
sales U برای فروش حراجی
to buy something at an auction U چیزی را در [بوسیله] حراجی خریدن
noggin U سطل چوبی لیوان چوبی
noggins U سطل چوبی لیوان چوبی
naggin U سطل چوبی لیوان چوبی
dutch auction U حراجی که ازقیمت بالا شروع میشود
treenail U میخ بزرگ چوبی با میخ چوبی یا گوه بهم کوبیدن
trenail U میخ بزرگ چوبی با میخ چوبی یا گوه بهم کوبیدن
croquet U بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
recipients U دریافت کنندگان
recipient U دریافت کنندگان
ruminantia U نشخوار کنندگان
outlet U حراج
outlets U حراج
public sale U حراج
sale by auction U حراج
sale U حراج
licit U حراج
auctioned U حراج
auctions U حراج
bazaar U حراج
sales U حراج
auction U حراج
auctioning U حراج
electorate U هیئت انتخاب کنندگان
revel rout U گروه کیف کنندگان
secondary consumers U مصرف کنندگان دومین
particular baptists U گروهی از تعمید کنندگان
primary consumers U مصرف کنندگان نخستین
tertiary consumers U مصرف کنندگان سومین
cheerleaders U سر دستهی تشویق کنندگان
visitors from abroad U بازدید کنندگان خارجی
cheerleader U سر دستهی تشویق کنندگان
information providers U تهیه کنندگان اطلاعات
we the under signed U امضا کنندگان زیر
electorates U هیئت انتخاب کنندگان
weŠthe undersigned U ما امضاء کنندگان زیر
the longs U پیش خرید کنندگان
notonecta U بر پشت شنا کنندگان
dutch auction U حراج هلندی
confiscate U حراج کردن
auctioneers U دلال حراج
auctioneers U حراج گذار
auctioneer U دلال حراج
auctioneer U حراج گذار
auctioneer U حراج کننده
auctioneers U متصدی حراج
auctioneers U حراج کننده
auctioneer U متصدی حراج
confiscating U حراج کردن
to sell by a U حراج کردن
outcry U حراج مزایده
sell by auction U حراج کردن
to put up to a U حراج کردن
to sell or pat up at a U حراج کردن
confiscates U حراج کردن
bids U پیشنهاد حراج
confiscates U مصادره حراج
bid U پیشنهاد حراج
sale price U قیمت حراج
confiscate U مصادره حراج
confiscating U مصادره حراج
resale U حراج مجدد
outcries U حراج مزایده
consumer organization U سازمان حمایت از مصرف کنندگان
drug pushers U توزیع کنندگان مواد مخدر
back U پشتی کنندگان تکیه گاه
border crosser U عبور کنندگان از مرز پناهندگان
backs U پشتی کنندگان تکیه گاه
syngraph U تنظیم کنندگان رسیده باشد
consumer research U مطالعه وضعیت مصرف کنندگان
hammers U چوب حراج خوردن
auction of rug U حراج و مزایده فرش
bidder U پیشنهاد دهنده در حراج
bidders U پیشنهاد دهنده در حراج
hammered U چوب حراج خوردن
article of roup U اموال مورد حراج
sale by auction U فروش به وسیله حراج
pileferable U اقلام قابل حراج
pilefered shipment U کالای حراج شده
auction sale U فروش به وسیله حراج
reserve price U قیمت پایه در حراج
hammer U چوب حراج خوردن
electoral college U هیئت انتخاب کنندگان رئیس جمهور
The demonstrators were waving the flags. U تظاهر کنندگان پرچمها راتکان می دادند
electress U خانمیکه عضوهیئت انتخاب کنندگان است
auctions U حراج کردن بمزایده گذاشتن
auctioning U حراج کردن بمزایده گذاشتن
auctioned U حراج کردن بمزایده گذاشتن
white sale <idiom> U حراج حوله ،پارچه کتان
auction U حراج کردن بمزایده گذاشتن
pilefered shipment U کالای فرسوده حراج شده
clearance sale U فروش به منظور تصفیه حراج
clearance sales U فروش به منظور تصفیه حراج
computerese U استفاده کنندگان از کامپیوتر مجموعه اصطلاحات کامپیوتری
sorties U حمله پادگان محاصره شده بمحاصره کنندگان
sortie U حمله پادگان محاصره شده بمحاصره کنندگان
consumer research U تحقیق درخصوص احتیاجات و نحوه خریدمصرف کنندگان
contravallation U استحکامات وسنگرخارجی که محاصره کنندگان میان اردوی خودوشهرمیس
picker U دلال و واسطه فرش [بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
auction house U شرکی کهکارش برگزار کردن حراج باشد
rummage sale U حراج هدایای تقدیمی بکلیسابرای امور خیریه
attestation clause U عبارتی که در ذیل اسنادبلافاصله قبل از اسامی گواهی کنندگان امضا
home grown software U برنامههای نوشته شده توسط استفاده کنندگان سیستم کامپیوتری
auction sale without reserve U فروش به وسیله حراج بدون ذکر قیمت پایه
silicon U عنصری با خصوصیات نیمه هادی , به صورت کریستال برای تولید کنندگان IC
silicon U محل پایه تولید کنندگان قط عات نیمه هادی آمریکا در california
The Web site allows consumers to make direct comparisons between competing products. U این وب گاه اجازه می دهد مصرف کنندگان مستقیما محصولات رقیبها را با هم مقایسه بکنند..
prize fighting U درمحلهای عمومی برای جایزه که طرفین نزاع و شرط بندی کنندگان قابل تعقیب هستند
safety valve U پاس کوتاه به مدافع وقتی دریافت کنندگان دیگر بوسیله حریف مهار شده اند
scrambled U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambles U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scramble U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambling U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
altar-rail U [نرده ای در جلو محراب کلیسا کشیش برگزار کننده ی مراسم را از سایر عبادت کنندگان جدا می کند.]
sig U Interest Special زیرمجموعهای از یک سازمان تخصصی یا کلوپ استفاده کنندگان است بااعضایی دارای علاقههای مشترک
institutes U انجمن
instituted U انجمن
institute U انجمن
guilds U انجمن
guild U انجمن
borough council U انجمن ده
comitia U انجمن
confranternity U انجمن
fellowsh U انجمن
councils U انجمن
agora U انجمن
clubs U انجمن
community U انجمن
clubbing U انجمن
clubbed U انجمن
communities U انجمن
society U انجمن
societies U انجمن
club U انجمن
meetings U انجمن
meeting U انجمن
instituting U انجمن
council U انجمن
committees U انجمن
coteries U انجمن
convocations U انجمن
committee U انجمن
convocation U انجمن
association U انجمن
company U انجمن
group U انجمن
coterie U انجمن
groups U انجمن
gatherings U انجمن
gathering U انجمن
reunions U انجمن
associations U انجمن
reunion U انجمن
companies U انجمن
reserve price U قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
precedent U نمونه و پیش نویس اسناد مختلف که به منظور استفاده تهیه کنندگان بعدی اینگونه اسنادتهیه و منتشر میشود
viewport U فرایندی که به استفاده کنندگان اجازه میدهد تا هر عکس انتخاب شده را در محل معینی روی یک صفحه نمایش قراردهند
precedents U نمونه و پیش نویس اسناد مختلف که به منظور استفاده تهیه کنندگان بعدی اینگونه اسنادتهیه و منتشر میشود
municipal council U انجمن شهر
conference U انجمن باشگاهها
confraternity U انجمن اخوت
municipal council U انجمن شهرداری
consistory U انجمن کاتوزیان
congresses U انجمن مجلس
council chamber U انجمن گاه
congress U انجمن مجلس
academies U انجمن دانش
quaker's meeting U انجمن خاموش
benefits society U انجمن خیریه
secret society U انجمن سری
conclave U انجمن محرمانه
conclaves U انجمن محرمانه
academy U انجمن دانش
hunt U انجمن شکارچیان
prayer meeting U انجمن دعا
hunted U انجمن شکارچیان
hunts U انجمن شکارچیان
to hold a meeting U انجمن کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com