English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mop U چوبی که کهنه یا پشم بر سران می پیچند ومانند جاروبکار میبرند
mopped U چوبی که کهنه یا پشم بر سران می پیچند ومانند جاروبکار میبرند
mopping U چوبی که کهنه یا پشم بر سران می پیچند ومانند جاروبکار میبرند
mops U چوبی که کهنه یا پشم بر سران می پیچند ومانند جاروبکار میبرند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mops U چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mopping U چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mopped U چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mop U چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
lay figure آدم چوبی و بند بند که هنرپیشگان بکار میبرند
ninepins U یکجور بازی با نه میله چوبی که انهارابا گوی چوبی می خوابانند
stakes U ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stake U ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
staked U ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
acephalous U حیوان راستهء بی سران
acephalon U حیوان راستهء بی سران
hiearchic U وابسته به سران روحانی
flummery U فرنی وحریره ومانند ان
helve U دسته تیشه ومانند ان
cubbing U شکارتوله خرس ومانند ان
hierarchies U حکومت ودرجه بندی سران روحانی
hierarchy U حکومت ودرجه بندی سران روحانی
acephala U راستهء بی سران ازشاخهء نرم تنان
hacienda U بنگاه کشاورزی یا معدن ومانند ان
to catch a likeness U چیزیرادیدن ومانند انرادرست کردن
pepo U کدو و خیار ومانند انها
naggin U سطل چوبی لیوان چوبی
noggins U سطل چوبی لیوان چوبی
noggin U سطل چوبی لیوان چوبی
doughnut U نان شیرینی گرد ومانند حلقه
doughnuts U نان شیرینی گرد ومانند حلقه
metage U اندازه گیری بارزغال سنگ ومانند ان
hierarchies U گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
hierarchy U گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
pastry U کماج وکلوچه ومانند انها شیرینی پزی
frostwork U نقش شبنم یخ زده بر روی پنجره ومانند ان
footlights U ردیف چراغهای جلو صحنه نمایش ومانند ان
pastries U کماج وکلوچه ومانند انها شیرینی پزی
paillette U فوفهای که درمیناکاری بکار میبرند
sari U ساری یا لباس زنان هندو که مشتمل است بر پارچهای که بدور بدن می پیچند
saree U ساری یا لباس زنان هندو که مشتمل است برپارچهای که بدور بدن می پیچند
saris U ساری یا لباس زنان هندو که مشتمل است بر پارچهای که بدور بدن می پیچند
lobworm U بزرگ که درماهی گیری بکار میبرند
doolie U تخت روان هندی که بردوش میبرند
clouts U پارچه کهنه کهنه
clouting U پارچه کهنه کهنه
clout U پارچه کهنه کهنه
clouted U پارچه کهنه کهنه
trenail U میخ بزرگ چوبی با میخ چوبی یا گوه بهم کوبیدن
treenail U میخ بزرگ چوبی با میخ چوبی یا گوه بهم کوبیدن
distaff U التی که گلوله پشم نریشته راروی ان نگاه داشته و پس ازریشتن بدور دوک می پیچند
grasshopper beam U تیری که یک سران درماشین لولایی پیوسته است وازاین جهت مانندملخ
croquet U بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
cafeteria U رستورانی که مشتریها برای خودشان غذا میبرند
cafeterias U رستورانی که مشتریها برای خودشان غذا میبرند
gavel [چکش چوبی قضات] چکش چوبی حراج کنندگان یاروسای انجمن ها چکش حراجی
kittereen U یکجور گردونه تک اسبه که درwest indies بکار میبرند
muller U سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
listerine U یکجور محلول که برای پلشت بری بکار میبرند
bread-boards U تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند
Santa Claus U شخص موهومی که کودکان گمان میبرند درشب عیدمیلادمسیح میاید
buff stick U بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
bread-board U تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند
rhatany U ریشه یکجور گیاه در امریکای جنوبی که در ساختن داروهای ... بکار میبرند
malines U تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
gabion U سبد استوانه شکل بدون ته که از خاک پر کرده و برای جان پناه بکار میبرند
jingo U کلمه که شعبده بازان در موقع شعبده بازی بکار میبرند
scitovsky double criterion U که براساس ان تغییری ایده ال استکه دران کسانیکه بهره برده اند بتوانندکسانیراکه زیان میبرند جبران نموده و در مقابل زیان کنندگان قادر نباشند که ازتغییر جلوگیری نمایند
weatherbeaten U کهنه
crusted U کهنه
pokier U کهنه
poky U کهنه
pokiest U کهنه
rungs U کهنه
outworn U کهنه
worm eaten U کهنه
dowdy U کهنه
lint U کهنه
ragged U کهنه
stale U کهنه
run down U کهنه
run-down U کهنه
worn out U کهنه
worn-out U کهنه
musty U کهنه
wadding U کهنه
obsolescent U کهنه
timeworn U کهنه
behind the times U کهنه
out of d. U کهنه
mucid U کهنه
dossil U کهنه
fogram U کهنه
knacker U کهنه خر
gray U کهنه
pokey U کهنه
ragman U کهنه خر
antiques U کهنه
tatters U کهنه
weatherworn U کهنه
trity U کهنه
shabbly U کهنه
antiquated U کهنه
by gone U کهنه
age old U کهنه
age-old U کهنه
antique U کهنه
kettle holder U کهنه
trite U کهنه
archaic U کهنه
wads U کهنه
behindhand U کهنه
fustiest U کهنه
wad U کهنه
obsolete U کهنه
olden U کهنه
obsolescence U کهنه گی
rag U کهنه
fusty U کهنه
rags U کهنه
fustier U کهنه
old-fashioned U کهنه
tacky U کهنه
unworn U کهنه نشده
old wool U پشم کهنه
codex U دستخط کهنه
shabby U کهنه ژنده
wall rue U سداب کهنه
wash linen U کهنه فرفشویی
back number U شماره کهنه
duds U رخت کهنه
antiquate U کهنه کردن
stale joke U جوک کهنه
Neanderthal U خیلی کهنه
back numbers U چیز کهنه
back numbers U شماره کهنه
back number U چیز کهنه
thread bare U فرش کهنه
shabbiest U کهنه ژنده
oldest U کهنه کار
older U پیرانه کهنه
older U کهنه کار
old U پیرانه کهنه
old U کهنه کار
rag U کهنه شدن
obscurantism U کهنه پرستی
old timer U کهنه کار
old-timer U کهنه کار
oldest U پیرانه کهنه
ancient U کهن کهنه
shabbier U کهنه ژنده
pseudo archaic U کهنه نما
rag picker U کهنه برچین
ragman U کهنه فروش
rags U کهنه شدن
the old world U جهان کهنه
superannuate U کهنه شدن
old-timers U کهنه کار
boneman U کهنه فروش
A pair of old pants ( trousers ) . U یک شلوار کهنه
dodos U کهنه پسند
dodoes U کهنه پسند
dodo U کهنه پسند
dabs U کهنه را نم زدن
dabbed U کهنه را نم زدن
duddie U کهنه پوش
duddy U کهنه پوش
dab U کهنه را نم زدن
superannuated U زیاد کهنه
fuddy-duddies U کهنه اندیش
fuddy-duddy U کهنه اندیش
unreconstructed U کهنه پرست
green meat U گوشت کهنه
dead U منسوخ کهنه
aging U کهنه کردن
aging U کهنه شدن
hunkerism U کهنه پرستی
junk U کهنه و کم ارزش
fogyism U کهنه پرستی
fogyish U کهنه پرست
mouldy U کهنه وفاسد
veteran U کهنه کار
veteran U کهنه سرباز
obsolesce U کهنه شدن
ogygian U بسیار کهنه
lint U کهنه فتیله
wads U کهنه نمد
uptight U کهنه پرست
sour dough U کهنه کار
fripperer U کهنه فروش
fripper U کهنه فروش
age U کهنه کردن
veterans U کهنه کار
veterans U کهنه سرباز
ages U کهنه کردن
wad U کهنه نمد
outwear U کهنه شدن گذراندن
one nails drives another U غم جدید غم کهنه را بر از یاد
passe U کهنه مسلک گذشته
hach U زیاداستعمال کردن کهنه
sea dog U ملوان کهنه کار
he has seen sevice U کهنه کار است
Antiguated U آنتیک ،کهنه،قدیمی
bibliopolism U فروش کتابهای کهنه
bric a brac U اشیاء کهنه وعتیقه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com