Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
quadrangle
U
چهار گوش چهار دیواری
quadrangles
U
چهار گوش چهار دیواری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
framework
U
استخوان بندی قالب چهار دیواری
frameworks
U
استخوان بندی قالب چهار دیواری
inclosure
U
چهار دیواری حصار
Other Matches
cross-in-square
U
[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster
U
تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium
U
چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
quatrefoil
U
چهار وجهی
[این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
tetragonal
U
دارای چهار زاویه چهار کنجی
quadrumana
U
چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
tetrapterous
U
دارای چهار بال چهار جناحی
tetrahedron
U
جسم چهار سطحی چهار ضلعی
quadrumvir
U
انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
qyaternary
U
چهار واحدی چهار عضوی
quatrefoil
U
چهار ترک چهار گوشه
quarter
U
چهار یک
quartile
U
چهار یک
quadrilateral
U
چهار بر
quadrupled
U
چهار لا
quatre
U
چهار
quadrupeds
U
چهار پا
quadruped
U
چهار پا
quadrilaterals
U
چهار بر
quadrupling
U
چهار لا
quadruple
U
چهار لا
quadrate
U
چهار یک
tetragon
U
چهار بر
four
U
چهار
tetrad
U
چهار
quadruples
U
چهار لا
quadrupling
U
چهار گانه
gallop
U
چهار نعل
four way
U
چهار لولهای
tetragon
U
چهار ضلعی
quadruples
U
چهار گانه
tetrahedral
U
چهار ضلعی
foursquare
U
چهار ضلعی
quadrupling
U
چهار تایی
tetragon
U
چهار گوشه
quadripartite
U
چهار جزئی
tetradactylous
U
چهار پنجهای
tetrad
U
چهار عنصری
tetrahedral
U
چهار وجهی
quadruples
U
چهار تایی
quatrefoil
U
گل چهار گلبرگی
four way
U
چهار راه
four pole
U
چهار قطبی
the cardinal humours
U
چهار ابگونه
tetraphyllous
U
چهار برگه
four
U
عدد چهار
tetrapod
U
پروانه چهار پا
all fours
U
چهار دست و پا
backfour
U
چهار مدافع
tetravalent
U
چهار بنیانی
tetravalent
U
چهار فرفیتی
tetratomic
U
چهار اتمی
cross legged
U
چهار زانو
tetrastichous
U
چهار جزیی
tetrasporic
U
چهار هاگی
tetrastich
U
چهار بیتی
the four seasons
U
چهار فصل
double breasted
U
کت چهار دکمه
tetrameter
U
چهار وزنی
four o'clock
U
ساعت چهار
four dimensional
U
چهار بعدی
twice is
U
دو دو تا چهار تا میشود
footstool
U
چهار پایه
footstools
U
چهار پایه
four cycle
U
چهار چرخه
tetrahedron
U
چهار وجهی
quadrilateral
U
چهار ضلعی
quadrilateral
U
چهار جانبه
tetramerous
U
چهار جزیی
quadrilaterals
U
چهار ضلعی
quadrilaterals
U
چهار جانبه
tetrasporous
U
چهار هاگی
quadrupled
U
چهار تایی
quads
U
چهار قلو
quadric
U
چهار تایی
quadrifid
U
چهار شکافی
quadruple
U
چهار گانه
qyaternary
U
چهار تایی
quadruplet
U
چهار گانه
quadruplets
U
چهار گانه
Wednesday
U
چهار شنبه
all eyes
U
چهار چشمی
quadrisyllabic
U
چهار هجائی
quadrate
U
چهار گوش
tetrasyllabic
U
چهار هجائی
quads
U
چهار گوش
creep
U
چهار دست و پا
point four
U
اصل چهار
quad
U
چهار گوش
quad
U
چهار قلو
quadrant
U
چهار گوش
quadrant
U
چهار یک دایره
quadrangular
U
چهار گوشه
quadraple
U
چهار برابر
Wednesdays
U
چهار شنبه
intersection
U
چهار راه
quadrivalent
U
چهار ارزشی
long legged
U
چهار پایه
intersections
U
چهار راه
galloped
U
چهار نعل
gallops
U
چهار نعل
tertramerous
U
چهار جزئی
square dome
U
چهار طاقی
squaring
U
چهار گوش
squares
U
چهار گوش
quadrivalent
U
چهار بنیانی
squared
U
چهار گوش
quadrupled
U
چهار گانه
close
U
چهار گوشه
square
U
چهار گوش
quadruple
U
چهار تایی
tetrameter
U
شعر چهار وتدی
coffin corner
U
چهار گوشه زمین
quadruple pact
U
پیمان چهار جانبه
tetrandrous
U
دارای چهار کاسبرگ
quadruple fission
U
انشقاق چهار برابر
quadrumvirate
U
انجمنی مرکب از چهار تن
corpora quadrigemina
U
اجسام چهار قلو
d.'s bedpost
U
چهار گشنیزی یا خاج
cyrb roof
U
شیروانی چهار ترک
delire a quatre
U
هذیان چهار نفری
quadrisyllable
U
کلمه چهار هجائی
quadruple address
U
با نشانی چهار کانه
distorted tetrahedron
U
چهار وجهی واپیچیده
quadrennial
U
چهار سال یکبار
double pair royal
U
چهار برگ یکجور
tetrapetalous
U
دارای چهار گلبرگ
quadruple pact
U
میثاق چهار جانبه
tetralogy
U
چهار درام یاتراژدی
four address computer
U
کامپیوتر چهار نشانی
four wire circuit
U
مدار چهار سیمه
fourfold
U
چهار برابر چهارگانه
scow
U
قایق چهار گوش
space time
U
دستگاه چهار بعدی
full edged
U
چهار تراش کامل
tetragonal system
U
دستگاه چهار گوشهای
tetragonal distortion
U
واپیچش چهار گوشهای
graticule
U
چهار خانه کردن
square wave
U
موج چهار گوش
teragram
U
واژه چهار حرفی
mooring swivel
U
مدور چهار راه
it is 0 minutes past four
U
ده دقیقه از چهار می گذرد
it is four months old
U
چهار ماهه است
mansard
U
شیروانی چهار ترک
magnetic quadrupole
U
چهار قطبی مغناطیسی
terrachord
U
یک رشته چهار پردهای
four wheel brake
U
ترمز چهار چرخ
four terminal network
U
شبکه چهار قطبی
four stroke engine
U
موتور چهار زمانه
four core cable
U
کابل چهار سیمه
quartan
U
چهار روز یکبار
quaternion
U
بخش چهارگانه چهار
four gear drive
U
گیربکس چهار دنده
four high rolling stand
U
مقام چهار غلطکی
four high rolling stand
U
خان چهار غلطکی
quadded cable
U
کابل چهار سیمی
four knight's game
U
بازی چهار اسب
four man team
U
تیم چهار نفره
phantomed cable
U
کابل چهار سیمی
four pictures test
U
ازمون چهار تصویر
phantom circuit
U
مدار چهار سیمی
quatrefoil
U
ارایش چهار پردهای
four powns attack
U
حمله چهار پیاده
four stroke cycle
U
دوره چهار زمانه
four stroke cycle
U
سیکل چهار زمانه
tetrachromatism
U
دید چهار رنگی
quadrille
U
شطرنجی چهار گوش
quadrilles
U
شطرنجی چهار گوش
impale
U
چهار میل کردن
impaled
U
چهار میل کردن
impales
U
چهار میل کردن
impaling
U
چهار میل کردن
eyes in the back of one's head
<idiom>
U
چهار چشمی پاییدن
quadripartite
U
چهار تایی چهارسویی
quadrangle
U
چهار ضلعی چهارگوشه
quadrangles
U
چهار ضلعی چهارگوشه
creep
U
چهار دست و پا رفتن
creeps
U
چهار دست و پا رفتن
four blade beater
همزن چهار تیغه
round-the-clock
U
بیست و چهار ساعته
cloister-vault
U
طاق چهار ترک
Wednesdays
U
هر چهار شنبه یکبار
Wednesday
U
هر چهار شنبه یکبار
four wheel drive
U
محرک چهار چرخ
four-wheel drive
U
محرک چهار چرخ
stool
U
کرسی
[سه یا چهار پایه]
quad
U
در معنای چهار بار
Italian roof
U
بام چهار طرفه
quads
U
در معنای چهار بار
gridiron
U
شبکه چهار خانه
estipite
U
ستون چهار گوش
Egyptian triangle
U
[سه، چهار یا پنج گوش]
course
U
چهار نعل رفتن
coursed
U
چهار نعل رفتن
courses
U
چهار نعل رفتن
curb-roof
U
شیروانی چهار تکه
cross-vault
U
طاق چهار بخش
cross-quarter
U
[آرایش گل چهار برگی]
jct
U
مخفف چهار راه
cardinal points
U
چهار جهت اصلی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com